فرانکلین لاکپشته میتونست دوتا دوتا بشمره و بند کفشهاش رو ببنده.
اون دوست داشت تیمی بازی کنه و به بازیها بپیونده.
فرانکلین تو گروه سرود مدرسه و انجمن هنر و صنایع دستی عضو بود.
اون از عضو انجمن بودن خوشش میاومد و برای همین بود که تصمیم گرفت انجمنِ خودش رو راه اندازی کنه.
یک روز فرانکلین نردیک خونش یک مخفیگاه پیدا کرد.
اون مکان برای یک انجمن سری عالی بود.