با پیشگامان داستاننویسی در ایران آشنا هستید؟ صادق هدایت یکی از برترین نویسندگان ایرانی و یکی از پیشگامان داستاننویسی جدید است که در سال 1281 در تهران به دنیا آمد. او از خانوداهای با پیشینهای طویل و عالیمرتبه پرورش یافت. جدش، رضا قلیخان هدایت از برترین نویسندگان دورهی ناصری و صاحب کتاب «مجمعالفصحا» است و پدرش نیز، هدایت قلیخان در امور وزارتی فعالیت میکرد. هدایت دارای دو برادر و سه خواهر بود که آنها نیز به تحصیل علوم و فعالیت در امور دولتی مشغول بودند.
او تحصیلات خود را در تهران شروع کرد. دوران متوسطه را در دارالفنون و مدرسهی فرانسوی سنلویی گذراند و پساز دانشآموختگی راهی سرزمینهای غربی شد. ابتدا به بلژیک رفت و سپس قصد عزیمت به فرانسه کرد. او در پاریس با مکتبها و نهضتهای ادبی اروپا آشنا شد و همین مسئله او را به سمت ترجمهی آثار نویسندگان غربی سوق داد. او در فرانسه یک خودکشی ناموفق به دلیل شرایط عاطفی را پشت سر گذاشت و پساز این تجارب به تهران بازگشت.
در تهران به همراه گروه دیگری از نویسندگان و شاعران نامدار انجمنی را تحت عنوان ادبای ربعه بنیان نهاد. اعضای این گروه شامل بزرگ علوی، مسعود فرزاد، مجتبی مینوی و صادق هدایت بودند که بعدها افرادی چون نیما یوشیج و پرویز ناتل خانلری به آنها پیوستند.
هدایت در ادامه به هند سفر کرد و در آنجا با زبان پهلوی و تاریخ ایران باستان آشنا شد. سفر به هند مقدمهی انتشار مهمترین اثر هدایت، یعنی بوف کور بود. پس از آن دوباره به ایران بازگشت و اثرهای دیگری از جمله سگ ولگرد و حاجیآقا را منتشر کرد. هدایت مدتی بعد به فرانسه رفت که آخرین سفر او به حساب میآمد؛ زیرا در فروردین سال 1330 در منطقهای به نام شامپیونهی پاریس دست به خودکشی زد که این بار موفق بود و در سن 48 سالگی از دنیا رفت.
صادق هدایت یکی از پربارترین کارنامههای کاری را در میان نویسندگان معاصر ایرانی دارد. او نوشتن را از اوان جوانی آغاز کرد؛ بهطوریکه در دوران متوسطه کتابی با نام انسان و حیوان نوشت. ایدهی نوشتن این کتاب به رژیم غذایی هدایت باز میگردد. هدایت از دوران نوجوانی تصمیم گرفت تا گیاهخواری را در پیش بگیرد و در این راستا کتاب دیگری نیز تحت عنوان فواید گیاهخواری به رشتهی تحریر درآورد.
او در ادامه کتابهای دیگری مانند زندهبهگور، پروین دختر ساسان، انیران، سه قطره خون، اصفهان نصف جهان و فرهنگ عامیانهی مردم ایران را نوشت تا اینکه به هند رفت و مشهورترین اثر خود، بوف کور را منتشر کرد. بوف کور از بهترین داستانهای معاصر ایرانی است که در زمرهی آثار مدرن و پستمدرن قرار میگیرد. بسیاری از نویسندگان این اثر را جزو شاهکارهای ادبی قرن بیستم میدانند. پساز این هدایت دست از نوشتن برنداشت و آثار مهم دیگری از جمله سگ ولگرد، حاجیآقا و ولنگاری را به انتشار رساند که البته هیچکدام نتواستند به اندازهی بوف کور سروصدا بهپا کنند.
او در ترجمه نیز آثاری به انتشار رسانده است که بخش عظیمی از آنها به آثار ایران میانه مربوط میشود. در واقع آشنایی صادق هدایت با زبان پهلوی در سرزمین هند باعث شد تا این نویسنده به ترجمهی آثار فارسی میانه به فارسی امروزی بپردازد. از نمونه ترجمههای هدایت میتوان کارنامهی اردشیر بابکان، زند وهمن یسن، گجستک ابالیش، مسخ و گروه محکومین از فرانتس کافکا را نام برد.
هدایت در آثار خود به نوعی تاریکی و مرگاندیشی میپردازد که همین باعث میشود آثار او رنگوبوی ناتورالیستی به خود بگیرند. او در نوشتن آثارش به سادهنویسی و دوری از پیچیدهگویی نظر داشت و همین باعث میشد زبان او بتواند با بسیاری از مخاطبان ارتباط بگیرد. اغلب آثار هدایت دارای زمینههای ناسیونالیستی و اهمیت به فرهنگ باستان ایرانی هستند که این بازتابی از عقاید ملیگرایانهی خود هدایت است. او در طول زندگی خود به فرهنگ و تمدن ایرانی اهمیت بسیار میداد و به شرایطی که باعث فراموشی این فرهنگ میشد، انتقادهای تند میکرد.
هدایت در آثارش به توصیفهای رئالیستی و واقعگرایانه میپرداخت و نوشتارش را با نوعی طنز تلخ، شورانگیز و لذتبخش میکرد. بسیاری از آثار او به زمینههای روحی و روانی هدایت اشاره دارند و نگاه تاریک و پوچگرایانهی نویسنده را منعکس میکنند؛ نگاهی که امضای هدایت در زندگی و آثارش است.