کمدی و جنایی دو سبک متفاوت ادبیات و سینما هستند که هریک طرفدارهای خاص خود رادارند. حال دانلد ای. وستلیک، رماننویس برجستهی آمریکایی با تبحر و هوشمندیاش این دو ژانر را درهمآمیخته است و داستانهای زیادی را آفریده است. داستان زمرد نحس یکی از رمانهای برجستهی اوست با زبانی کمیک روایتی جنایی را بیان میکند و خوانندهی اثر را شریک یک دزدی بزرگ از آفریقا تا آمریکا میکند.
کتاب زمرد نحس اثر دانلد ای. وستلیک در سال 1970 منتشر شد. این داستان دربارهی یک سرقت بزرگ است که ماجرای آن از نیویورک شروع میشود. داستانی هیجانانگیز و نفسگیر از ماجرایی جنایی که با قلمی طناز نوشتهشده است. «وستلیک» در میان این داستان هیجانانگیز روایتهای کمیک را بیان میکند و خواننده را مجاب میکند تا پایان قصه همراه کتاب باشد. داستان این کتاب که بانام اصلیThe Hot Rock منتشر شد در طی شش مرحله بیان میشود که هر یک از مراحل، خود دارای چند فصل است. «نیویورکتایمز» در معرفی خودش از این داستان نوشت: «این رمان «وستلیک» ژانر سرقت کمیک را به حد اعلی رسانده: مملو از اکشن و تخیل.»
شخصیتهای داستانهای «دانلد ای. وستلیک» بسیار ماندگار هستند و تقریباً اکثر علاقهمندان به داستانهای جنایی آنها را میشناسند. «لسآنجلس تایمز» دربارهی شخصیت اصلی داستان «زمرد نحس» نوشت: «با ماندگارترین کاراکتر خلقشده توسط وست لیک.» «جان دورتموندر» اولین بار در داستان «زمرد نحس» خلق شد که به شخصیت اصلی چهارده رمان و یازده داستان کوتاه که بین سالهای 1970 تا 2009 منتشر شد، تبدیل شد.
شخصیت اصلی داستان زمرد نحس، جوانی سیوهفتساله است که در شهر کوچکی در مرکز ایلینوی متولدشده است. او دوران کودکیاش را در یتیمخانه گذرانده و مدتی را در نیروی زمینی ایالت متحده در دوران عملیات انتظامی در کره خدمت کرده است. «جان دورتموندر» در سال 1952 در سن دیگو در یک کلوپ شبانه با دختری به نام «هانی بان بازوم» آشنا میشود. آنها با یکدیگر ازدواج میکنند درحالیکه پس از دو سال بهصورت توافقی از یکدیگر جدا میشوند. «جان دورتموندر» دو بار به جرم سرقت به زندان میرود و در ابتدا داستان «زمرد نحس» با آزادی مشروط دوباره از زندان بیرون میآید. او در زندان در سلولی زندگی میکرد که علاوه برداشتن لولهی آب گرم، تونلی به درمانگاه داشت. او در روز آخر زندان، که مصادف است با صفحات ابتدایی داستان، سلولش را به ارزش سی صد دلار به یکی از زندانیان دیگر، «کریسی» میفروشد.
«جان دورتموندر» لحظههای آخر اسارت خود را به خیال اینکه سی صد دلار نصیبش میشود، میگذراند ولی حضور رئیس زندان، داستان را طوری رقم میزند که این زندانی پول خود را از دست میدهد. تنها دارایی او در اولین لحظات آزادیش ده لار و یک بلیط قطار است و او با تلخی زندان را ترک میکند. او قدم در خیابان میگذارد و زیر نور آفتاب به آیندهای نامعلوم فکر میکند. «جان دورتموندر» به راه میافتد درحالیکه متوجه حضور یک ماشین کادیلاک با شیشههای دودی میشود که با پردههایی پوشانده شده است. او تمام انرژی توانش را جمع میکند و فرار میکند. روز اول آزادی بدبیاری پشت بدبیاری برای کسی که همیشه توانسته است از قانون و مجازات فرار کند. پس از برخورد این ماشین با دیوار و تسلیم شدن خودش متوجهی «کلپ»، دوستش میشود. «کلپ» شب قبل، از نیویورک این ماشین را از پزشکی به سرقت میبرد تا امروز را برای دوستش متفاوت آغاز کند درحالیکه او اوضاع را آشفتهتر میکند. «جان دورتموندر» سوار ماشین میشود و به همراه دوستش به راه میافتد. «کلپ» پیشنهاد هیجانانگیزی دارد، او برنامهی سرقت زمرد بالابومو را به ارزش پانصد هزار دلار را مطرح میکند. رقمی که هر کس را مجاب به دزدی میکند حتی شخصی را که تنها چند ساعت است از زندان رهاشده است.
«جان دورتموندر» و «کلپ» به دفتر «سرگرد پاتریک آیکو»، سفیر تالابوو در سازمان ملل میروند، مردی خپل، سیاهپوست و سبیلو که به آنها سفارش دزدی را میدهد. تالابوو و آکینزی دو قبیلهی آفریقا هستند که از مستعمرههای سابق انگلیس هستند. آنها با یکدیگر بر سر این زمرد جنگ دارند. حال این سرگرد قصد دارد نفری سی هزار دلار به هر یک از این دزدها بدهد تا برایش زمرد را بیاورند.
