
بانوی دریاچه
نسخه الکترونیک بانوی دریاچه به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
درباره بانوی دریاچه
کارتم را کنار یک تل کاغذ که تازه تایپ شده بود گذاشت. به پشتی صندلیاش تکیه داد، یکی از بازوهایش را روی میز گذاشت و با ته جامدادی طلاییاش آرام و ملایم ضرب گرفت. درحالیکه با وقاحت به او خیره شده بودم نیشم را تا بناگوش باز کردم. دختر مو طلایی پشت دستگاه تلفن گوشهای کوچکش را که عین یک جفت گوشماهی بودند تیز کرد و لبخندی تحویلم داد. بازیگوش و عجول به نظر میرسید اما زیاد از خودش مطمئن نبود، مثل بچه گربهای تازهوارد در منزلی که کسی برای پیشی کوچولوها تره هم خرد نمیکند. گفتم: امیدوارم بشناسدش. به هر حال بهترین راه دونستنش اینه که از خودش بپرسید. تند و سریع سه تا از نامهها را خواند تا از کوره درنرود و جامدادیاش را به طرفم پرتاب نکند.
نظرات کاربران درباره بانوی دریاچه