این مجموعه پنج داستان از این نویسنده را در بردارد: «شهر گربهها»، «ماشین مرا بران»، «سامسای عاشق»، «سفر به کوبه»، «نخستین حمله به نانوایی». مقدمهی مترجم درباره این اثر نویسنده شدن موراکامی یک جوری شبیه نوشتههایش است، همان اندازه اسرارآمیز و عجیب و غریب. خودش میگوید این که نویسنده بشود، وقتی حوالی سی سالگیاش، در زمین بیسبال به او الهام شده است –یک جایی دوروبر بیست سالگی. احتمالاً آن وقت ابداً به ذهنش نمیرسیده که یک روز نوشتههایش جهانی بشود. از همین سنین است که به سرنوشتی که برایش تدارک دیدهاند، پشت پا می-زند. از کار کردن در شرکت معظم میتسوبیشی صرف نظر میکند، یک رستوران راه میاندازد، ازدواج میکند و شروع میکند به نوشتن. نتیجهاش میشود خروار خروار داستان و رمان و مقاله که همه جای دنیا خریدار دارد. احتمالاً این که موراکامی سالهای طولانی از زندگیاش را در آمریکا و اروپا گذرانده دلیل موجهی است برای همه فهم بودن داستانهایش برای مخاطبان در سراسر جهان. یکی از دلایل علاقهی من و احتمالاً دیگر مخاطبان ایرانی به داستانهای موراکامی شرح سادهی زندگی واقعی آدمهاست از زبان این نویسنده، البته با در نظر گرفتن همهی پیچیدگیهای درونی آنها. این مجموعه پنج داستان از این نویسنده را در بردارد: «شهر گربهها»، «ماشین مرا بران»، «سامسای عاشق»، «سفر به کوبه»، «نخستین حمله به نانوایی». در داستان شهر گربهها تنگو یکی از دو شخصیت داستان است که میان دو دنیایی متمایز گذر میکند که یکی از آنها دارای عناصری ماوراء الطبیعی است. اما این داستان عمدتاً با دنیای حقیقی سروکار دارد و به رابطهی میان پسر و مردی که او را بزرگ کرده میپردازد. در میان این داستان، داستان آلمانی دیگری به نام «شهر گربهها» روایت میشود که در مورد شهری است که در دست گربههاست. قهرمان داستان این شهر، مانند روحی است که در شهری گیر افتاده است و به آن تعلق ندارد. موراکامی میگوید شهر گربهها داستانی است که ساختهی ذهن خودش است، اما احتمالاً در گذشته مشابه آن را جایی خوانده بوده است. نظر نویسنده این است که گاهی انسانها در دنیایی گیر میافتند که هیچ راه فراری از آن نیست. شاید هر کدام از ما دنیایی در اعماق درونمان داریم، همچون شهر گربهها که در آن گیر افتادهایم. در مورد داستان ماشین مرا بران، پس از کتاب جنگل نروژی که یکی از پرفروشترین کتابها در دنیاست و اسم آن را موراکامی از روی یکی از آهنگهای گروه بیتلها انتخاب کرده بود، بار دیگر این نویسندهی ژاپنی به سراغ گروه بیتلها رفته و از آهنگ ماشین مرا بران این گروه الهام گرفته است. در داستان سامسای عاشق دوباره موراکامی به سراغ کافکا رفته است (کتاب قبلی «کافکا در کرانه»). داستان راجع به مردی است که صبح از خواب بیدار میشود و میبیند که تبدیل به قهرمان مسخ کافکا شده، اما بر عکس، از حشره به انسان تبدیل شده است. راجع به داستان سفر به کوبه هم موراکامی میگوید در ماه می 1997، دو سال پس از زلزلهی بزرگ شهر کوبه در ژاپن این ایده به ذهنش رسیده است که به تنهایی و تفریحوار از نیشینومیا به محلهی سانومیا واقع در مرکز شهر کوبه پیادهروی کند. روی نقشه چیزی حدود 15 کیلومتر است. برخی میگویند سفر به کوبه واکنش موراکامی نسبت به سنش، گذشتهاش و سختیهای روزگار است. در این داستان او سفری کوتاه به محلههایی میکند که جوانیاش را در آنها سپری کرده است، و راجع به تغییرات آن در طول زمان صحبت میکند و با مشاهدهی بلایای طبیعی این سوال را مطرح میکند که اصلاً چرا باید خشم طبیعت اینطور نمایان شود. داستان نخستین حمله به نانوایی را هم در این مجموعه گنجاندم، به سبب این که در کتاب «درخت بید کور و دختر خفته» داستان دومین حمله به نانوایی آمده بود و این سوال مطرح بود که چرا دومین حمله به نانوایی؟ اولین حمله کی بوده و چهطور بوده است؟
