
همیشه کتابها قرار نیست دربارهی چیزهای مهم و قلمبه سلمبه باشند، گاهی کتابها فقط نوشته میشوند که آدمها را بخندانند. نوشتههای دیوید سداریس، طنزنویس آمریکایی هم در این دسته قرار میگیرند. او روایتگر ماهری است و بلد است خنده را روی لبهای خوانندگانش بیاورد و آنها را از بند زمان و مکان خارج شد. بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم یکی از بهترین کتابهای این نویسنده است. کتابی که خوانندگان زیادی در سراسر جهان دارد.
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم یا همان «me talk pretty one day» اولینبار سال ۲۰۰۰ در آمریکا منتشر شد و بهسرعت به بالای فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز راه پیدا کرد. این کتاب مجموعه مقالاتی است که سداریس از زبان خودش نوشته شده است و دو بخش اصلی دارد. بخش اول به روزگار نوجوانی او در کارولینای شمالی پرداخته است و در آن از تلاشهای سداریس برای تلفظ کردن نام خودش و تصحیح سین و شین در کلماتش حرف زده است. بخش دوم کتاب هم به زندگی سداریس همراه با شریک زندگیاش در فرانسه اختصاص دارد و تلاش او را برای حرفزدن و ارتباط برقرار کردن بدون تسلط به زبان فرانسه به تصویر میکشد.
این کتاب در مجموع ۲۶ مقاله است و میتوان آن را در دستهبندی خودزندگینامهها قرار داد. خود زندگینامهای که پر از جزئیات بامزه است و هرکسی میتواند با آن همذاتپنداری کند. این کتاب تاکنون تا به بیش از سی زبان مختلف برگردانده شده و صدها هزار نسخه از آن در سراسر دنیا فروخته شده است.
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم جستاری است که افراد زیادی آن را تحسین کردهاند. در نقد لایبراری ژورنال درباره این کتاب آمده است: «او بلد است تجربیات زندگیاش را به طنز تبدیل کند به شکلی که هم سرگرمکننده باشد و هم تفسیری از زندگی بشر ارائه کند.» تأثیرگذار، پرشور و ظریف کلمات دیگری هستند که کتاب سداریس با آنها توصیف شدهاند. خوانندگان این اثر هم اقبال زیادی به آن نشان دادهاند. در حقیقت میتوان گفت سداریس توانسته است با استفاده از جزئیات سادهی زندگی، روابط خانوادگی و چاشنی کردن کمی بلاهت تصویری بسازد که افراد زیادی با آن ارتباط برقرار کنند. نثر کتاب بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم جذاب و گیراست و کمتر کسی وجود دارد که خواندن این کتاب را شروع کرده اما بهراحتی آن را زمین گذاشته باشد. زاویهی نگاه سداریس در این کتاب میتواند عینک جدیدی به خواننده بدهد که شاید در موقعیتهای شخصی زندگی خودش هم کارآمد باشد.
دیوید ریموند سداریس متولد سال ۱۹۵۶ در نیویورک است. او در نوجوانی و جوانی به هنرهای تجسمی گرایش داشت اما موفقیت چندانی در کارنامهاش به دست نیامد. بعدها و در دههی هشتاد میلادی به دانشگاه هنر در شیکاگو فارغ التحصیل شد اما شناخته شدن او به سال ۱۹۹۲ برمیگردد زمانی که داستانهای طنزش را در رادیو میخواند و توانست افراد زیادی را پای حرفهایش بنشاند.
سداریس شاید در ایران چندان شناخته شده نباشد اما در آمریکا موفقترین طنزپرداز سالهای اخیر است و جوایز ارزشمند زیادی را به دست آورده است. برهنه، تعطیلات روی یخ، بیا با جغدها دربارهی دیابت تحقیق کنیم، مادر بزرگت رو از اینجا ببر و تب بشکه تعدادی از کتابهای این نویسندهاند که در فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفتهاند. کتاب دیگری که در سبکی مشابه بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم نوشته شده و بسیاری آن را بهترین اثر سد ارس میدارند هم کالیپسو نام دارد.
