آنهایی که طرفدار برنامهی ۹۰ عادل فردوسی پور بودند در بسیاری از شبها، مخصوصاً زمانی که مسابقات معتبر اروپایی برگزار میشد مردی را به خاطر میاورند که یکی از بهترین قصهگوها و روایتگران دوران خودش بود. مردی که با کلمات جادوییاش و عشق بیاندازهاش به لیورپول و عقاب، علاقهمندان به فوتبال را به سراسر دنیا میبرد و فوتبال را شبیه زندگی تحلیل میکرد. حمیدرضا صدر مردی بود که صدایش در ذهن تمام آنهایی که قصههایش را شنیدهاند تا ابد میماند، مرد مؤدب، دانا و خوش پوی که با دستهایش حرف میزد، موهای جوگندمیاش توی صورتش تکان میخوردند و چشمهایش از شور درک زندگی میدرخشیدند. در ادامه دربارهی بیوگرافی او حرف میزنیم، دربارهی مردی با ذهنی به وسعت دریا.n>
حمیدرضا صدر متولد ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ در مشهد است. خانواده پدری او از خانوادههای سرشناس ایران بودند و سید محسن صدرالاشراف، قاضی و سیاستمدار ایرانی از اقوام پدرش بود. پدر دکتر صدر ارتشی بود و او سالهای مختلف کودکی را در شهرهای مختلف ایران گذراند. پدر ایشان اهل علم و فرهنگ بود و همین باعث شد از کودکی برای فرزندانش معلم عربی و زبان انگلیسی بگیرد و به این ترتیب حمیدرضا صدر فرصتش را داشت نهتنها از منابع فارسی استفاده کند که انگلیسی و عربی را هم بهخوبی میفهمید.
حمیدرضا صدر خیلی زود فوتبالی شد. یکی از مهمترین خاطرات او که بسیار از آن یاد میکرد زمانی بود که برای تماشای فوتبال به امجدیه میرفت. او در خاطراتش تعریف میکند که دوربین کوچکی داشتم و با آن تصاویری را از امجدیه میگرفتم که برایم بسیار لذتبخش بود. او در نوجوانی فوتبال هم بازی میکرد و برادرانش هم فوتبالیستهای خوبی بودند، حمیدرضا بازیکن فوتبال نشد اما فوتبال را با گوشت و خونش شناخت و تا آخر عمر از فوتبال نوشت، حرف زد و با آن زندگی کرد. او رویاساز بسیاری از بچههایی است که پای روایتهایش عاشق دنیای فوتبال شدند. حمیدرضا صدر عاشق تیم عقاب بود و به گفتهی خودش پس از انحلال این تیم دیگر به هیچ تیم ایرانیای دل نبست.
دکتر صدر در دانشگاه تهران اقتصاد خوانده است. او پس از پایان دوران لیسانس در مقطع کارشناسی ارشد شهرسازی در دانشکدهی هنرهای زیبا درس خواند و سپس برای اخذ مدرک دکترا در همین رشته به دانشگاه لیدز انگلستان رفت. سال ۵۹ بود که او با همسرش مهرزاد ازدواج کرد. زنی که دکتر صدر او را رفیق و همراه زندگی خودش میداند و تا آخرین لحظه در کنارش بود. دکتر صدر دختری به نام غزاله دارد، همان کسی که آخرین فصل کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی را نوشت تا آخرین کار پدرش را تمام کرده باشد و سپس آن را به ناشران سپرد.
بیشتر افراد حمیدرضا صدر را با فوتبال به خاطر میآورند اما آدمی شبیه او نمیتواند در یک حوزه به بند کشیده شود. شاید جالب باشد بدانید دکتر صدر ابتدا منتقد سینما بود، او تاریخ سینما را بهتر از هرکسی میشناخت و ریز و بم شکلگیری سوپراستارها را بلد بود. فیلم بد و خوب را تشخیص میداد و همیشه نگاهی تیزبین داشت. دکتر صدر را میشد در برنامهی هفت پیدا کرد که با دستهایش و با لذت تمام از یک اثر خاص حرف میزد یا ستونی را که بهعنوان نویسنده ثابت مجلهی فیلم مینوشت خواند و از میزان اطلاعاتش حیرت کرد. خاصیت اصلی دکتر صدر در روایت زنجیر و حافظهی بینظیرش بود. او بلد بود قطعات پازل را بهآرامی کنار هم بگذارد و به یک تصویر بینظیر دست پیدا کند. تصویری که با صدایش در ذهن طرفدارانش جاودانه میشد. او در برنامههای فوتبالی زیادی هم حضور داشت، آنسوی نیمکت یکی از آن برنامههایی است که دانش حمیدرضا صدر آن را دگرگون کرده است. او نگاهی خاص به فوتبال داشت و همین باعث میشد شبهایی که او بهعنوان کارشناس یک مسابقهی فوتبال اروپایی در شبکه سه حضور پیدا میکرد دلچسبتر میشد. دکتر صدر روزنامهنگار قابلی هم بود او در وبگاه گل برای خودش ستون ثابتی داشت و گاهی برای رسانههای ورزشی دیگری هم مینوشت.
