حقیقت چیست؟ وقتی پای گذشته در میان باشد، پاسخ این سؤال دشوار است. وینستون چرچیل گفته «تاریخ به دست فاتحان نوشته میشود.» اگر حق با او باشد، پس کدام اسناد تاریخی واقعاً معتبر است؟ چیزهایی که مکتوب شده تنها به شش هزار سال پیش باز میگردد و قدمهای کوتاهی از بشریت روی این سیاره را نشان میدهند. همین مستندات نیز پر از جای خالی بوده و تاریخ را به یک پرده فرسوده و جویده بدل میسازد. مهمتر از همه، تعداد زیادی از رازهای تاریخی که در عمق این حفرههای کهنه گم شدهاند و در انتظارند تا دوباره کشف شوند؛ از جمله جابجاییهای محوری تاریخی که تمدنها را متحول کردند.
یکی از این لحظات در سال ۴۵۲ پس از میلاد رخ داد، زمانی که قوای شورشگر آتیلا شمال ایتالیا را درنوردیدند و همهچیز را سر راهشان نابود کردند. روم در پیش روی این قوم بربر کاملاً بیدفاع بود و یقیناً سقوط میکرد. پاپ لئو اول از رم خارج شد و در ساحل دریاچه گاردا با آتیلا ملاقات کرد. آن دو خصوصی و محرمانه با هم صحبتهایی کردند و هیچ سند مکتوبی از مکالماتشان به جا نماند. پس از این ملاقات، آتیلا از پیروزی مسلمش و از نابودی روم به دست سربازان بربر روی برگرداند و بلافاصله ایتالیا را ترک کرد.
چرا؟ چه چیزی در آن انجمن ردوبدل شد که آتیلا را از یک پیروزی حتمی منصرف ساخت؟ تاریخ هیچ پاسخی ندارد.