0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  حرفِ آخر نشر باغ مرمر

کتاب حرفِ آخر نشر باغ مرمر

کتاب متنی
نویسنده:
درباره حرفِ آخر
یک هفته از فوت نابهنگام سیدطاهر می‌گذشت و اهل خانه همچنان در سوگ فقدان او بودند. مصیبت مرگش زن و فرزندان و والدین و سایر بستگان را سیاهپوش کرده بود و در این میان سلیم پسر دوم او هنوز نمی‌خواست این حقیقت تلخ را باور کند. او بیش از بقیه به پدرش وابسته بود و حالا با نبودش احساس یأس می‌کرد و هرجا می‌رفت و می‌نشست هاله‌ای از اندوه و ماتم وجودش را فرا می‌گرفت. این اولین بار بود که عزا و ماتم به خانه‌ی آن‌ها راه یافته بود. هیچ‌کس باور نمی‌کرد سیدطاهر پدر خانه برای همیشه آن‌ها را ترک کرده است. دیروز در مراسم شب هفتش همه آمده بودند و دوست و آشنا و فامیل از او به نیکی یاد می‌کردند. سیدطاهر آخر شب در جایش دراز کشید و به خواب مرگ رفت. انگار دم دمای سحر بود که قلبش از حرکت بازماند و با چشمی نیمه باز به دیار باقی شتافت. وقتی او مُرد اهل خانه و همسایه‌ها به سختی موفق شدند سلیم را آرام سازند. یک شُوک و تشنجی ناگهانی چنان او را در خود گرفت که مردان حاضر جنازه خفته در رختخواب را رها کردند و دست و پای او را محکم گرفتند تا از آسیب رساندن به خودش جلوگیری کنند. صدای فریادهای گوش خراش سلیم همه ی شیون و زاری حاضرین را از رنگ و رو انداخته بود و همسر و دختران و والدین او به این مصیبت دردناکی که انگار از خوابی عمیق و طولانی بیدار شده بود با ناباوری می‌نگریستند. کمال پسر بزرگش می‌گفت کمرم شکست و سلیم روی اعلامیه فوتش داد با خط سیاه و درشت نوشتند: پدر چه زود چراغ عمرت خاموش شد... -ار متن کتاب-
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
709.۱۳ کیلوبایت
تعداد صفحات
144 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۴:۴۸:۰۰
نویسندهحسن خادم
ناشرباغ مرمر
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۱/۰۱/۲۷
قیمت ارزی
4 دلار
قیمت چاپی
60,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۷۰۹.۱۳ کیلوبایت
۱۴۴ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
20,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
حرفِ آخر
حسن خادم
باغ مرمر
منتظر امتیاز
20,000
تومان