فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 1.۰۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 168 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۳۶:۰۰ |
نویسنده | صادق هدایت |
ناشر | مجید |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۹/۱۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از ادبیات چیز زیادی سرم نمیشه، بیشتر از ۶۰۰-۷۰۰تا کتاب هم بیشتر نخوندم که بخوام به خودم اجازه بدم این اثرو نقد کنم ولی در کل یه چند تا نظر "شخصی" راجع به این کتاب دارم ۱-کتاب نحوه نگارش جالبی داره و به زیبایی با مغز مخاطب بازی میکنه، پس برای بردن نهایت لذت از خوندن کتاب فقط باید یه خرده شل بگیرید و بذارید خیلی راحت صادق مغزتونو بازی بده و بتونید یه برداشت خوب و شیرین از کتاب داشته باشید ۲-میشه گفت کتاب تا حدودی سلیقه ایه و یک اثر عامه پسند نیست، شخصا اونقدری که تعریفشو شنیدم چیزی از کتاب دست گیرم نشد ۳-متاسفانه تا اون جایی که من دیدم بعضیا که دچار دین زدگی و غرب زدگی میشن برای جا افتاده نشون دادن خودشون اسم اقای هدایت و اثار ایشون رو به کار میبرن و همین باعث شده تا ادم بخاطر نچسب بودن طرف مقابل، نتونه زیاد با این اثر و بقیه اثار و جناب هدایت انس بگیره کلام اخر هم اینکه سعی کنید قبل از شروع کردن به خوندن این کتاب، اول کتاب"زنده به گور" رو برای اشنایی با سبک نگارش اقای هدایت مطالعه کنید. به نظر من اگه کتاب خوان تازه کاری هستید یا تا حالا کتابای توی این سبکو نخوندید و اصلا با کارای جناب هدایت اشنایی ندارید، حالا حالا ها دست به این کتاب نزنید که حساااابی خستتون میکنه ارادت...
خوشحالم که اکثر افراد نمیتونن با این کتاب ارتباط برقرار کنند و اون رو بی معنی خطاب میکنن، خوشحالم که از اکثر افراد این جامعه بدورم، اگر معنی زندگی این چیزیه که شما در حال انجامش هستید من مرگ رو ترجیح میدم، تو عمرم به هیچکس به اندازه هدایت احساس نزدیکی از نظر شخصیتی نکردم!
کتاب رو تا نصفه خوندم و تا اینجا واقعا شاهکار بوده. نوع توصیفاتی که صادق هدایت به کار می گیره و فضاسازی هایی که باهاشون انجام می ده شبیه هیچکدوم از رمان هایی که تا کنون خوندم نیست. اما به نظرم بهترین بخش کتاب جاهاییه که ذهن آدم رو به بازی و تمسخر می گیره. درسته خیلی چیز ها توی کتاب با عقل جور در نمیاد اما دقیقا چیزی که داستان رو خاص می کنه همینه. شما قرار نیست از اتفاقات داستان یه نتیجه منطقی بگیرید. بالاخره با یه داستان سورئال طرف هستید. خدمت دوستان عزیزی هم که به تمسخر صادق هدایت می پردازن یا ایشون و خواننده هاشون رو بیمار خطاب می کنند فقط می تونم بگم که خواهشا پاتون رو از قفسه کتاب های پر فروش بیرون نذارید چون عمق فهم و شعورتون به همون اندازست. شمایی که حتی ثانیه ای نمی تونید خودتون رو جای نویسنده تصور کنید تا درک آثارش براتون ساده تر بشه لایق این کتاب که هیچ، لایق بلد بودن خوندن و نوشتن هم نیستید. این داستان به ۳۶ زبان مختلف ترجمه شده و جزو اولین داستان های مدرن فارسی به حساب میاد که به زبان های دیگه ترجمه شده. اما آره! چون شما گفتی هم صادق هدایت بی سواده هم خواننده هاش افسرده و بیمارن!
نظرات رو که میخونم معمولا با سه نوع خواننده برای این کتاب مواجه میشم؛ نوع اول کسایی که خوشحالن که خودشون تونستن با کتاب ارتباط بگیرن و خوشحالترن که بقیه نتونستن ارتباط بگیرن(حتما باید به روانشناس مراجعه کنن). نوع دوم کسایی که به هر دلیلی کتاب رو شدیدا نقد کردن. و در نهایت نوع سوم که تو این فاز که هدایت مثلا کیه و غیره خیلی خنثی اومدن به کتاب یه نمره معمولی دادن و یه نظر "ای بد نبود" نوشتن. و اما باید نظر خودم رو درباره صادق هدایت و البته این کتاب اظهار کنم، صادق هدایت درحالی که یک انسان با تفکر تیره و تار و افسرده هستش که ممکنه هزاران پیش زمینه متفاوت داشته باشه که واردش نمیشیم. اما شدیدا قلم قوی تصویر سازی خوب به تقلید از کافکا داره که در کل نویسنده تحسین بر انگیزیه که موج منفی و مثبت در حاشیه اش زیاد هستش. بخوانید لذت ببرید و منصفانه درباره نویسده های بزرگ نظرتون رو اعلام کنید.
