
کتاب شهر گربهها
نسخه الکترونیک کتاب شهر گربهها به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
نقد و بررسی کتاب شهر گربهها
برای آشنا شدن با سبک نویسندهها خواندن داستانهای بلند و کوتاه آنها بسیار کمککننده است. به طوری که میتوان با چند داستان کوتاه پی به جهانبینی نویسنده پی برد. هاروکی موراکامی جزو نویسندگانی است که در هر اثر داستانی خود روایت تازه و زندهای دارد به همین دلیل قصههای او بیش ازانکه ما را با نویسنده آشنا کند، ما را با خودمان و دنیای درون و بیرونمان مواجه میکند. این جادوی نویسنده باعث شده تا هر کتابی که از او منتشر میشود برای خواننده دوستداشتنی باشد. مجموعه داستان شهر گربهها نیز از کتابهای خواندنی موراکامی است.
درباره کتاب شهر گربهها
شهر گربهها عنوان مجموعهای از پنج داستان کوتاه از نویسندهی معاصر و محبوب ژاپنی هاروکی موراکامی است. او به عنوان یک نویسنده در داستانهای خود به خوبی زندگی انسان مدرن را به تصویر میکشد. تسلط موراکامی در طراحی زندگی، عشق و تنهایی مختص خود اوست به طوری اگر کتابهای دیگری از او را خوانده باشید به خوبی متوجه این موضوع میشوید. فضاسازی و شخصیتپردازیهای موراکامی در کتاب شهر گربهها نیز کاملا مشهود است. او توانسته روایتهایی ملموس و زیبا را در بستر کلمات بنا کند و آن را تا مدتها در ذهن خواننده باقی بگذارد.
داستانهای این مجموعه به ترتیب عبارتاند از: «شهر گربهها»، «شهرزاد»، «سامسای عاشق»، «کینو» و «دیروز» که آن را فرزین فرزام به فارسی برگردانده است. انتشارات نون این کتاب را در سال 1396 راهی بازار نشر کرده است.
درباره هاروکی موراکامی
موراکامی یکی از نویسندگان ژاپنی نام آشنای دنیای ادبیات امروز است. او بهواسطهی داستانهای خوشخوان و دارای سبک خود امروز یکی از پرفروشترین نویسندگان است. به طوری که آثار او تا امروز به بیش از 50 زبان دنیا ترجمه و در سراسر دنیا فروخته میشود. موراکامی نوشتن را از سیسالگی شروع کرد. زمانی که برای تماشای مسابقه بیسبال نشسته بود ناگهان داستانی به ذهن او خطور کرد. از آن روز موراکامی تصمیم گرفت که نویسنده شود و این کار را به شکل جدی کند. ذهن خلاق و داشتن ایدههای ناب برای نوشتن باعث شد تا این نویسندهی ژاپنی خوشنام افتخارات و جوایز بینالمللی معتبر و مطرحی را دریافت کند. جایزه اورشلیم و جایزه «فرانتس کافکا» و جایزه ادبی «نوما» از جمله افتخارات اوست.
موراکامی سالهاست که به نوشتن رمان داستان کوتاه و گاهی ترجمه مشغول است. بیشتر آثار او در ایران ترجمه و منتشر شدهاند. کافکا در کرانه، دیدن دختر صد در صد دلخواه، وقتی از دو حرف میزنیم از چه حرف میزنیم، «جنگل نروژی»، «سالشمار پرندهی کوکی»، «پس از تاریکی»، «رقص رقص رقص»، «سرزمین عجایب بی روح و پایان دنیا»، «فیل غیب میشود»، «بید نابینا، زن خفته»، «بعد از زلزله» و «زیر زمین» از جمله کتابهای او هستند.
چرا باید کتاب شهر گربهها را خواند؟
کتاب شهر گربهها کتاب مجموعه داستان، با ترجمهی روان به فارسی است که میتواند شما را در احساسات و عواطف خود غرق کند. اگر قصد داشته باشید غروب روز تعطیل خود را باتجربهی دنیایی متفاوت آغشته کنید این کتاب انتخابی مناسب و ایدئال برای شما خواهد بود.
- کتاب شهر گربهها مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
- تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 184 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 8 روز بخوانید.
- کتاب شهر گربهها جزو کتابهای داستانی است که خواندن آن میتواند شما را تا حدودی با سبک داستاننویسی نویسنده آشنا کند. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
در بخشی از کتاب شهر گربهها میخوانیم
همین که چشم باز کرد، فهمید؛ فهمید که تبدیل شده است به گرگور سامسا. طاق باز خوابیده و به سقف خیره شده بود. کمی زمان برد تا چشمهایش به تاریکی اتاق عادت کند. سقف از آن سقفهای معمول و متداول به نظر میرسید؛ از آن سقفها که همهجا به چشم میخورند. زمانی رنگ سفید یا کرم روشن خورده بود اما سالها گردوخاک و کثافت به رنگ شیر فاسد درش آورده بود. هیچ گچبریای، هیچ ویژگی خاصی نداشت. بی پیام. بدون طرح و نقش. وظیفهی خود را صرفا به عنوان بخشی از ساختمان به درستی ایفا میکرد اما از این فراتر نمیرفت.
سمت چپ اتاق پنجرهای بلند ایستاده بود اما پردهاش را برده بودند و عوض پرده، روی قاب پنجره چندتختهی کلفت کوبیده بودند. تختهها را افقی کوبیده بودند و بینشان یک اینچ فاصله بود. مشخص نبود که این شکافهای یک اینچی را از عمد باز گذاشتهاند یا نه. نور صبح از فاصلهی میان تختهها داخل میشد و یک ردیف خط باریک موازی کف اتاق میانداخت. چرا پنجره را اینقدر سفتوسخت تخته کوب کرده بودند؟ نکند گردبادی، توفانی شدید در راه باشد؟ نکند برای این بوده که راه ورود را بر کسی ببندند یا شاید به قصد جلوگیری از خروج کسی (احتمالا خودش؟) تعبیه شده؟
همانطور طاق باز سرش را آرام چرخاند و بقیهی اتاق را نگاه کرد. هیچ اثاثی جز تختی که رویش خوابیده بود به چشم نمیخورد. نه کمد، نه میز، نه صندلی. روی دیوارها نه تابلویی بود، نه ساعت، نه آینه. نه لامپی بود، نه نوری. کف اتاق هیچ قالی یا موکتی قابل تشخیص نبود. چوب لخت. کاغذ دیواری طرح پیچیدهای داشت اما چنان قدیمی و رنگ و رو رفته بود که در این نور کم محال بود بشود از جزئیاتش سر در آورد.
احتمالا زمانی یک اتاقخواب معمولی بوده است اما در این لحظه هیچ ردی از حضور انسان درش به چشم نمیخورد. تنها جنبهی انسانی اتاق تختخوابی بود که یکه و تنها آن وسط جا خوش کرده بود. تختخوابی عریان. بی ملحفه، بی روانداز و بیبالش. تنها یک تشک کهنهی مندرس داشت.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب شهر گربهها اثر هاروکی موراکامی بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان کوتاه میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
نظرات کاربران درباره کتاب شهر گربهها