کتاب «زندگی نو» نوشته اورهان پاموک ( -۱۹۵۲)، نویسنده ترک و برنده جایزه نوبل در سال ۲۰۰۶ است.
فرید اورخان پاموک که در بازار کتاب ایران به نام اورهان پاموک شناخته میشود، یکی از پرمخاطبترین و تنها نویسنده برگزیده نوبل از کشور ترکیه است، او این اقبال را داشته که آثارش به بیش از ۵۶ زبان دنیا منتشرشده و در بسیاری از کشورها موردتوجه خوانندگان قرار گیرند.
اما این تنها آثار ادبی پاموک نیستند که از او چهرهای شناختهشده ساختهاند، اظهارات تاریخی، سیاسی و اعتراضات او نیز باعث شده تا رسانههای جهان به او توجهی ویژه داشته باشند، که از جمله میتوان به اظهارتش در مورد کشتار ارامنه در ترکیه و حکم ارتداد سلمان رشدی اشاره کرد.
پاموک در این رمان تجربهای در نوشتن پستمدرن داشته و با استفاده از ترکیب زاویه دید اولشخص و سوم شخص، تقابل مدرنیته و سنت را پیش روی مخاطبان قرار میدهد.
او از مسائلی چون عشق، مرگ، هستی، تصادف در زمان و مشکلات انسان شرقی در عصر بحرانزده و خوشبختیهای نامحسوس میگوید.
رمان روایتگر تأثرات مرد جوانی است که بعد از خواندن کتاب« زندگی نو» درپی افسونی خیالی، کشف رازها و ذهنیتهایش ، برای آنکه آدمی نو شود (آدمی متعلق به دودنیا) درپی یافتن دختری به نام «جانان» که بانی آشنایی او با کتابی شده که مسیر زندگیاش را عوض کرده؛ گذشته خود را به کلی ترک میکند و راهی سفر میشود.
کتاب «دزندگی نو» با این سطرها آغاز میشود:
«روزی کتابی خواندم و کلّ زندگیام عوض شد. کتاب چنان نیرویی داشت که حتی وقتی اولین صفحههایش را میخواندم، در اعماق وجودم گمان کردم تنم از میز و صندلیای که رویش نشستهام جدا شده و دور میشود. اما با آنکه گمان میکردم تنم از من جدا و دور شده، گویی با تمام وجود و همهچیزم، بیش از هر زمان دیگر، روی صندلی و پشت میز بودم و کتاب نه فقط بر روحم، بلکه بر همهچیزهایی که مرا ساخته بودند، تأثیر میگذاشت. این تأثیر آنقدر قوی بود که گمان کردم از صفحههای کتابی که میخوانم نور فوران میکند و به صورتم میپاشد: نوری که درآنواحد هم عقلم را به کلی کند میکرد و هم صیقلش میداد و بر نیرویش میافزود. با خود گفتم با این نور خودم را از نو میسازم، پی بردم که با این نور از راه به در میشوم، در پرتو این نور سایههای زندگیای را حس کردم که بعدها میشناختم و نزدیکش میشدم».