0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  مادربزرگت رو از این جا ببر! نشر چشمه

کتاب مادربزرگت رو از این جا ببر! نشر چشمه

کتاب متنی
درباره مادربزرگت رو از این جا ببر!

به دنیای عجیب و غریب «دیوید سداریس» خوش آمدید. جایی که همه چیز خیلی طبیعی به نظر می‌رسد، از موجودات استثنایی و اتفاقات خارق‌العاده هم خبری نیست. جادوی قلم سداریس در ساده‌نویسی و خلق هیجان از ساده‌ترین اتفاقات روزمره است.  این نویسنده‌ی آمریکایی آن‌قدر محبوب است که نسخه‌های «مادربزرگت رو از این‌جا ببر» پس از انتشار به‌سرعت فروش رفت و سداریس بار دیگر ثابت کرد که برای این که نویسنده‌ی خوبی باشی، حتما نباید یکی دو بار برنده‌ی جایزه‌ی نوبل شده باشی. سوژه‌های ساده هم می‌توانند همان کتابی را خلق کنند که در ذهن مخاطب ماندگار شود و دنیا را فتح کند. این کتاب آن‌قدر دوست‌داشتنی است که روزنامه‌ی لس‌آنجلس تایمز آن را یکی از بهترین هدیه‌های کریسمس معرفی کرده است.

about book image

خلاصه داستان کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر

کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر یازده داستان کوتاه دارد. این داستان‌ها واقعا کوتاه هستند و خواندن آن‌ها نه وقت‌گیر است و نه ملال‌آور. «طاعون تیک» داستان پسربچه‌ای است که فرمان‌های عجیبی از مغزش صادر می‌شود و او چاره‌ای ندارد جز این که این فرمان‌ها را اجرا کند. لیس زدن کلید چراغ، فشار دادن دماغ به یخچال و کوبیدن پاشنه‌ی کفش، کارهایی است که این پسر مجبور است آن‌ها را انجام دهد. «گوشت کنسروی» روایت عجیب و مرموز یک خانواده‌ی پرجمعیت است. «مادربزرگت رو از این‌جا ببر!» ماجرای مادربزگ پدری نویسنده است. زنی یونانی طبار که با وجود سال‌ها زندگی در انگلستان، هنوز هم نمی‌تواند انگلیسی حرف بزند. او حالا مجبور است با خانواده‌ی پسرش زندگی کند. و این درحالی است که رابطه‌ی خوبی با عروسش ندارد. در «غول یک چشم» با پدری آشنا می‌شویم که همیشه فرزندانش را از خطر می‌ترساند و به‌شدت مراقب آن‌هاست. «یک کارآگاه واقعی» ماجرای مادر و دختری را تعریف می‌کند که تنها سرگرمی‌شان تماشا کردن سریال‌های پلیسی تلویزیون است. «دیکس هیل» داستان قهرمان جوانی است که برای کار خیریه به تیمارستان دیکس هیل می‌رود. در «حشره‌ی درام» حضور بازیگری معروف در کلاس درس، باعث می‌شود دو دانش‌آموز به نمایش و بازیگری علاقه‌مند شوند. در داستان «دینا» نویسنده به‌نوعی آموزش رسمی مدرن را در برابر سبک زندگی و سیستم آموزشی سنتی قرار داده است. در «سیاره‌ی میمون‌ها» ماجرای ساده و جالبی از اتواستاپ زدن‌، یا همان ماشین‌های رایگان عبوری را می‌خوانیم، که به‌نوعی بخشی از خاطرات نویسنده است. «چهارضلعی ناقص» درباره‌ی دانشجویی جوان و هم‌اتاقی معلولش در دانشگاه است. در «شب مردگان زنده» قهرمان داستان، یک شب سعی می‌کند موشی را در آب خفه می‌کند، در همان حال راننده‌ای از او آدرسی می‌پرسد. این داستان کمی حال‌و‌هوای ژانر وحشت دارد.