اگرچه میگویند این بهترین اثر صادق هدایت است ولی اکثر منتقدان ادبی اذعان دارند که ازین کتاب هیچ نفهمیده اند و پیچیدگی های زیادی دارد. فضای افسرده کتاب با روحیات نویسنده همخوانی دارد.نویسنده ای لاییک که در نهایت خودکشی کرد. در جای جای کتاب نگاه ضد دین نویسنده دیده میشود. وقتی کسانی که به همسر او تجاوز میکنند ذکرمیگویند و نماز میخوانند. اگرچه شخصا این کتاب را دوست نداشتم ولی پایان زیبایی دارد. وقتی که راوی بعد از کشتن همسرش در آیینه نگاه میکند و پیرمرد خنزر پنزری را میبیند.شاید منظور هدایت این بوده که این فرد اختلال روانی چند شخصیتی داشته. و شخصیت اصلی خودش پیرمرد خنزر پنزری بوده. شاید به همین دلیا همسر جوانش به او بی میل بوده. و شاید مرد قصاب هم شخصیت دیگر او بوده که همسرش را سلاخی کرده است. با این تصور میتوان همه داستان را توجیه کرد.
کتاب در سبک خودش بینظیره و به نظرم آقای هدایت در حدود ۸۰ سال پیش یه همچین فضا سازی های سورئال و فانتزی رو خلق کردن واقعا نابغه بودن.کلا قلمشون رو خیلی دوست دارم . این کتاب رو افرادی که به هنر به خصوص هنر های مفهومی و ساختار شکن تمایل دارند راحت تر درک میکنن و بیشتر ارتباط برقرار میکنن.چون فضای داستان تاریک و سنگینه خیل ی ها لذت نمیبرن.ولی من از سطر به سطر کتاب لذت بردم در کل باید بگم صادق هدایت رو از ادبیات ایران نمیشه حذف کرد.بسیاری از نویسندگان و هنرمندان مطرح ایران از قلم ایشون الهام گرفتن
کتاب رو توی یک روز تموم کردم یعنی حدود سه چهار ساعت نشستم و دقیق کلمه به کلمه و حرف به حرف رو در ذهن خودم مجسم کردم. تمام داستان رو با بن جان درک کردم و عمیقا خودم رو جای جناب هدایت گذاشتم داستان بسیار بهت برانگیز،جذاب و درگیر کننده بود در هر صفحه از این کتاب ارزشمند در تمام سطوح و متون کلمات زیبا و جملات بی مثلی بکار برده شده بود و احتیاج دارم به صادق هدایتی که از نزدیک لمسش کنم و ارتباط دوستانه ای برای انتقال چنین تفکر و روحیه ی ناب و نادر و اصیلی باایشون داشته باشم تمام من در ایشون هست. دقیقا همون ژانر مورد علاقم . دارک و سیاه که از کلمه به کلمه ناامیدی و یأس میباره و این واقعا عالیه. و ای کاش جناب هدایت برای بیان دوباره این احساسات نابشون در کنارمون بودند و ما باز هم چشم انتظار اثارشون بودیم. موفق باشید🌚🤍
من به پیشنهاد دوستی این کتاب رو خوندم. قبل خوندم با خودن گفتم اوه دختر، چه کتابی باشه این کتاب!!! بعد شروع کردم به خوندن، بار اول که توصیف اون پیرمرد و دختر و درخت رو خوندم، مشتاق شدم ببینم جریان چیه. اما هرچی جلوتر رفتم، مدام توهم همون سه چیز بود (به علاوه چندتا چیز کوچیک که لابهلای داستان گنجونده شده بود. و توصیفات تک راری!) سعی کردم تمومش کنم. وقتی تموم شد گفتم اوه دختر، بالاااااخره تموم شد!! و میتونم بگم از بابت تموم شدنش واقعا خوشحال بودم! :دی البته میدونم الان طرفداران سینهچاک صادق هدایت میریزن سرم، ولی خب به غیر از یک چهارم داستان، از بقیه داستان لذت نبردم :|
بوف کور به جز ۴ یا ۵ پاراگراف یک کابوس ترسناک بود و من مدام منتظر بودم هر چه زودتر تموم شه و اصلا مشخص نبود شخصیت اصلی خوابه یا بیدار یا توهم زده.....خیلی از کسایی که میگن این کتاب عالیه و اینها:۱)افسرده و بیمارند و باید برن پیش روان پزشک ۲)افرادی هستند که مفهوم حقیقی زندگی را نیافته اند ۳)روشن فکر نماهای بیسوادی هستند که اصلا ماجرا را نفهمیده اند و فقط میخواهند سطح بالا و متفکر به نظر برسند
توصیفات و تشبیهات نویسنده تو این اثر بی نظیره و به زیبایی جزییات رو در ذهن خواننده به تصویر میکشه...ولی متاسفانه داستان ،فضای تیره و غم انگیز و افسرده ای داره و همین باعث شد که از اواسط داستان نتونم ادامش بدم...به نظرم مناسب هر کسی با هر روحیه ای نیست.ولی بدون شک از بهتریناس...