آلبر کامو یکی از نویسندگانی است که در مکتب پوچگرایی یا اگزیستانسیالیسم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. او به خوبی در داستانهای قادر است مخاطب را با یک فلسفهی مهم در زندگی مواجه کند و او را با سوالاتی دربارهی زندگی درگیر کند. کتاب سقوط همانطور که از نامش پیداست دربارهی سقوط انسان دنیای مدرن است. اثری که باید آن را خواند و فهمید.
داستان سقوط درباره وکیلی است که چند شب در میخانهای با مخاطبی ناشناس به گفت و گو مینشیند. او مردی است که از گناهان گذشتهی خود دست کشیده و میخواهد از گناهان خود توبه کند؛ اما او رازی برای گفتن دارد.
سقوط عنوان رمانی کوتاه اثر نویسندهی شهیر آلبر کاموست. این کتاب در سال 1356 منتشر شد و تا امروز به بیش از 10 زبان دنیا ترجمه شده است. بعد از شاهکارهایی همچون طاعون و بیگانه رمان سقوط را میتوان به عنوان سومین شاهکار این نویسنده محسوب کرد.
کامو در این کتاب توانسته داستانی کوتاه و مختصر را به عمیقترین شکل ممکن روایت کند. داستانی که با درونمایهی فلسفی خود موضوعات مهمی همچون قضاوت و شقاوت انسان را به باد نقد میگیرد و برداشت دیگران و تاثیر نگاهها و برخوردهای اجتماعی روی انسان را شرح میدهد. آلبرکامو برای نامگذاری این کتاب کلمهی سقوط را انتخاب کرد تا با استفاده از معنای استعاری آن در هبوط انسان از تعالی و ارزشهای والای انسانی و سرگشتگی او در این دنیا تعبیر کند. او انسان را همیشه در معرض قضاوت شدن میبیند؛ مسئلهای که باعث سقوط بعضی افراد میشود. «ژان پل سارتر» نویسنده و فیلسوف فرانسوی که ارتباطی چالشبرانگیز با نویسندهی کتاب داشت، رمان سقوط را زیباترین اثر کامو میداند؛ نوشتهای که کمتر از حد و اندازهاش درک و پذیرفته شد. این کتاب با ترجمههای مختلف در ایران منتشر شده است. کتاب حاضر با ترجمهی پرویز شهدی ازسوی انتشارات مجید راهی بازار نشر شده است. پرویز شهدی در مقدمهی این کتاب آورده است: «سقوط رسالهای فلسفی است، حديث نفس است، یا همهی اینها و چیزهایی دیگر؟ راوی اگرچه شنوندهای دارد که گاه او را آقای عزیز میخواند و گاه دوست عزیز، ولی هیچ نام و مشخصاتی ندارد. میتواند هرکسی باشد، خود نویسنده، خوانندهی کتاب، یا کی؟ تکگویی را آدم به طور معمول با خودش میکند، با خود درونیاش. موضوعی که برای همهی ما هنگامیکه تنها هستیم و فراغتی از کارها و مشکلات روزانه برایمان پیش آمده، اتفاق میافتد. رویدادهای روز یا گذشته را، برخوردهای تلخ و شیرین، امیدها و نومیدیها، اندوهها و شادیها را در ذهنمان مرور میکنیم، با خودمان حرف میزنیم، خودمان را گاه تشویق و گاه سرزنش میکنیم که چرا فلان کار را کردیم یا نکردیم، چرا فلان حرف را زدیم یا نزدیم و از اینجور چیزها». در نهایت میتوان گفت چیزی که باعث جذابیت این داستان در طول این سالها بوده است لایههای فلسفی این اثر است که در فضا و نوع روایت آن وجود دارد.
آلبرکامو (Albert Camus)، فیلسوف و نویسندهی فرانسوی - الجزایری در ۷ نوامبر ۱۹۱۳ در الجزایر متولد شد. نام آلبر کامو در دنیای ادبیات با مفاهیم عمیق فلسفی و پوچگرایی گره خورده است. گرچه کامو هرگز این موضوع را قبول نکرد. یکی از نکات جالب دربارهی این نویسنده حضور او در عرصه ورزشی است. کامو در دانشگاه الجزایر تحصیل کرد، به فوتبال علاقهی زیادی داشت و پیش از مصدوم شدن در یکی از رقابتها، دروازهبان تیم فوتبال دانشگاه بود. کامو نویسندهای جوان بود و در عمر کوتاه خود کتابهایی نوشت که تا امروز بین مردم خواندنی و جذاب هستند. کامو همچنین در سال ۱۹۵۷ برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. سه سال بعد از آن، او با ناشر خود «میشل گالیمار» در تصادف رانندگی کشته شد. آلبرکامو در زندگی کوتاهش رمان، داستان، نمایشنامه و مقالههای فلسفی نوشت و حتی نمایش هم روی صحنهی تئاتر برد. شهرت و آوازهی کامو با رمان «بیگانه» شروع شد. امروزه از این اثر بهعنوان مهمترین اثر کامو یاد میشود.