نثر سینمایی «وستلایک» و گفتگوی تند و جذاب شخصیتهای رمانهایش برای هالیوود نیز جذاب بوده و بر اساس آنها فیلم سینمایی ساختهشده است. «پیتر ییتس»، کارگردان اهل انگلیس با اقتباس از داستان زمرد نحس در سال 1972 فیلمی درام، کمدی و جنایی بانام «الماس داغ» یا «سرقت الماس» ساخت که در آن «رابرت ردفورد» و «جرج سیگال» ایفای نقش کردند.
در شهر کوچکی در مرکز ایلینوی به دنیا آمده، در یتیمخانه بزرگشده، در نیروی زمینی ایالاتمتحده در دوران عملیات انتظامی در کره خدمت کرده ولی از آن زمان به بعد در بازی دزد و پلیس طرف دزدها قرارگرفته، دو بار به جرم سرقت به زندان رفته، که دوره دوم حبسش صبح همان روز با آزادی مشروط به پایان رسیده بود. میدانست که دورتموندر بارها طی تحقیقات مربوط به سرقت بازداشتشده، ولی هیچیک از آن بازداشتها طولانی نبودهاند. میدانست که دورتموندر هیچوقت به جرم دیگری بازداشت نشده، و اینکه به نظر نمیرسید حتی شایعاتی در خصوص قتل، ایجاد حریق عمدی، تجاوز یا آدمرباییهایی که ممکن بود مرتکب شده باشد، وجود داشته باشد. و میدانست که دورتموندر در سال ۱۹۵۲ در سن دیگو با رقاصه یک کلوب شبانه به اسم هانی بان بازوم ازدواج کرده و در سال ۱۹۵۴ با یک طلاق توافقی از او جداشده است.
ظاهر خود شخص او چه چیزی بروز میداد؟ حالا در معرض آفتاب مستقیمی که از پنجرههای مشرفبه پارک به داخل میتابید نشسته بود، و ظاهرش بیش از هر چیز شبیه به کسی بود که دوران نقاهت را میگذراند. کمی رنگپریده، کمی خسته، کمی چینوچروک دار، بدن لاغر، ظاهر نحیف و رنجور. معلوم بود که کتوشلوارش نو است و معلوم بود که ارزانقیمتترین جنس را دارد. معلوم بود که کفشهایش کهنهاند ولی معلوم بود که وقتی نو بودهاند کمی قیمتشان بالا بوده است. لباسهایش نشاندهنده مردی بود که به زندگی کردن در رفاه عادت دارد ولی اخیراً اوضاعش خرابشده است. نگاه دورتموندر، در آن لحظه که با نگاه سرگرد تلاقی کرد، مات، هشیار و بیحالت بود. سرگرد با خودش فکر کرد از آنهایی است که دست خودش را رو نمیکند، از آنهایی که تصمیماتش را بهآرامی میگیرد و بعد به آنها عمل میکند.
و آیا به قولش هم عمل میکند؟ سرگرد با خودش فکر کرد میارزد که شانسش را امتحان کند. گفت: «به آغوش جامعه خوشآمدی. آقای دورتموندر. تصور میکنم آزادی الآن حس دلچسبی داشته باشه.»
دانلد ای. وستلیک Donald E. Westlake نویسنده و داستاننویس اهل آمریکا در 12 جولای 1933 در بروکلین به دنیا آمد. او نویسندهای پرکار بوده که حدود صد داستان نوشته که بیشتر داستانهای او درزمینهی ادبیات جنایی بوده است. این نویسندهی موفق گاهی اوقات آثارش را بانامهای مستعار منتشر میکرد که این موضوع خود بر رمزآلود بودن داستانهایش و شخصیتش میافزود. «جان بنویل»، رماننویس ایرلندی دربارهی این موضوع گفته است: «دو تن از بهترین نویسندههای قرن بیستم ژرژ سیمنون و ریچارد استارک هستند که اسم واقعیاش دانلد وستلیک است ،اگر اصلاً چیزی به نام اسم واقعی وجود داشته باشد.»
«دانلد ای. وستلیک» یکی از معدود هنرمندانی است که توانسته است موفق به دریافت جایزهی ادگار در سه بخش بهترین رمان، بهترین داستان کوتاه و بهترین فیلمنامه شود. این جایزه را هرساله انجمن نویسندگان آمریکا به بهترین اثر در قالب رازآلود و غیرتخیلی اهدا میکنند. این نویسنده فعالیت حرفهایاش را از اواخر دهه 50 آغاز کرد و علاوه بر داستانهایش چند نمایشنامه نیز به نگارش درآورد. «دانلد ای. وستلیک» تحصیلاتش را در کالج پلتسبورگ و دانشگاه بینگمتون گذراند و دو سال نیز در نیروی هوایی ارتش آمریکا مشغول به کار شد. رمان «تبر» از آثار دیگر «دانلد ای. وستلیک» است که در سال 1997 منتشر شد. این اثر در اوج درخشش این نویسنده نگاشته شده که داستانی سیاه را در برمیگیرد. این کتاب را «محمد حياتی» به فارسی ترجمه کرده است که کتاب الکترونیکی (pdf) آن در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
کتاب زمرد نحس را محمد عباسآبادی به فارسی ترجمه کرده و نشر نیلوفر آن را در سال 1397 منتشر کرده است که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. از دیگر ترجمههای «محمد عباسآبادی» میتوان به «شش سال» نوشتهی «هارلن كوبن»، «تا پای مرگ» و «قلاب» نوشتهی «لی چایلد» اشاره کرد که کتاب الکترونیکی آنها نیز در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود هستند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 280 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۲۰:۰۰ |
نویسنده | دانلد ای وست لیک |
مترجم | محمد عباس آبادی |
ناشر | نشر نیلوفر |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Hot Rock |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
قیمت چاپی | 75,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خیلی قشنگ