تقابل و نبرد بین خیر و شر یکی از الگویهای تکرارشونده در افسانههاست. افسانههایی که در طول تاریخ در زندگی همهی جوامع حضور داشتهاند و تاثیرگذار بودهاند. داستان «فاوست»، مردی که روحش را برای بهدست آوردن دانش بیپایان تقدیم به شیطان میکند، یکی از همین افسانههاست. افسانهای که توماس مان دو قرن بعد از نوشته شدن اولین روایتها از فاوست، در رمان دکتر فاستوس به روایت خودش و در زمان حال روی کاغذ آورده است.
کتاب دکتر فاستوس نوشتهی توماس مان نویسندهی آلمانی است. مان نوشتن این کتاب را در سال 1943 با عنوان «داستان زندگی آدرین لِوِرکون؛ به روایت یک دوست» آغاز کرد اما نوشتن آن چهار سال طول کشید و نام اصلی کتاب تغییر کرد.
دکتر فاستوس داستانی کلاسیک دربارهی نابغهای است که روح خود را به شیطان میفروشد اما توماس مان این داستان را در قرن بیستم وارد ادبیات آلمان کرد، زمانی که آلمان به تازگی در جنگ جهانی دوم شکست خورده بود و نیاز به یک نیروی قدرتمند و والا به شدت حس میشد.
کتاب دکتر فاستوس را آخرین اثر مدرن و در عین حال اولین اثر پست مدرن در تاریخ ادبیات غرب میدانند. درونمایهی این رمان همزمان هم ویژگیهای رمان مدرن و هم ویژگیِهای رمان پستمدرن را دارد. به این معنی که محتوای تراژیک داستان این رمان را به سمت رمان مدرن میکشاند و فرم نوشتاری همراه با لحن خشک داستان آن را در دستهی پستمدرن قرار میدهد.
سه نکته جالب دربارهی انتشار کتاب دکتر فاستوس وجود دارد؛ نخستین موضوع اینکه اولین نسخهای که از کتاب چاپ شد پر از اشتباهات معنایی و جابهجایی متن بود که بعد از کمی تحقیق مشخص شد که ماشیننویس کتاب به دلیل کجفهمی متن، خودسرانه تغییراتی در آن را ایجاد کرده بود. توماس مان چهار هفته بعد از انتشار این نسخه، خودش کتاب را تایپ کرد و اشتباهات را تصحیح کرد.
نکتهی دیگری این است که مان هنگام نوشتن کتاب به دلیل علم ناکافیاش در موسیقی و برای جلوگیری از خطاهای ممکن از یک استاد موسیقی به نام تئودور آدورنو مشورت گرفته بود اما در نسخهی اول کتابش نامی از او نبرد و این اشتباه را در نسخههای بعدی کتاب تصحیح کرد.
نکتهی آخر اینکه توماس مان در کتابش از تکنیک دوازده آوایی «آرنولد شونبرگ» استفاده کرده بود اما هرگز نامی از شونبرگ در کتابش برده نشد. این کار واکنش شدید شونبرگ را به همراه داشت. شونبرگ در یکی از مقالههایش از توماس مان به شدت انتقاد کرد و مان هم در مقالهای موضوع را کامل شرح داد و از او عذر خواهی کرد.
خلاصه داستان دکتر فاستوس
کتاب دکتر فاستوس، داستان آدرین لِوِرکون، آهنگساز نابغهی آلمانی را روایت میکند. اما این داستان از زبان این آهنگساز روایت نمیشود بلکه دوست فیلسوف آدرین، به نام سِرِنوس زایت بلوم قصه را تعریف میکند. زایتبلوم روایت داستان را از کودکی لورکون آغاز میکند؛ زمانی که لورکون کودکیاش را در روستای کایسِرساشِن میگذراند، بعد وارد دانشگاه میشود و اگرچه در دانشگاه دینشناسی میخواند اما علاقه و استعداد بسیارش برای موسیقی باعث میشود که او رشتهی دینشناسی را رها کند و سراغ مطالعهی تاریخ موسیقی برود.