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 216.۶۶ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۵۶:۳۹ |
نویسنده | هاروکی موراکامی |
مترجم | مونا حسینی |
راوی | حسن آزادی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۳/۱۰ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
والا قبلا با موراکامی آشنا بودم و نویسنده مورد علاقه منه ولی این بهترین خوانشی نیست که از موراکامی شنیدم. زیاد فضایی که از موراکامی میشناسم با این خوانش تجربه نکردم. داستان ماشین مرا بران هم قبلا فیلمشو دیده بودم و این خوانش یا ترجمه داستان یه سانسور عجیب داشت که اصلا داستان رو عوض کرد. به نظرم اون چیزی که تو داستان به اسم ناسازگاری مطرح میکنه ما تو زبان فارسی بهش میگیم خیانت! داستان سرقت از نانوایی برام جذاب بود و زیاد با داستان سامسا ی عاشق ارتباط برقرار نکردم.
بعضی کتاب ها رو باید خوند بعضیا رو خورد ابن کتاب رو باید خوردش تا کاملا تو مغزت هضم که نه جزئی از مغزت بشه فوق العاده ترجمه بینظیر و خوانش بدون کوچکترین ایراد به به کیف کردم داستان گرگوری سامسا در سامسای عاشق مدل گریگوری مسخ کافکا ولی به سبک موراکامی بزرگه نخونید باختید
برای لذت بردن از آثار موراکامی باید با زبانش آشنا شد. اولین تجربههای مطالعه آثارش ممکنه چندان راضیکننده نباشه ولی به مرور که بیشتر مطالعه میکنیم و با زبانش آشناتر میشیم رفتهرفته یاد میگیریم چطور بفهمیمش و چطور ازش لذت ببریم. این تجربه شخصی منه و حس میکنم کم کم دارم به قلمش علاقهمند میشم.
دو داستان این کتاب با کتاب مردان بدون زنان یکی است( ماشین مرا بران و سامسای عشق) ولی بقیه داستانها مخصوصا داستان بسیار کوتاه اخر( حمله به نانوایی) بسیار زیباست. مرسی از ف یدیبو بابت قرار دادن این کتاب در فیدی پلاس اگر دیگر اثار موراکامی رو هم در فیدی پلاس قرار بده، خیلی عالی میشه
همهشون عالی بودن. فضاها در عین نزدیکی، متفاوت بودن و قدرت داستانگویی موراکامی توی تمام داستانکوتاههای این مجموعه به چشم میاومد. همه رو دوست داشتم، خوانش آقای آزادی هم به این لذت افزوده بود. :)
خوب بود ولی نه آنچنان ویژه و شاهکار ادبی، باز هم بستگی به سلیقه و سبک مطالعه شما داره ، برای من داستان آخر بهترینش بود فقط چرا آهنگ های قبل و بعد داستان ها اینقدر افتضاح انتخاب شده بودند؟
خیلی با سبک های نویسندگی اشنا نیستم. کتابی ساده و پر از توصیفات است و انگار داستان ها هدف خاصی ندارند و صرفا داستانی نه چندان هیجان انگیز تعریف می شود.
داستان ها رو دوست داشتم ولی لحن خوانش خواننده از لذت کتاب کم میکرد. انگار که داشتند خبر میخونند! حتی یه جاهایی به سختی میشد تشخیص داد شخصیت گوینده دیالوگ عوض شده
یه سر و گردن از بقیه کتابهای هاروکی موراکامی بالاتره. خیلی با بقیه اثارش نتونستم ارتباط برقرار کنم. ولی این یکی رو خیلی بهتر فهمیدم.
به اندازهی بقیه مجموعه داستانهای این نویسنده دوسش نداشتم، ولی کتاب صوتی خیلی خوبی بود و راوی خیلی جذاب روایت میکرد.