کتاب تسلی بخشی های فلسفه نشر گروه انتشاراتی ققنوس

پیرو نظر قبلی اینجانب، در نسخه دسکتاپ فیدیبیو فقط ۵ صفحه به شرح گفته شده دیده می شود و.لی در نسخه روی وب ظاهرا صفحات بیشتری هست.

نویسنده در این کتاب شش فیلسوف(سقراط،اپیکور،سنکا،مونتنی،شوپنهاور،نیچه) را به توالی تاریخی انتخاب کرده و زندگی آنها را دستمایه قرارداده تا این موضوع را بررسی کند که فلسفه در مواجهه با مشکلاتِ زیرچگونه میتواند به انسان کمک کرده یا او را تسلی دهد:عدم محبوبیت,بی پولی,ناکامی,ناتوانی و نابسندگی,قلبِ شکسته, سختیهای زندگی. چه بسا خود این فیلسوفان برای مواجهه با این مشکلات به فلسفه روی آورده و هر یک فلسفه خود را بنا نهاده باشند. "در حالیکه در مدیترانه شنا می کرد،غذای پخته شده با روغن زیتون به جای کره می خورد،هوای گرم تنفس می کرد و مونتنی و استاندال می خواند("این مسائل پیش پا افتاده_غذا،مکان،آب و هوا،سرگرمی و تفریح،کل مغلطه خودخواهی_فراسوی هر مفهومی،از آنچه تاکنون با اهمیت تلقی شده مهمتر است")به تدریج فلسفه درد و لذت،و همراه با آن،دیدگاهش را درباره سختی تغییر داد...در نامه ای به کوزیما واگنر در اواخر ۱۸۷۶ تغییر بینش خود را به طور رسمی اعلام کرد:"...مخالفت با تعالیم شوپنهاور؟تقریبا درباره تمام قضایای کلی با او مخالفم."یکی از آن قضایا این بود که،چون رضایت خاطر توهم است،خردمندان باید خود را وقف پرهیز از درد کنند نه طلب لذت،و به توصیه شوپنهاور،"در اتاق عایق شده کوچکی" در آرامش زندگی کنند_نصیحتی که اکنون به نظر نیچه هم بزدلانه بود و هم غیر واقعی،و او را شگفت زده می کرد.همانطور که چند سال بعد به لحن تحقیرآمیزی گفت این کار تلاشی سرسختانه بود برای "پنهان ماندن در جنگلها،مثل گوزنی خجالتی".پس نه با پرهیز از درد بلکه با تشخیص نقش آن به عنوان مرحله ای اجتناب ناپذیر و طبیعی برای دستیابی به هرچیز خوبی،رضایت خاطر حاصل می شود." متن کتاب روانه و از نظر من اصلا تصوری که از کتابهای پیچیده فلسفی هست در مورد این کتاب نباید داشت و از این نظر نگرانی نداره و اگر کسی این کتاب را حتی تورقی هم بکنه فکر کنم با من از این نظر موافق باشه.در نهایت اگر کسی علاقه به فلسفه داشته باشه و حتی بخواد در این زمینه شروع کنه,از این نظر هم این کتاب پیشنهاد خوبیه. https://instagram.com/_u/gh.sad

یعنی نسخه نمونه این کتاب منو هلاک کرد انقد خووووووب بود دستتون درد نکنه ... ولی این کارو با ملت نکنید حیفه همه کتاب لو میره !!!!

منم قبلا کتاب ها رو رایگان دانلود می کردم ، اما بعد به این نتیجه رسیدم ، لذتی ک در خواندن کتابهای غیر رایگان هست در دانلودهای رایگان نیست ، چون یجورایی باعث پیشرفت مملکت خودت هم میشی و هم اینکه اکثر نویسنده ها و مترجم راضی نیستن ، با تشکر

