فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 252 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۲۴:۰۰ |
نویسنده | حمیدرضا صدر |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۳/۰۹ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 75,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
محمدرضا پهلوی پادشاه ظاهرا مقتدر کشور ایران بود که تلاش میکرد نگرانی های خود را پشت جشن های بزرگ پنهان کند . او با صرف هزینه های زیاد اقدام به برگزاری جشنهایی نمود تا عظمت و قدرت ایران را به دیگر کشور ها ثابت کند . او که نه از اقتدار پدر و نه حمایت و پشوانه مردمی برخودار بود ، مجبور بود به خواسته های خواهران و برادران خوشگذرانش تن دهد و از طرف دیگر بدنبال تقویت روابط با دیگر کشورها با تطمیع و دادن امتیازهای مختلف به آنها بود .
پدرت رضاخان تبعید شد! پدری که دیگر شاه نبود، پدری که یک شبه بیست سال پیر شد، پدری که شبها پهلو به پهلو می شد بی آنکه چشمانش گرم شود پهلو به پهلو میشد و فرمانهایش را به یاد می آورد، فتوحاتش را دوره میکرد.... پدری که ناگهان درک کرده بود مرگ چقدر نزدیک است دریافته بود نیرومندترین فرمانروایان هم روزی به پایان راه خواهند رسید... پایان راه... (پایان راه نزدیک است)
واقعا ارزش خوندن نداره از نظر تاریخی ترتیب بسیاری از وقایع یا زمان رخ داد اونها اشتباه شده که بالغ بر ۲۰ مورد است از نظر ادبی هم بسیار اشفته هست همش تکرار مثلا خواهی مرد مرد مرد مرد بهتره نویسنده محترم به ورزش بپردازند نه کاری که در اون تخصص ندارند. کتاب بی ارزشی است
این نویسنده های نان به نرخ روز خور در غبار محو میشن و تاریخ از شاه ایران به نیکی یاد میکنه و خواهد کرد
از سطر به سطر این کتاب دروغ و تحریف تاریخ و یکسویهنگری موج میزند.
عجیبه که بر نکاتی که نویسنده در زمان نگارش کتاب تاکید فراوانی برای شاه کرده مثل مردن در غربت و دور از سرزمینت و با درد و با سرطان....و هر کدام را سه بار سه بار تکرار کرده، چندین سال بعد خودش هم دقیقا همینطور میمیره.... با سرطان و با درد و دور از سرزمینش....عجب ...عجب...
تو هم حوالی اورنج کانتی خواهی مرد. ای دوست بر جنازه دشمن چو بگذری شادی مکن که بر تو همین ماجرا رود.
هنوز نخوندمش ولی کامنت های این سینه چاکان پهلوی خنده داره :)) انگیزه مو برای خوندنش تقویت میکنه
عالیه مثل خوده دکتر که متفاوت تر از دیگر مردمان این عالم نه فقط ایران حتما یخونیدش
حمیدرضا صدر تسلطی مثال زدنی بر تاریخ ایران معاصر دارد، دست مریزاد