روزی که لورکون درگیر نوشتن یکی از آهنگهایش است، شبحی شیطانی به او پیشنهادی میدهد که لورکون نمیتواند از وسوسهی آن بگذرد. افسانهی فاوست در این نقطه وارد داستان میشود. آن شبح شطانی در واقع همان شخصیت مفیستوفِلیس در افسانهی فاوست است. توماس مان در این نقطه از داستان با استفاده از تلمیحها و کنایههای خاص؛ پیچیدگی را وارد داستان میکند.
افسانهی «فاوست» یکی از پرتکرارترین داستانها در ادبیات جهان است. افسانهای که مردی روحش را برای رسیدن به تواناییهای اَبَر انسانی به شیطان میفروشد. نخستین نویسندهای که در تاریخ ادبیات غرب، افسانهی فاوست را روی کاغذ آورد، «کریستوفر مارلو»، نمایشنامهنویس انگلیسی بود؛ مارلو نمایشنامهای به نام دکتر فاستوس را در سال 1589 نوشت.
البته حدود پنجاه سال قبل از آنکه کریستوفر مارلو نمایشنامهی دکتر فاستوس را بنویسد، ساحر،کیمیاگر و ستارهشناسی به نام «جان جُرج فاستوس» در آلمان زندگی میکرد. عدهای معتقدند که افسانه فاوست بعد از مرگ جرج فاستوس سر زبانها افتاد و چهل سال بعد از تاریخ مرگ جرج فاستوس، کریستوفر مارلو نمایشنامهاش را نوشت.
فاوستی که مارلو تصویر میکند بسیار شبیه به فاوست «گوته» است. اگرچه که در نمایشنامهی دکتر فاستوس از مارلو، دو شخصیت دیگر در طول داستان وجود دارند؛ فرشتهی خوب و فرشتهی بد. این دو شخصیت در حیاتیترین نقاط داستان وارد میشوند، یک بار زمانی که فاوست میخواهد روحش را تقدیم به شیطان کند و بار دیگر در آخر داستان که دکتر فاستوس در آستانهی جهنم قرار دارد. با حضور فرشتهی خوب در اثر مارلو، احتمال انتخاب خدا در این معامله بیشتر میشود. مارلو داستان را برای آشکار کردن تبعات زیادهخواهی به این شکل پیش میبرد.
بعد از کریستوفر مارلو، «گوته» نویسندهی مشهور آلمانی در سال 1808 قسمت اول نمایشنامهی فاوست را نوشت. داستان این نمایشنامه هم مانند داستان مارلو بود با این تفاوت که فاوستی که گوته تصویر میکند تنها دربرابر مِفیستو (شیطان) قرار میگیرد و فرشتهای برای نجات در اطرافش ندارد. گوته قسمت دوم نمایشنامهی فاوست را در سال 1831،یعنی یکسال پیش از مرگش نوشت.
شخصیت فاوست و رفتار او تنها یک داستان نیست که در طول زمان گم شود. در سال 1936 «کِلاوس مان» نویسندهی آلمانی رمانی را با نام «مفیستو» نوشت که داستان بازیگری را در رژیم نازی تصویر میکرد که زمانی که نقش مفیستو به او داده میشود، درمییابد که شخصیت اصلیاش به فاوست نزدیکتر است. سی سال قبل از این رمان، پدر کلاوس، توماس مان کتابی را نوشت که بهترین اثر نوشته شده بعد از جنگ جهانی دوم است. مان در این کتاب داستان آهنگسازی را بیان میکند که برای رسیدن به علم موسیقی در مقابل وسوسهی شیطان قرار میگیرد.
توماس مان (Thomas Mann) در سال 1875 در شهر لوبکِ آلمان متولد شد. او شش کلاس درس خواند و به دلیل نفرتی که از مدرسه داشت، تحصیل را رها کرد. اما سالها بعد در دانشگاه مونیخ به طور غیررسمی و آزاد در کلاسهای تاریخ ادبیات، تاریخ، هنر و اقتصاد شرکت میکرد.
توماس مان اولین نویسندهی آلمانی بود که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. کمیتهی اهدای این جایزه، توماس مان را به دلیل شاهکار ادبیاش یعنی رمان «بودِنبروکس» یا «بودِنبروکها» که به عنوان بهترین رمان کلاسیک در ادبیات معاصر شناخته شده بود، انتخاب کردند. کتابهای «تونیو کروگر»، «تریستان»، «مرگ در ونیز»، «کوه جادو» و دکتر فاستوس از مهمترین آثار مان هستند.
