فلسفه تطبیقی چیست؟ در ظاهر پاسخ این پرسش روشن است. در فلسفه تطبیقی بهتحقیق در موارد اختلاف و اتفاق نظر میان فیلسوفان میپردازند. در همین دفتری که در دست شماست من بعضی آرای مشابه اسپینوزا و اشاعره را آوردهام و فارابی و ابنسینا را با ارسطو، و ملاصدرا را با لایب نیتس و هوسرل قیاس کردهام. اما اگر میپرسید که چرا نظر دیوید هیوم درباره علیت را با قول اشاعره تطبیق نکردهام و از مشابهت شک غزالی با شک دستوری دکارت و انسان معلّق ابنسینا با کوژیتوی دکارت و عقل کل مولانا با روان مطلق هگل چیزی نگفتهام توضیح میدهم که قیاس مسائل چیزی است و تطبیق مبادی چیزی دیگر. همین جا بگویم که انکار ضرورت علّی در آرای اشاعره و در فلسفه دیوید هیوم بسیار بههم شبیه است. هم این و هم آن علیت را فرع عادت میدانستند. هردو در اصل علیت چون و چرا کردند. یکی از آن جهت که امکان شناخت جهان خارج و درک روابط واقعی اشیاء را منکر بود و موجودات را چیزی جز آنچه در ادراک ما ظاهر میشوند نمیدانست و دیگری برای این که معتقد بود که مؤثری در وجود جز خدا نیست، چنان که دیوید هیوم افعال و اعمال آدمی را تابع ضرورت نمیدانست، ولی اشعری میگفت مردم (بندگان) فاعل افعال خود نیستند بلکه کاسب فعلند؛ فعل از خداست، و بهقرآن مجید استناد میکرد که «ما رَمَیتَ اءِذْ رَمَیتَ وَ لکنَّ اللهَ رَمی.»