درباره کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر

این کتاب، مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه است که با هم مرتبط هستند و در نهایت، داستانی کامل را روایت می‌کنند. سداریس در نوشتن این داستان‌ها گریزی هم به خاطرات و تجربیات زندگی خود زده است. هرچند این نوشته‌ها در عین ملموس بودن، گاهی پررنگ و اغراق‌شده هستند و تشخیص مرز بین واقعیت و تخیل نویسنده دشوار می‌شود. البته یکی از جذابیت‌های داستان هم بزرگ‌نمایی کوچک‌ترین و بی‌اهمیت‌ترین اتفاقات است. طنز سداریس، در تمام دنیا و میان طرف‌دارانش معروف است. برای او طنز استفاده از کلمات اغراق‌شده و صرفا خنده‌دار یا اصطلاحات عامه‌پسند نیست. سداریس با همان کلمات ساده مفاهیم را با طنز بیان می‌کند. درواقع می‌توان گفت که او خالق مضامین جدید است. مسائلی که هر روز می‌بینیم و از کنارشان ساده رد می‌شویم، در داستان‌های سداریس حال و هوای تازه‌ای گرفته‌اند. آدم‌های سرگردانی که هنوز نتوانسته‌اند خود را با زندگی مدرن وفق دهند، شخصیت‌های مورد علاقه‌ی این نویسنده هستند. پس جای تعجب نیست که قهرمانان این کتاب آدم‌های معمولی هستند که همین گوشه و کنار زندگی می‌کنند. اتفاق عجیب و غریبی در طول داستان‌ها نمی‌افتد، همه همان ماجراهای روزمره و همیشگی است. هنر نویسنده این است که توانسته همین داستان‌های معمولی را با چنان ذوق و طنز ظریفی تعریف کند که مخاطب را از همان اول با خودش همراه کند و به دل داستان بکشد.

سداریس در آثارش از هر دری صحبت می‌کند. توجه او بیشتر به مسائل اجتماعی و مردم دور و برش است. زندگی‌های خانوادگی و روابط افراد که بیشتر متعلق به طبقه‌ی متوسط جامعه هستند و در حومه‌ی شهر زندگی می‌کنند، موضوع مورد علاقه‌ی این نویسنده است. او حتی از شغل، درس و مدرسه، و مواد مخدر هم حرف می‌زند. او با توجه به تجربیات زندگی شخصی خود تقابل میان زندگی مدرن و زندگی سنتی و کلاسیک را به‌خوبی نشان داده است. هنر نویسنده در یک‌دستی و هماهنگی چنین موضوعاتی در کنار هم، تحسین‌برانگیز است. جالب اینجاست که همیشه رد پای فرهنگ و نژاد یونانی هم در آثارش دیده می‌شود. و این مساله برای سداریس که پدری یونانی دارد، نشان‌دهنده‌ی این است که این نویسنده ریشه و ماهیت خود و خانواده‌اش را به‌خوبی پذیرفته است. شاید به همین دلیل باشد که فضای مدرن و ملال‌آور جامعه‌ی امروزی آمریکا در این داستان‌ها چندان خودنمایی نمی‌کند و در عوض با داستان‌هایی گرم و خودمانی سروکار داریم.

about book image

درباره نویسنده

دیوید سداریس از نویسندگان آمریکایی است که به‌خاطر نوشتن داستان‌های طنز و اجتماعی، شهرت و محبوبیت زیادی دارد. کتاب‌های این نویسنده از پرفروش‌های دنیای کتاب در جهان هستند. «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم» یکی از بهترین آثار سداریس است که پس از انتشار با استقبال زیاد مخاطبان و منتقدان روبه‌رو شد. این نویسنده برای مجله‌هایی مانند نیویورکر هم مقالات طنز زیادی می‌نویسد. سداریس یونانی‌الاصل در نوشته‌های خود همیشه گریزی به یونان و فرهنگ آن هم می‌زند که حال و هوای متفاوتی به آثارش می‌دهد. آثار طنز این نویسنده، هیچ شباهتی به فکاهی‌های رایج در بازار کتاب ندارد. او خالق سبک منحصربه‌فرد خودش است، سبکی که بستری مناسب برای بیان تمام خاطرات و تجربیات این نویسنده‌ی بزرگ فراهم می‌کند.