توماس مان از جمله نویسندگانی است که عموما کارهایش با داستانی فلسفی مینویسد. او در کتاب دکتر فاستوس علاوه بر استفاده از تلمیحهای فراوان، به نوعی درگیریهای ذهنی فیلسوفانی مانند نیچه و شونبِرگ را در کتابش نمایان میکند. بسیاری از مترجمان معتقدند نوشتههای توماس مان اغلب طنزی تلخ و متنی پیچیده و تو در تو دارد. مان سعی کرده است با این روش خوانندگانش را پیچیدگیهای شخصیت آلمانی و اجتماع آلمان در زمان جنگ آشنا کند.
سبک نوشتار خاص و فلسفی توماس مان باعث شده است که ترجمهی آثارش به زبانهای دیگر تقریبا ناممکن بشود. توماس مان به این زبان سخت و مکلف آگاه بود تا حدی که «حسن نقرهچی»، مترجم کتاب دکتر فاستوس در مقدمهی کتاب مینویسد:« نثر کتاب دکتر فاستوس به زبان الهیدانهای قرون وسطای آلمان شباهت دارد و آلمانی قدیم است. تا آنجا که خود نویسنده معترف است که این نثر را نمیتوان به زبان دیگری ترجمه کرد و البته حق با اوست.» حسن نقرهچی تلاش کرده است تا حد ممکن به متن اصلی توماس مان متعهد بماند و به همین دلیل است که ممکن است خوانش این کتاب کمی سخت و نثرش کمی نامتعارف باشد.
آثار توماس مان تاکنون توسط مترجمان زیادی به فارسی برگردانده شده است. «رضا سید حسینی» اولین مترجمی بود که مشهورترین کتاب توماس مان، «مرگ در ونیز»، را به فارسی برگرداند. پس از او «حسن نکوروح»،«علی اصغر حداد»، «محمود حدادی» و «حسن نقرهچی» از مترجمان برجستهای هستند که آثار مان را به فارسی ترجمه کردهاند. کتاب دکتر فاستوس را «حسن نقرهچی» به پیشنهاد و سفارش انتشارات نیلوفر، ناشر تخصصی ترجمههای نقرهچی ترجمه کرده است.
«حسن نقرهچی» یکی از مترجمان کارکشتهی ایران است. تخصص او در زمینهی ترجمه از زبان آلمانی به زبان فارسی است و تاکنون آثار مهمی مانند «آبروی از دست رفتهی کاترینا بلوم» از «هانریش بُل»، «هویت گمشده اشتیلر» از «ماکس فیشر»، «بر گام خرچنگ»و «بیحسی موضعی» از «گونتر گِراس»، «زنگ انشا» و «دوردست همین جاست» از «زیگفرید لنتس» را از ادبیات آلمان ترجمه کرده است.
شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پی دی اف pdf همهی این کتابها را از فیدیبو دانلود کنید و در اپلیکیشن رایگان فیدیبو آن را مطالعه کنید.
تاکنون دو اقتباس سینمایی از کتاب دکتر فاستوس اثر توماس مان روی پرده رفته است. اولین اقتباس را «فرانتس سایتز» کارگردان مشهور آلمانی از این کتاب انجام داد و در سال 1982 در آلمان غربی فیلمی با همین نام ساخت. این فیلم در سیزدهمین جشنوارهی بین المللی فیلم مسکو برندهی جایزهی نقرهای شد.
دومین اقتباس از کتاب توماس مان متعلق به الکساندر سُکورف، کارگردان روس است که فیلمی به نام فاوست را در سال 2011 کارگردانی کرد. فیلمنامهی این اثر اقتباسی آزاد از کتاب مان و کتاب فاوست گوته بوده است.