کتاب سقوط کتابی داستانی فلسفی، با ترجمهی روان به فارسی است که میتواند شما را در شناخت انسان امروز غرق کند. اگر قصد داشته باشید غروب روز تعطیل خود را با تجربهی متفاوت آغشته کنید این کتاب انتخابی مناسب و ایدئال برای شما خواهد بود.
آقا اجازه میدهید بی آن که مزاحمتی برایتان فراهم شود، خدمتی درحق تان بکنم؟ گمان نکنم بتوانید منظورتان را به این گوریل غولآسایی که اینجا را اداره میکند بفهمانید. آخر او جز هلندی، زبان دیگری بلد نیست. اگر اجازه ندهید من پادرمیانی کنم، نخواهد فهمید که شما عرق اکلیل کوهی از او میخواهید. میبینید، میتوانم امیدوار باشم که حرفم را درک کرده؛ این سر تکان دادن مفهومش این است که با گفتهی من موافق است. به راستی دارد میرود پی آوردن آن، با شتاب، اگرچه با کندی عاقلانهای. بخت با شما یار است چون غرولند نکرد. موقعی که کاری را نمیخواهد انجام دهد، فقط غر میزند، آنوقت دیگر هیچکس پافشاری نمیکند. برخلق وخوی خود مسلط بودن جزو امتیازهای حیوانهای درشت جثه است. خب دیگر، حالا باید بروم، آقا. خوشحالم که توانستهام خدمتی برایتان انجام دهم. از شما متشکرم و اگر مطمئن باشم مزاحمتان نیستم، دعوتتان را میپذیرم. شما آدم بسیار خوبی هستید، بنابراین گیلاسم را میگذارم کنار گیلاس شما.
حق با شماست، سکوتش کرکننده است؛ مانند خاموشی جنگلهای بکر وحشی است، آکنده از هیاهوی پرندگان. گاهی تعجب میکنم که چرا این دوستمان با شنیدن زبانهای ملتهای متمدن، ابرو درهم میکشد، قهر میکند. پیشهاش ایجاب میکند از دریانوردانی با ملیتهای گوناگون در این نوشگاه در آمستردام که نمیدانم چرا اسمش را گذاشته مکزیکو سیتی، پذیرایی کند. شما فکر نمیکنید با داشتن چنین پیشهای، زبان دیگری جز زبان مادریاش را ندانستن برایش اسباب دردسر میشود؟ مجسم کنید که آدمی از دوران انسانهای غارنشین کرومانيون، جزو مشتریان دایمی برج بابل شود! کمترین ناراحتیاش احساس غربت و دوری از دیار است.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 779.۸۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 128 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۱۶:۰۰ |
نویسنده | آلبر کامو |
مترجم | پرویز شهدی |
ناشر | مجید |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | La chute, c. 1,956. |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۲/۲۴ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 99,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
"به عقیده ی من توی غارها یا سلولهای انفرادی آدم نه تنها قادر به اندیشیدن نیست،بلکه می پوسد واز بین می رود.خاطرتان جمع،من از آن آدمهایی نیستم که کپک بزنم و بپوسم.در گذشته،در همه ی ساعتهای روز،چه میان جمع و چه تنها،از بلندیها بالا می رفتم،در آنجا آتشهایی چشمگیر و آشکار می افروختم و درودی شادمانه به سویم می آمد.دست کم به این ترتیب بود که از زندگی و اعتلا یافتنم لذت می بردم. پیشه ی وکالتم خوشبختانه به این شوق و اشتیاق به قله ها صودکردنم کمک می کرد.هر گونه تلخکامی نسبت به هم نوعانم را که همواره مدیون خودم می کردمشان و چیزی به آنها بدهکار نمی شدم،از خاطرم می زدود.مرا بالاتر از قاضیی قرار می داد که به نوبه ی خودم باید درباره اش قضاوت کنم و نیز متهمانی که ناچارشان می ساختم از من سپاسگزار باشند.به این موضوع خوب دقت کنید،آقای عزیز:من بدون ترس از مجازات،زندگی می کردم.هیچ محاکمه یا صدور حکمی به من مربوط نمی شد.هرگز روی نیمکت متهمان قرار نمی گرفتم،بلکه مانند خدایانی که گهگاه سوار بر ارابه هایی روی زمین فرود می آمدند،تا کارهای آدمها را تغییر دهند و مفهومی به آنها ببخشند،در جایگاهی بلند می نشستم.از همه چیز گذشته،بر فراز دیگران قرارگرفتن و زیستن،هنوز تنها وسیله ایست برای به چشم دیگران خوردن و مورد تکریم و احترام قرار گرفتن از سوی اکثریت مردم." سقوط رمان فلسفی و از نظر من سختخوانی است که راوی اول شخص برای مخاطب و خواننده به شکل حدیث نفس و منولوگ خود را افشاء می کند و در خیلی از اوقات تبدیل به بیانیه ای اگزیستانسیالیستی می شود درباره تقابل فرد و جامعه و در نقد و حتی رد سیستم و نظام موجود. ادامه در https://instagram.com/_u/gh.sad
شیرجه های نرفته کوفتگی های عجیبی به جا می گذارد. این جمله آنقدر قدرت داشته که همیشه با من است ...
