کتاب در باب خواندن نوشته مارسل پروست، نویسنده شهیر فرانسوی، در حقیقت مقدمهای است بر ترجمه کتاب کنجدها و سوسنها اثر جان راسکین، منتقد هنر ویکتوریایی. اما این مقدمه به قدری عمیق و تأملبرانگیز است که به تنهایی به یک کتاب ارزشمند تبدیل شده است.
پروست در این کتاب به ماهیت خواندن و تأثیر آن بر انسان میپردازد. او معتقد است که خواندن میتواند یک تجربهی خلاقانه و ناب باشد که به ما کمک میکند تا دیدگاه جدیدی نسبت به جهان پیدا کنیم. اما در عین حال، خواندن میتواند خطراتی نیز داشته باشد. اگر ما به کتابها به عنوان منبعی برای کسب دانش و اطلاعات نگاه کنیم، ممکن است از تجربهی واقعی خواندن محروم شویم.
پروست در این کتاب به دو نوع خواندن اشاره میکند: خواندن فعال و خواندن منفعل. خواندن فعال، خواندنی است که در آن ما با متن درگیر میشویم و آن را با ذهن و تجربهی خودمان تفسیر میکنیم. این نوع خواندن میتواند به ما کمک کند تا به رشد فکری و فرهنگی دست یابیم. اما خواندن منفعل، خواندنی است که در آن ما صرفاً متن را دریافت میکنیم و هیچ تلاشی برای درک آن نمیکنیم. این نوع خواندن میتواند ما را از تجربهی واقعی خواندن محروم کند.
پروست همچنین به اهمیت انتخاب کتابها اشاره میکند. او معتقد است که هر کتابی برای هر خوانندهای مناسب نیست. ما باید کتابهایی را انتخاب کنیم که با ذهنیت و تجربهی ما همخوانی داشته باشند.
برای خواندن کتابهای نظریه و نقد ادبی به فیدیبو سر بزنید.
مارسل پروست، نویسنده پرآوازه و مقالهنویس فرانسوی، یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان است. او به دلیل نگارش اثر باشکوه در جستجوی زمان ازدسترفته، که در هفت جلد منتشر شده شهرتی جهانی دارد.
پروست در سال ۱۸۷۱ در پاریس به دنیا آمد. او از خانوادهای ثروتمند و تحصیلکرده بود. پدرش پزشک و مادرش عاشق هنر و ادبیات بود. پروست در کودکی و نوجوانی به موسیقی و ادبیات متمایل شد و با اینکه در دانشگاه سوربن در رشتهی حقوق تحصیل کرد، اما هرگز به کار حقوقی علاقه ای پیدا نکرد.
پروست در سال ۱۹۰۶ نگارش کتاب در جستجوی زمان ازدسترفته را آغاز کرد. این کتاب یکی از طولانیترین و پیچیدهترین رمانهای تاریخ ادبیات است. پروست در این کتاب به بررسی موضوعاتی مانند حافظه، زمان، عشق و هویت میپردازد. پروست در سال ۱۹۲۲ و در سن ۵۱ سالگی درگذشت.
کتاب در باب خواندن کتابی شیرین، خواندنی و آموزنده است که میتواند دیدگاه ما را نسبت به خوانش آثار ادبی، فلسفی و حتی مقوله خواندن تغییر دهد. این کتاب برای همهی کسانی که به کتابخوانی علاقهمند هستند، توصیه میشود.
این کتاب به ما کمک میکند تا ماهیت خواندن را بهتر درک کنیم همچنین به ما میآموزد که چگونه بهطور فعال و خلاقانه بخوانیم، کتابهای مناسب را انتخاب کنیم و تجربهی خواندن خود را بهبود بخشیم.
