کتاب وسوسه برای اولین بار از ماه سپتامبر ۱۹۱۹ به صورت پاورقی در روزنامه "ایل تمپو" به چاپ رسید. در سال ۱۹۲۰ ناشر بسیار معتبر ترِوِس، آن را به صورت کتاب چاپ و منتشر کرد. در سال ۱۹۲۸ـ دو سال پس از آنکه خانم گراتزیا دلددا جایزه نوبل را کسب کرد ـ به زبان انگلیسی ترجمه شد و مقدمه آن را نویسنده معروف انگلیسی دیوید هربرت لاورنس نوشت.
"باد" که در بسیاری از آثار گراتزیا دلددا نقش مهمی بازی میکند (از جمله در عنصر باد، چاپ شده در ۱۹۳۱) در اینجا نیز به وضوح حالت اضطراب و عذاب روحی شخصیتها را به نحوی سمبولیک بیان مینماید.
«درختان اطراف میدانگاه جلوِ کلیسا، در بادی شدید به هم میخوردند، سیاهرنگ و پریشان مثل یک مشت دیوهای افسانهای. وزش باد گویی داشت جواب آه و ناله درختان و نیزار انتهای درّه را پس میداد، و به تمام آن غم و درد شبانه، وزش شدید باد و غرق شدن ماه در بین ابرها، اضطراب و پریشانحالی مادر اضافه شده بود که دزدکی به دنبال پسر خود راه افتاده بود تا ببیند که او به کجا میرود.»
«کشیش حس میکرد که بال سیاهرنگ لبّادهاش با وزش باد، به شانه او ضربه میزند، برای چند لحظه به همان حال بیحرکت برجای ماند، درست مثل یک لاشخور زنده که بالای درِ کلیسا میخکوب شده باشد.»
کتاب وسوسه (مادر) درامی است بسیار قوی از عذاب وجدانها که وقایع آن فقط در طی دو روز رخ میدهد. تعداد مختصر شخصیتها، کمبود "فصل" و تمرکز حوادث در پیرامون داستان مرکزی، قدرت خاصی بدین کتاب بخشیده که بدون شک یکی از شاهکارهای خانم دلددا، برنده جایزه ادبی نوبل به شمار میرود.