من چنتا سوال دارم : ۱.چطور ممکنه ادمی به این خودخواهی و مغروری و باتوجه به نوشته ها بازیگر ? با سقوط یه دختر از پل به قصد خودکشی کل زندگیش بریزه به هم و بیاد اعتراف کنه که درسته من همچین ادم پستیم.؟ایا نمیشه گف این اتفاقا فقط تو داستانا و فیلم هاست؟ و ۲ وقتی اومده همچین پیشه ای برای خودش دست پا کرده باز هم با بدبخت جلوه دادن خودش و گرفتن تمام انگشت های اشاره سمت خودش میاد از بقیه اعتراف بگیره چجوری عوض شده؟ اینکه باز داره سر مردم رو کلاه میزاره.
کامو در این کتاب از حقیقت صحبت میکنه برای همین با کتابی روبرو هستیم که سخته ، اون دسته از عزیزانی که خوششون نیومده هم به اعتقاد بنده از شنیدن حقیقت بیزارن یا خواب هستن و بازیگری خودشون و نقابی که در این دنیا به اجبار یا به اختیار روی چهره شون کشیدن رو نه تنها انکار نمیکنن که حالا شاید خودشون هم تبدیل همون صورتکی شدن که روی چهرهاشونو گرفته
بزرگترین اثر کامو، به قول از بزرگانی همچون سارتر .در اوج پختگی مردی نوشته شده که بیش از هر کس قبل از مرگش با مرگ روبرو شد و زندگی را با مرگ زندگی کرد و لذت برد . کتابی ست نه برای همه ولی برای همه ست ... انسانی که باید به احترامش کلاها را برداشت ...
کتابی هست که باید بیشتر از یک بار آن را خواند. یک داستان با یک روند مشخص نیست بلکه مجموعهای از مفاهیم زندگی همه ما هست. زیبایی چهره حقیقت هرچند که این حقیقت کریهالمنظر باشد را نشان میدهد و اینکه زندگی بدون صورتکها آرامبخشتر هست . همه ما نقاط اوج و فرود در زندگی داریم که باید از لحظه لحظه آن درس بگیریم
خوندنش رو پیشنهاد میکنم! خسته کننده نیست و دوست دارید بشینید پای صحبت های ژان باتیست کلامنس، که شاید با ۱۰۰٪ صحبت هاش موافق نباشید ولی حرف هایی هم میزنه که یکم به فکر ببردتون… از این حرف ها هم کم نیست تو این کتاب پ.ن: من صوتی این کتاب رو با صدای علی دنیوی ساروی گوش کردم که گویندگی هم فوق العاده بود.
برای بار دوم خوندمش و همچنان به نظرم کتابیه که همه باید بخونن. همونطور که خود راوی میگه همه پیشش برمیگردن تا اعتراف کنن...
عمیق نگاه کردن کامو خصوصا در این اثر باعث میشه از کوچکترین و ساده ترین موضوعات هم به آسانی گذر نکنه و شاید این به دید برخی خواننده ها مسخره و پرت گویی به نظر بیاد فکر میکنم در بین آثار کامو بیگانه به عنوان اولین کتاب مناسب تر باشه برای آنهایی که با کامو آشنایی ندارند
کتاب های آلبرکامو عالی و پرمعنا ست. از "سقوط" هم این ترجمه را خواندم و هم ترجمه "شورانگیز فرخ" هر دو روان و خوب هستند ولی طی مقایسه ای که کردم ترجمه ی فرخ زیباتر و ادبی تر از ترجمه پرویز شهدی بود و جملاتش بلیغ تر.