نمیتوانیم هر کسی را که میخواهیم بشناسیم... ممکن است اگر بخت یار بود شاعر بزرگی را یک نظر ببینیم و صدایش را بشنویم یا از دانشمندی پرسشی کنیم و او با مهربانی پاسخمان را بدهد. ممکن است ده دقیقه وقت مصاحبه در دفتر کار یک وزیر به چنگ آوریم و یک بار در زندگی امتیاز ویژهٔ چشم در چشم شدن با ملکهای را پیدا کنیم و با این همه حسرت همین بختهای لحظهای را داریم و سالهای عمر، شور و اشتیاق و استعدادهایمان را در جستجوی کمتر از همین صرف میکنیم، در حالیکه در همین مدت جمعی هستند که بی توجه به مقام و مرتبهٔ ما همواره با آغوش باز پذیرای مایند، جمعی که تا هر زمان که بخواهیم با ما به گفتگو مینشینند و چون بیشمارند و بس رئوف میتوانیم آنها را تمام روز نزد خود چشمانتظار نگه داریم ــ پادشاه و دولتمرد صبورانه انتظار میکشند نه از برای دادن اجازهٔ ملاقات، بلکه برای کسب چنین اجازهای ــ در پیشان هرگز به این اتاقهای انتظار بیپیرایه که قفسههای کتابخانههایمان هستند نمیرویم و هرگز حتی به یک کلمه از آنچه شاید به ما بگویند گوش فرا نمیدهیم." راسکین در ادامه میگوید: "شاید بگویید که مصاحبت آدمهای زنده را ترجیح میدهید. چون چهرهشان را میبینید." و با رد این اعتراضِ اول و سپس یکی دیگر، نشان میدهد که خواندن، به مفهوم دقیق کلمه، گفتوگویی است با افرادی بسیار داناتر و جذابتر از کسانی که شاید مجال شناختنشان را در اطرافمان داشته باشیم. من سعی کردهام در یادداشتهایی بر متن ترجمهٔ کنجد و سوسنها نشان دهم که کتاب خواندن را نمیتوان اینچنین با گفتوگو قیاس کرد، حتی با خردمندترین انسانها؛ که تفاوت بنیادین میان یک کتاب و یک دوست در خرد و فرزانگیِ کم یا بیش آنها نیست، بلکه در روش ارتباط ما با آنهاست. خواندن، برخلاف گفتوگو، برقراری ارتباط است با اندیشهای دیگر، اما در تنهایی مطلق، یعنی با ادامهٔ برخورداری از نیروی اندیشه که مختص تنهایی است و گفتوگو کردن بلافاصله آن را از بین میبرد، با ادامهٔ برخورداری از الهام و حفظ تمامیِ کارِ پرثمری که ذهن با خود میکند. اگر راسکین از حقایق دیگری که چند صفحه بعد بیان میکند نتیجهٔ بهتری استخراج کرده بود، محتملاً به نتیجهای مشابه من میرسید. اما قطعاً در پی رسیدن به کنه ایدهٔ خواندن نبوده است. برای اینکه ما را از ارزش خواندن آگاه سازد، کاری نکرده مگر روایت یک اسطورهٔ زیبای افلاطونی، با سادگی یونانیها، که کمابیش تمام ایدههای درست را به ما نشان دادند اما زحمت مداقه و بررسی عمیق آنها را به تردیدهای مدرن ما سپردند. درست است که به نظر من خواندن در ذات اصیل آن ــ در آن معجزهٔ پربار برقراری ارتباط در دل تنهایی ــ چیزی برتر است و متفاوت با آنچه راسکین میگوید اما، بهرغم این، تصور نمیکنم چنان که وی ادعا میکند در حیات فکریمان نقشی مهم و تعیینکننده داشته باشد.
اگر از خواندن کتاب در باب خواندن لذت بردید، پیشنهاد میکنیم که از خواندن کتابهای زیر غافل نشوید:
فرمت محتوا | epub |
حجم | 311.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 120 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۰۰:۰۰ |
نویسنده | مارسل پروست |
مترجم | بنیامین مرادی |
ناشر | نشر مرکز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Sur la lecture, 1,988 |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۱۱ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حواشی کتاب بسیار زیاد است و کل حرف نویسنده را میتوان بدین صورت خلاصه کرد کارکرد کتاب بعنوان وسیله و محرک اندیشه ورزی اصالت دارد نه به عنوان هدف و خواندن برای خواندن و حتی خواندن برای رسیدن به حقیقت .
این کتاب مطلقا از تجربه ی نویسنده، در موضوع خواندن وحتی نوشتن به مثابه ی زیستن و کاووش در زمان برای لذت بردن از زندگیست