ترجمه کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر

جای خوشحالی است که در بازار آشفته‌ی ترجمه و انتشار کتاب‌های مختلف از ادبیات جهان، این «پیمان خاکسار» بود که تصمیم گرفت کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر ترجمه کند. خاکسار پیش از این با ترجمه‌ی بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم، نقش زیادی در معرفی این نویسنده‌ی بزرگ به مخاطبان ایرانی داشته است. ترجمه‌های این مترجم موفق و خوش‌نام، به دلیل شناخت درستی که از قلم و سبک سداریس دارد، روان، خوش‌خوان و موثق هستند. او نه‌تنها به سبک نگارش نویسنده احترام می‌گذارد، بلکه مخاطب فارسی‌زبان را هم در نظر می‌گیرد و از تمام قابلیت‌های زبان فارسی استفاده می‌کند تا بهترین و خواندنی‌ترین ترجمه‌ها را وارد بازار کتاب کند.

در بخشی از کتاب مادربزرگت رو از اینجا ببر میخوانیم

یک روز عصر که داشتیم تلویزیون نگاه می‌کردیم، خواهرم تیفانی با یک مداد تیز زد به چشمم. خون جاری شد و وقتی در راه بیمارستان بودم، می‌دانستم که اگر کور شوم خواهرم تا پایان عمر برده‌ام خواهد بود. حتی یک لحظه هم نخواهم گذاشت که یادش برود چه بلایی سرم آورده. دیگر به هیچ کوکتل پارتی‌ای نخواهد رفت و کنار هیچ استخری کباب نخواهد خورد و هرگز قهقهه نخواهد زد. دیگر نمی‌گذاشتم آب خوش از گلویش پایین برود. چنان برای انتقام برنامه‌ریزی کرده بودم که وقتی دکتر گفت مشکل جدی نیست، حالم گرفته شد. آسیبی به چشمم وارد نشده بود، یک زخم کوچک بود روی پلک. پدرم به پانسمان روی چشمم اشاره کرد و گفت «صورت برادرت رو نگاه کن، نزدیک بود تا آخر عمر کورش کنی. برادر خودت رو تبدیل کنی به یه غول یه چشم. همین رو می‌خواستی؟». رنج تیفانی یکی دو ساعت تسکینم داد، ولی کم‌کم دلم برایش سوخت. پدرم گفت «دلم می‌خواد هربار که دستت میره طرف مداد یادت باشه که چی سر برادرت آوردی»...

از آدم عذرخواهی کردن هم حدی دارد، بالاخره خسته می‌شوی. قبل از این که پانسمان را بردارند، علاقه‌ام را از دست دادم. ولی پدرم دست‌بردار نبود. وقتی بالاخره بی‌خیال شد که دیگر تیفانی حتی وقتی یک مداد شمعی برمی‌داشت به گریه می‌افتاد. صورت قشنگ و سبزه‌اش شبیه یک کیسه‌ی چروک و چرب شده بود. خواهرم در شش سالگی خُرد شد.

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
870.۳۹ کیلوبایت
تعداد صفحات
150 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۵:۰۰:۰۰
نویسندهدیوید سداریس
مترجمپیمان خاکسار
ناشرنشر چشمه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۶/۰۹/۲۸
قیمت ارزی
5 دلار
قیمت چاپی
30,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۸۷۰.۳۹ کیلوبایت
۱۵۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3.7
از 5
براساس رأی 62 مخاطب
خوش‌خوان 🪶 (1)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
5
37 ٪
4
24 ٪
3
16 ٪
2
14 ٪
1
8 ٪
41 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
3

داستانهای طنزی که در قالب خاطرات طنز نویسنده (دیوید سداریس) نوشته شده. احتمالا تا حالا با افرادی که اتفاقات معمولی زندگی را بانمک و خنده دار تعریف میکنند مواجه شده اید. سداریس از این دست آدمهاست! اگر بخواهم یک نمونه نویسنده وطنی با این ویژگی مثال بزنم احمد ملکوتی خواه است. (مثلا کتاب ابوی فدوی نشر قاف). از سداریس به غیر از این کتاب، "بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم" را خوانده ام و دوست دارم باز هم از او بخوانم. بخشی از کتاب: یک روز عصر که داشتیم تلویزیون نگاه میکردیم خواهرم تیفانی با یک مداد تیز زد به چشمم. خون جاری شد و وقتی در راه بیمارستان بودم میدانستم که اگر کور شوم خواهرم تا پایان عمر بَرده ام خواهد بود. حتا یک لحظه هم نخواهم گذاشت که یادش برود چه بلایی سرم آورده. دیگر هیچ کوکتل پارتی یی نخواهد رفت و کنار هیچ استخری کباب نخواهد خورد و هرگز قهقهه نخواهد زد، دیگر نمیگذاشتم آب خوش از گلویش پایین برود. چنان برای انتقام برنامه ریزی کرده بودم که وقتی دکتر گفت مشکل جدی نیست حالم گرفته شد.