از حمیدرضا صدر کتابهای زیادی بهجامانده است، بسیاری از آنها فوتبالی هستند و چندتایی هم ربطی به فوتبال ندارند. یکی از مشهورترین آثار غیر فوتبالی او که برندهی جایزهی جلال آل احمد هم شده است کتاب «تو در قاهره خواهی مرد» نام دارد. این کتاب دربارهی زندگی محمدرضا پهلوی پادشاه سابق ایران است و در دستهی کتابهای مستند قرار دارد. حمیدرضا صدر این کتاب را به پدرش تقدیم کرده است اما معتقد است اگر پدرش زنده بود او را برای نوشتن این روایت شماتت میکرد. پیشینهی خانوادگی صدر اهمیت کتاب تو در قاهره خواهی مرد را بیشتر میکند، زیرا او اشرافیت را میشناسد و حالا از پادشاهی نوشته که قدرت و ثروتش را از او گرفتهاند.
اما بگذارید دربارهی آثار فوتبالی حمیدرضا صدر حرف بزنیم. روزی روزگاری فوتبال، فوتبال و جامعهشناسی یکی از برجستهترین آثار این نویسنده است که از درهم تنیدگی فوتبال و زندگی در همهجای دنیا حرف میزند. این کتاب که دکتر صدر زمان زیادی را برای نگارشش گذاشته است جغرافیای زیادی را پوشش داده است، او از آلمان و انگلیس تا برزیل و آرژانتین حرف میزند و دربارهی فوتبال ایران و شکلگیری این ورزش در کشورمان هم اطلاعات کاملی در اختیار خواننده میگذارد. پسری روی سکوها اثر محبوب بعدی اوست. این اثر ۴۰ سال فوتبال ایران را به تصویر کشیده است. پسر روی سکو خود حمیدرضا صدر است. او که از امجدیهی پیش از انقلاب تا سالهای دراز بعد از آن هیچوقت فوتبال ایران را رها نکرده است در این کتاب از نابترین لحظهها حرف میزند، از نابتری آدمها. از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو، یونایتد نفرین شده و پیراهنهای همیشه از دیگر آثار فوتبالی او هستند. آثاری که میتوانند نگاه هرکسی را به دنیای فوتبال تغییر دهند. دکتر صدر کتابی هم تحت عنوان «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران» دارد که اثر مهمی برای اهالی سینما بهحساب میآید.
سال ۹۷ بود که حمیدرضا صدر متوجه شد به سرطان مبتلاست و همان زمان بود که همراه اعضای خانوادهاش راهی کالیفرنیا در آمریکا شد تا روزهای آرامی را در کنار همسر و دخترش بگذراند. در همان روزها بود که خبر بیماریاش دائماً تائید و تکذیب میشد اما دکتر صدر ترجیح میداد در ذهن طرفدارانش سلامت باشد. او نوشتن کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی را هم زمانی که جنگ با سرطان را آغاز کرد شروع کرد و تصمیم گرفت این کتاب پس از مرگش منتشر شود. این کتاب هم با همان نثر همیشگی و خاص دکتر صدر نوشتهشده است. با همان کلمات کوتاهی که احساسات را بهخوبی منتقل میکنند. کتابی که فقط کسی میتواند بنویسد که مرگ را با عشق پذیرفته و در آغوش کشیده باشد، حمیدرضا صدر خود زندگی بود و این در تک تک کلمات کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی پیداست. ادامهی کتاب را پس از جراحی دکتر صدر در سال ۲۰۲۰ غزاله خطاب به پدرش نوشته است. پدری که روزهای سختی را میگذراند. سرطان سرانجام در ۲۵ تیر ۱۴۰۰ حمیدرضا صدر را از همهی آنهایی که دوستش داشتند گرفت. افراد زیادی دربارهی روند درمانی که پزشک او پیش گرفته بود نظرات متفاوتی دارند اما آنچه مسلم است این است که حمیدرضا صدر تمام روزهایی ۶۰ سالی که روی کرهی زمین زیست را زندگی کرد و یادگارهای مهمی را برای کسانی که دوستش داشتن بهجا گذاشت. پیکر دکتر صدر به خواست خودش به تهران منتقل شد و در شهر محبوبش در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد. او وصیت کرده بود که اعضای بدنش به یک مرکز علمی اهدا شود که این وصیت از سوی خانوادهی صدر عملی شد.