آدمیزاد در حیرت میشد از اینکه این مرد بُرنای رومی که الحق دوستداشتنی و خوشکلام هم بود و آلمانی را دست و پا شکسته بر زبان میراند، از چه ممری به سرای عم آدریان در کایزر زآشرن ره یافته بود تا آموختن هنر خویش را تکمیل کند. لکن این عمل نشان میداد که نیکلاس لِوِرکون با جمله بلاد بیگانه و اطراف و اکناف سرگرم سوداگریست و تنها با بلاد مرکزی آلمان از قبیل ماینتس و برانشوایگ و لایپسیگ و بارمن مرتبط نیست و عاملانی در بلاد معظم جهان همچو لندن و لیون و بلونیا و حتی نیویورک بهر او کار میکنند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 4.۹۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 708 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۳:۳۶:۰۰ |
نویسنده | توماس مان |
مترجم | حسن نقره چی |
ناشر | نشر نیلوفر |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | doktor Fustus |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۴/۰۴ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 231,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
توضیحات مترجم: نکته دیگری که در این رمان باید به آن توجه کرد، نثر کتاب است که به زبان الهیدانهای قرون وسطای آلمان شباهت دارد و آلمانی قدیم است. تا آنجا که خود نویسنده معترف است این نثر را نمیشود به زبان دیگر ترجمه کرد و البته حق با اوست. اگر متنی را که در این ترجمه میخوانید نثری نامتعارف است، پوزش میخواهم، زیرا سعی کردهام تا حد ممکن به نثر متن اصلی نزدیک شوم که البته بسیار دشوار است، چرا که ما نثری بهسان آن در ادبیات فارسی نداریم. کوشیدهام کمی به اصل متن وفادار باشم و غیر از مفهوم، خواننده را با متفاوت بودن نثر متن اصلی آشنا سازم که البته بی کموکاست نیست. مواردی را هم که احساس میکردم برای خواننده گنگ و نامفهوم است، سعی کردم با پانویس روشن کنمه. هرجا از زبانی غیر از زبان آلمانی در متن آمده، به همان زبان آوردهام و ترجمهاش را در پانویس نوشتهام.
خود فاستوس روحشو ۸۵ تومن به شیطان نفروخت:)
با سلام من این کتاب را تمام کردم. و به آن ۵ امتیاز کامل دادم. اگر بخواهم تجربه ام را در دو کلمه بگویم این است «زجر شیرین». احتمالا ترجمه سخت و نامانوس مترجم جهت وفاداری به متن اصلی بوده. که البته نباید اینقدر سختگیرانه عمل میکرد. کتاب برای علاقه مندان حرفه ای موسیقی کلاسیک بسیار دلچسب تر خواهد بود. در ضمن احتمالا یک جای اساسی کتاب سانسور شده است. جون هیچ اشاره دقیقی به منبع بیماری (مقاربتی) لورکن نشده است. با تشکر
به ترجمه حسن نقرهچی می گن مزخرف. بهشون بگی دو خط مثل ایشون بنویس نمی تونن. بدون اینکه توجهی به سال نوشتن کتاب، نوع نگارش نویسنده، فضا و لحن داستان و سبک مترجم بکنن میگن مزخرفه. یعنی واقعا فکر کردند همه رمانها باید مثل مردی به اسم اوه و ملت عشق ترجمه بشن. خب چرا همونا رو نمی خونید اینارو بذارید به عهده اهلش. اهلشم پولشو نداره بخره اونیم که پولشو داره میگه مزخرفه
چه خبره مگه برای یک کتاب الکترونیک ۵۰ هزار پول بدیم؟ واقعا اینجا رو با سر گردنه اشتباه گرفتید
دوستان کسی این کتاب رو خونده؟ من دارم یه تحقیقی میکنم در مورد ریشه های ادبیات گوتیک و افسانه های آلمانی میخوام ببینم این کتاب مناسب تحقیقم هست؟ کسی میتونه یه توضیح مختصری در موردش بده
دلیل این همه گرونى چیه؟
این کتاب واقعا گرونه.....!!!!!!!
ظاهرا مترجم محترم فکر میکنند استفاده از واژگان عربی، وزن و ارزش کارشون رو بیشتر میکنه!
این کتاب زندگینامهی داستانی یک موسیقیدان آوانگارده که توماس مان اواخر عمرش اونو با الهام از داستان معروف فاوست نوشته نثر عجیبی هم داره