خواننده در این رمان عشق و نفرت را در کنار هم میبیند. همچنین گویی تاریخ پرآشوب این سرزمین را که مدام در میان زورگویان خودی و بیگانه دست به دست میشود، تجربه میکند. ملتی که با هر کسی که بر سر کار میآید امیدی در دلش زنده میشود؛ اما پس از مدتی میبیند که هر یک به شیوهای متفاوت ستمی را بر دوش ملتشان میگذارند که گرچه هر یک تاوان آن را میدهند و حکومتهایی گذرا و بسیار کمعمری را تشکیل میدهند اما بار اصلی مشقت و سختی بر دوش مردم است تا جایی که هر خانوادهای داغ عزیزانی را بر دل دارد و درنهایت ترجیح میدهند تا مام وطن را برای جستوجوی آرامش ترک کرده و به کشورهای همسایه پناهنده شوند.