در تاریخ فلسفه ، یک سقراط وجود دارد و شاید بزرگترین درسی که از او می توان گرفت آن باشد که محبوبیت را کنار بگذاریم و سعی بر آن داریم که نسبت به همه چیز یک شکاکیت هوشمندانه اختیار کنیم، قرن هجدهم دوران اوج علاقه به سقراط بود و تصویر مرگ سقراط را نقاشان بزرگی به تصویر کشیده اند، لحظه ی غم انگیزی است، سقراط در پیشگاه آنوتوس حاضر شده و استادش افلاطون خاموش بر بی عدالتی تماشاگر صحنه است و دوستانش با ماتم دور او حلقه زده اند، دارد مطلبی فلسفی را تمام می کندو در دستش جام شوکرانی است که باید بنوشد و به حیاتش خاتمه دهد، می خواهد به ما بیاموزد که محبوب نباشیم و درست باشیم، به راستی که چقدر ارجمند و قابل احترام است که انسانی با مرگش درسی را بنمایاند و آن اینکه در مقابل عدم محبوبیت متزلزل نشد، و به راستی همین عدم توجه به محبوبیت چه محبوبیتی را برای او به ارمغان اورده، با مرگش راستی را آزموده و دیگران را به راستی دعوت کرده و از این نمونه ها در تاریخ بشریت نمونهای بارزتری هم هست و این فقط یکی از آنهاست،حاضر باشیم، جسارت کنیم در هر گفتگویی حقیقت گو ظاهر شویم تا خوشایند،اگر احساس شک و تردید کردیم به زبان بیاوریم، در پی جلب تایید و موافقت بودن خودش گونه ای است از تظاهر ، متناقض نمایی که فقط چهره ی حقیقت را می پوشاند و صداقت را آلوده می کند.

کاش امکانی ناشران کتاب بذارن(مثلا با بارکد رمز دار ک مث شارژ اعتباری سیم کارت با ناخن پاک میشه و یکبار مصرفه برا ی شماره) ک کسایی ک نسخه چاپی کتاب رو تهیه کردن در صورت دسترسی نداشتن ب کتابشون(ب دلیل بیرون بودن یا شرایط نامناسب و...) بتونن کتاب رو رایگان از فیدیبو دریافت کنند. دوستان با نشر و لایک این پیام اینو رو ب گوش دست اندر کاران و ناشران برسانیم.

در سراسر کتاب یک باور پیاپی از زبان نویسنده تکرار می‌شود: «لزومی ندارد خود را مشغول چیزهایی کنیم که در واقع به کار نمی‌آیند و دردی از ما دوا نمی‌کند. به جای آن‌ها، دنبال حقایقی باشید که می‌توانید از آن بهره جویید». احتمالاً بر اساس همین باور است که نویسنده به فلسفه به گونه‌ای نگاه می‌کند که بتواند از دل آن برای مشکلات رایج بشریت، مرهم استخراج کند. سپس این مرهم را با کمک فیلسوفِ کاشفِ آن، چنان واقعی توضیح می دهد که در دل و جان رسوخ کرده و به معنای واقعی کلمه «خیالمان را راحت می‌کند». برای من جالب بود که در هنگام خواندن توضیحات، ذهنم ناخودآگاه به دنبال تجربه‌هایی این چنینی می‌گشت. این طرز نگارش که ذهن خواننده را وادار می‌کند تا با مفاهیم گفته‌شده درگیر شود، شیوه‌ای مؤثر از یادگیری است که خوش‌بختانه با این کتاب نیز تجربه کردم.

کتابی خواندنی، قابل تامل و تاثیرگذار. ساده کردن مفاهیم فلسفی و نشان دادن وجه کاربردی آن نقطه قوت کتاب است و از تسلط نویسنده خبر میدهد. شخصا به جز فصل پنجم کتاب با بقیه فصول کتاب کاملا همراه بودم. ترجمه کتاب هم به نظر من خوب بود. شخصا مایل شدم آثار دیگر آلن دوباتن را نیز بخوانم.

اصلا کار جالبی نیست که توی نمونه حتی یک خط از کتاب هم نباشه

میگم فیدبو جان عزیزم این حجم از نمونه کتاب که شما در اختیار کاربراتون قرار میدید بی سابقس. نکنید تورو خدا.