2

سیاه‌مشق‌هایی بودن انگار برای نوشتن اثری مثل «بالاخره یه روز قشنگ حرف می‌زنم». بیش از این‌که با داستان کوتاه سروکار داشته باشیم، با تمرین‌هایی جذاب از روایت طرفیم. روایت‌هایی که به نظر من هرکدوم می‌تونست مقدمه‌ای باشه برای نوشتن یه رمان یا داستان بلند. وقتی کتاب رو شروع کردم، ذوق‌زده شدم. وقتی سراغ «روایت» دوم رفتم، افسوس خوردم که به‌جای یه اثر منسجم با روایتی جذاب و شخصیت‌ها و دیالوگ‌هایی دوست‌داشتنی، با روایت‌هایی طرفم که شبیه مجموعه‌ای از استندآپ کمدی‌های مکتوبند. مجموعه‌ای که فقط اومده تا شما رو به خنده بندازه و الحق کارش رو هم عالی انجام می‌ده، اما به‌زحمت قدرت اینو داره که قدری از خندوندن صرف، کاری فراتر انجام بده. من فکر می‌کنم قدرت قلم سداریس به‌ش امکان این رو می‌ده که اثری به قدرت «سفر به انتهای شب» یا «ناطور دشت» خلق کنه. درباره‌ی آثار ترجمه‌نشده‌ش مطالعه‌ی چندانی نداشته‌م، اما اگه چنین اتفاقی نیفتاده باشه، بدون شک هرز رفته.

4

کتاب پر از ماجرا های عجیب و غریب و تجربه های جالب نویسنده س که بیان اغراق آمیز و بانمک و هنرمندانه ی سداریس واقعا خوندنشون رو لذت بخش کرده. نیاز به گفتن نیست که ترجمه ی آقای خاکسار هم مثل همیشه فوق العاده س‌. ظاهرا کتاب اصلی ۱۷ داستان داره و در نسخه ی ترجمه شده تعدادی از داستان ها حذف شدن

3
خوش‌خوان 🪶
سرگرم‌کننده 🧩

ترجمه های اقای خاکسار رو دوست دارم ، اون بی پروایی ترجمه جذابیت اثر رو حفظ میکنه . خوندن اثار سداریس رو پیشنهاد میکنم اشنایی با فرهنگ امریکایی با زبان طنز . کوتاه و قشنگه ماجرا درباره ماجراهای اتواستاپ زدن یه پسر جوون و اتفاقایی که براش میفته 👌😏

5

مجموعه بی نظیری از داستان های کوتاه طنز با ترجمه عالی آقای خاکسار .داستان ها شبیه اتوبیوگرافیک هستند که واقعی بودنشان با اغراق و طنز نویسنده مشخص نیست .حتما به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد میکنم این کتاب با ارزش رو

2

نمیدونم کجای این کتاب طنزبود،منکه یک لبخندهم به لبم نیومدالبته انتقادم به نویسنده نیست چون فرهنگشان باماتفاوت داره روی سخنم بااونایی که نظریه نوشتن لطف کنن یک جمله طنزروذکرکنن

4

لطفا کتاب "بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم " از همین نویسنده رو هم اضافه کنید.

5

یه کتاب طنز کم نظیر با ترجمه روان و خواندنی پیمان خاکسار لطفا بالاخره یه روزی قشنگ حرف می‌ زنم رو هم اضافه کنید

2

برای من اصلا جذاب نبود .... بستگی به سلیقه و ویژگی های شخصیتی افراد داره ، این سبک داستان رو ، فکر نمیکنم هر کسی دوست داشته باشه ... با احترام به نظرات مختلف🌺

4

کتاب بانمکی هست و خیلی روونه و از خوندنش لذت نیبرید شخصیت راوی، منو تاحدودی بیادراوی کتاب جزء از کل میندازه

نمایش 31 نقد دیگر
3.7
(62)
خوش‌خوان 🪶 (1)
33,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مادربزرگت رو از این جا ببر!
دیوید سداریس
نشر چشمه
3.7
(62)
خوش‌خوان 🪶 (1)
33,000
تومان