ماجراها و حکایات «سفرۀ مرگ» با کشف ویرانههای قصر «کلئوپاترا» در آبهای "اسکندریه" آغاز میگردد. باستانشناسان پس از تلاشی قابل تحسین سرانجام موفق میشوند این آثار را به همراه مجسمه نیمتنهی «اسکندر» در زیر آبهای گرم مدیترانه کشف کنند. بالاخره شهر باستانی اسکندریه که از قرون وسطی در اعماق آبها خفته بود، به زودی سینهی پر اسرارش را خواهد گشود تا آیندگان دریابند خدایان خفته در اعماق آبها چگونه تسلیم تقدیر الهی گشتهاند.
و در همین روزها در گوشهای دیگر از "آفریقا"ی سیاه، "بوکاسا"ی مرموز نیز جان میسپارد او چهارده سال بر آفریقای مرکزی حکومت کرد. از سال شصت و پنج تا هفتادونُه میلادی و در طول این مدت هرگز درصدد بر نیامد تا تهمت آدمخواری را از خود دور سازد. ساکنان "ساحل عاج" پس از او شاید کمی به آرامش رسند. او در دوران زمامداری به خود لقب امپراطور داده بود. او یکی از وحشیانهترین حکومتها را بنا نهاد اما به چشم خود دید مردی ـ داکو ـ را که چهارده سال پیش از قدرت بر کنار کرده بود، دوباره دست تقدیر او را به حکومت رساند. بوکاسا از زمان سرنگونی به مدت چهار سال میهمان رئیس جمهور ساحل عاج بود و فقط خدا میداند در طول این ایام نحس چه انسانهایی به سفره شاهانهی او راه یافتهاند. تناول از گوشت انسان در کاخ خدایان ساحل عاج! آیا بعدها کسی حکایت امپراطور آدمخوار را خواهد نوشت؟