پیمان خاکسار یکی از پرکارترین نویسندگان سالهای اخیر ایران است که کتابهایش را انتشارات چشمه چاپ میکند. او استاد پیدا کردن نویسندههای نابی است که آثارشان کمتر در ایران ترجمه شدهاند و این آثار را با وسواس به فارسی برمیگرداند. آثار دیوید سداریس را هم این مترجم به فارسی برگردانده است. بالاخره یه روزی حرف میزنم با ترجمهی پیمان خاکسار در ایران هم به کتاب پرطرفداری تبدیل شد و رادیو گوشه آن را با صدای هوتن شکیبا منتشر کرد. کتاب صوتی بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم با صدای هوتن شکیبا بازیگر نام آشنای کشورمان، در همین صفحه در فیدیبو در دسترس است و شما میتوانید آن را روی گوشی هوشمند یا تبلتان بشنوید و لحظات شاد و مفرحی داشته باشید.
طنز بخش مهمی از ادبیات دنیاست و بسیاری از نویسندگان بزرگ تاریخ از این روش برای بیان جهان بینی و البته انتقاداتشان استفاده کردهاند. سداریس هم از این قاعده مستثنی نیست و با نگاه کمی اغراقشدهاش در کتاب بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم تلاش کرده است بعضی جنبههای زندگی را برای خواننده برجسته کرده و او را به فکر کردن وادار کند. آثار دیگری هم در دنیا با چنین خاصیتی نوشته شدهاند. کتاب تقلب اثر دیوید راکف یکی از این کتابهاست. من گفته بودم اینجا باید کیک باشه اثر اسلوان کورسلی هم کتاب جالب دیگری است که برای علاقهمندان به بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم مناسب است. همهی چیزهایی که هیچ وقت بهت نگفتم و شاید باید با کسی حرف بزنی آثار دیگری هستند که به خوانندگان کتاب سداریس پیشنهاد میشوند.
پدرم عاشق جاز است. یک مجموعهی پر و پیمان نوار و صفحه دارد که تا از سرکار برمیگردد میرود سراغشان و یکی را برمیدارد و گوش میدهد. حتا وقتهایی که با اخلاق سگی میآید خانه کافی است که دکستر گوردوناش را بگذارد و یک مارتینی دست بگیرد و تمام عصبیتش آب بشود و برود توی زمین. این جور مواقع چیزی از او نمیشنویم به جز: «زیباست، واقعاً زیباست.» بهمحض این که سوزن روی صفحه مینشیند کراواتش را شل میکند و تبدیل میشود به یک آدم دیگر، دیگر آن مهندس محافظهکار با جیبهایی پر از مدادهای آی بی ام نیست که روی شان برجسته نوشته فکر کن.
«وای خدا، یکی به من بگه مگه این یارو چندتا دهن داره؟ یه بار توی جاز کلاب بل نت دیدمش، به خدا نزدیک بود باد سازش از روی صندلی پرتم کنه پایین! آدم تو عمرش ممکنه فقط یه بار همچین آدم بااستعدادی رو ببینه. یه همچین آدمایی مثل ستارهی هالیان. بعد فکرش رو بکن، من ردیف اول نشسته بودم و داشتم تماشاش میکردم. باورت میشه؟»
گفتم«عجب، چه کیفی کردی!»
همراهی با او کار غلطی بود، باعث میشد بیشتر تحریک شود.
گفت«مگه میشه بدون این که ببینیش نظر بدی؟ چه کیفی کردی! برو پی کارت ببینم. تو هیچی نمیفهمی. اگه با یه تبر لبهاش رو میزدی بازهم بهتر از تمام نوازندههای دنیا میزد. این قدر کارش درست بود.»
| فرمت محتوا | mp۳ |
| حجم | 1.۰۴ گیگابایت |
| مدت زمان | ۰۷:۴۷:۰۰ |
| نویسنده | دیوید سداریس |
| مترجم | پیمان خاکسار |
| گوینده | هوتن شکیبا |
| ناشر | رادیو گوشه |
| زبان | فارسی |
| تاریخ انتشار | ۱۴۰۰/۰۷/۲۶ |
| قیمت ارزی | 6 دلار |
| مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
