مجموعه تجربه های کوتاه نشر چشمه
کتابهای این لیست
درباره ی تجربه های کوتاه 14 :استاد شیشه ای
قضا را در همان ایام بانوئی شوخوشنگ و آراسته به همهی ترفندها وارد شهر شد. همه کس، از خرد و کلان، به هوای دانهاش دویدند و به داماش افتادند، و هیچ جوانی نبود که دستکم یکبار سراغی از او نگرفته باشد ......
درباره ی تجربه های کوتاه 23: پزشک پوشالی
آنتونی: [انگار چیزی در گلویش گیر کرده] میخواستم دکتر فرانک رو ببینم. دکتر فرانک: [با لبخند] بفرمایید خواهش میکنم. آنتونی: شما دکتر فرانک هستید؟ دکتر فرانک: [با غرور] بله، دکتر فرانک من هستم. آن ......
درباره ی تجربه های کوتاه 21: لاموزیکا
مرد: ببخشید، شما مطمئن اید تنها قطار پاریس هنوز همون ساعت نُهوشانزدهدقیقهای ئه؟ بانوی پیر: متأسفانه بله، موسیو نولت. قرار ئه سال دیگه یه سرویس هوایی راه بیافته و سهبار در هفته پرواز داشته باشه، ا ......
درباره ی تجربه های کوتاه 32 : فیل
تجربههای کوتاه فرصت کوتاهی است برای زمانه و جامعه ای که در آن کوتاهترین فرصتها و حوصلهها از آن مطالعه است. هدف از انتشار تجربههای کوتاه آن است که نسل جوان ما، ضمن آشنایی ب ا ادبیات نمایشی و داستان ......
درباره ی تجربه های کوتاه7:
پرستار:... اینجا بیمارستان بیچ وود ئه. براون: من هم بیمار ام. احتیاج به پرستاری دارم. بله. خب، کجا رو باید امضا کنم؟ پرستار: می بخشید، کارهای مقدماتی پذیرش، جز در موارد واقعا اضطراری، باید قبلاً ان ......
درباره ی تجربه های کوتاه 46: تلفن بی موقع
ساعت سهی بعد از نیمهشب صدای زنگ تلفن توی خانه میپیچد. از ترس نزدیک است قالب تهی کنیم. زنام فریاد میزند: «پناه بر خدا، این دیگه کی ئه! گوشی رو بردار! گوشی رو بردار!» کلید چراغ را در تاریکی پیدا نم ......
درباره ی تجربه های کوتاه 11
موسیو کوساک:اگر معتبر در بیاد، و اگر این واقعیت داشته باشه که شما هیچ برادر قانونی و بهحقی ندارید... ماری سیدونی: ندارم، موسیو. موسیو کوساک:بنابر این، مادموازل، برای من کاری نمیمونه جز اینکه ......
درباره ی تجربه های کوتاه 5 :شاعر
جولیو: من همین الآنش هم دیرم شده پدر. وضعیت بحرانیئی در انتظارمون ئه. مگه نخوندهید؟ قیمت سهام اومده پایین. پاسکالی: انتظارش میرفت. از این هم پایینتر میآد. جولیو: در عینحال اما، ......
درباره ی تجربه های کوتاه 28: بلوم فلد، عزبِ میان سال
در طبقهی ششم، جلوی در اتاق، کلید را که از جیب بیرون میآورد، سروصدائی از داخل اتاق توجهاش را جلب میکند. آنچه میشنود صدای عجیب چیزی است که بهسرعت و به طور منظم به زمین میخورد. از آنجا که بلومف ......
درباره ی تجربه های کوتاه 37 : غیب گویی
الف ب پ ت: از خوکِ مادهی سلاخیشده مثل خوکِ مادهی سلاخیشده خون خواهد رفت. الف: رفتار شهروندِ متوسط مثل رفتار شهروندِ متوسط خواهد بود. ب: نامرد مثل نامردها رفتار خواهد کرد. پ: آدم شرافتمند مثل آ ......
درباره ی تجربه های کوتاه6:
مرا به اتاقک نگهبانیاش برد؛ در آنجا یک بخاری بود، یک میز تحریر که روی آن یک دفتر اداری بود که باید چیزهائی را در آن مینوشت، یک دستگاه تلهگراف با صفحه و عقربههایش، و همان زنگ کوچکی که از آن یاد ......











