اسطورهها، نمادها، گروههای مانند فراماسونری، مذاهب مختلف و درگیریهایی که بر سر مذهب در جهان وجود دارد سوژههایی هستند که نویسندگان زیادی روی آنها دست گذاشتهاند و بسیاری از رمانهای جذاب از دل آنها بیرون آمده است. دن براون کسی است که با قلم کمنظیر و ذهن فوقالعادهاش جذابترین ماجراهای رازآلود عصر ما را بنویسد، او در دل ساختمانها، موزهها و کلیساها میرود و با آمیختن واقعیتهای تاریخی به تخیل داستانهایی را خلق میکند که نمیتوانید خواندنشان را متوقف کنید. نشان گمشده یکی از همین داستانهاست. داستانی که اگر خواندنش را شروع کنید زمین گذاشتنش به این سادگی نخواهد بود.
نشان گمشده که عنوان اصلی آن «lost symbol» سومین داستان دن براون با حضور استاد دانشگاه نماد شناس، رابرت لنگدان است. او این کتاب را پس از راز داوینچی و شیاطین و فرشتگان در سال ۲۰۰۹ منتشر کرد و توانست توجههای زیادی را به خود جلب کند. این کتاب در چاپ نخست خود ۶.۵ میلیون نسخه فروخت که آماری بیسابقه محسوب میشود.
تنها در روز اول چاپ کتاب یکمیلیون نسخه از آن در قالب کتاب الکترونیک و کتاب چاپی فروخته شد که این کتاب را به سریع فروشترین کتاب رمان بزرگسال در طول تاریخ تبدیل کرد. نشان گمشده در شش هفتهی آغازین پس از انتشار در صدر فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت و برای ۲۹ هفته متوالی همچنان در این فهرست حضور داشت. تا ژانویه ۲۰۱۳ سی میلیون نسخهی چاپی از داستان نماد گمشده در سراسر جهان به فروش رسید.
پس از اقتباسهای سینمایی موفق از راز داوینچی و شیاطین و فرشتگان فیلمسازها به دنبال ساخت سومین قسمت این سهگانهی جذاب رفتند. قرار بود تام هنکس نقش رابرت لنگدان را در این فیلم بازی کند اما تغییراتی در این پروژه ایجاد شد و درنهایت قرار شد سریالی تحت عنوان رابرت لنگدان با اقتباس از داستان نشان گمشده ساخته شود.
داستان نماد گمشده در شهر واشنگتن اتفاق میافتد. این بار رابرت لنگدان به دعوت دوستش پیتر که یکی از اعضای فراماسونری است به این شهر آمده تا یک سخنرانی نمادشناسی انجام دهد؛ اما زمانیکه پا به ساختمان سخنرانی میگذارد دست بریدهی دوستش را پیدا میکند که به جهتی خاص اشاره دارد. در ادامه رابرت لنگدان متوجه میشود افرادی پیتر را دزدیدهاند تا به مهمترین راز فراماسونرها دست پیدا کنند.
دنیل گرهارد براون نویسندهی آمریکایی متولد ۲۲ ژوئن سال ۱۹۶۴ در نیوهمشایر (new Hampshire) به دنیا آمد. پدر او معلم ریاضیات و مادرش نوازندهی ارگ در کلیسا بود. دن براون بهعنوان یک مسیحی بزرگ شد اما خودش هرگز دربارهی اعتقاداتش اظهارنظر نکرده است.
او از کودکی به رمز و رازها و معماها علاقهی زیادی داشت. او ساعتها روی جدولهای کلمات متقاطع کار میکرد و همراه خواهر و برادرهایش در شکار گنجهای مفصلی که پدرش ترتیب میداد شرکت میکرد. آنها برای گرفتن کادوهایشان رد مراسمهای خاص باید نقشهی گنج را دنبال میکردند و حتی گاهی نقاط مختلف شهر را میگشتند. در رمان راز داوینچی میتوانید آثار این بازیهای کودکانه را بهخوبی ببینید.
دن براون پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان وارد کالج شد. او سال تحصیلی ۱۹۸۵ را در سویل اسپانیا گذراند و در یک دورهی تاریخ علم تحصیل کرد. او در کالج بهطورجدی در زمینهی موزیک کار میکرد و نقشهایی مانند آهنگساز و خواننده را به عهده داشت.
دن براون پس از فارغالتحصیلی از کالج شروع به کار حرفهای در زمینه موسیقی کرد و اولین کارش تولید موسیقی برتی کودکان بود. او در ادامه شرکت خود به نام دالیانس را تأسیس کرد و بعدها به هالیوود رفت تا به نوازنده و خوانندهی مشهوری تبدیل شود. او تلاشهای زیادی در عرصهی موسیقی انجام داد اما چیزی که قرار بود براون را مشهور کند قلمش بود.
دن براون در دوران دانشجویی گاهی داستان مینوشت. بخشهای عمدهای از کتاب «قلعه دیجیتال» از این نویسنده در دوران دانشجویی نوشته است. این کتاب بهطور رسمی سال ۱۹۹۸ منتشر شد. سال ۲۰۰۰ بود که براون اولین داستان از مجموعه داستانهای رابرت لنگدون یعنی شیاطین و فرشتگان را نوشت. یک سال بعد نیز نقطه فریب از دن براون منتشر شد. سه کتاب اول براون فروش چندانی نداشتند اما زمانی که راز داوینچی در سال ۲۰۰۳ به بازار آمد همهچیز تغییر کرد. این کتاب در هفته اول انتشار پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز شد و در ادامه بیش از ۸۰ میلیون نسخه از آن فروخته شد. راز داوینچی همچنان پرفروشترین کتاب براون و یکی از پرفروشترین داستانهای تاریخ است. نشان گمشده کتاب سوم از داستانهای لنگدان است که سال ۲۰۰۹ به بازار آمد. کتابهای دوزخ و خاستگاه کتابهای بعدی براون هستند که به ترتیب سال ۲۰۱۳ و سال ۲۰۱۷ منتشر شدند. از روی داستانهای راز داوینچی و شیاطین و فرشتگان و دوزح فیلمهایی به همین نام ساختهشده است که توانستهاند مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند.
دن براون با راز داوینچی شناخته شد و شیاطین و فرشتگان توانست شهرت او را تثبیت کند. داستانهای او در ایران نیز مانند سراسر جهان با استقبال مواجه شد و در نتیجه مترجمان مختلفی دست به ترجمهی این اثر جذاب زدند. ترجمههای زیادی از نشان گمشده در بازار کتاب ایران موجود است. مهرداد وثوقی این کتاب را تحت عنوان «طلسم گمشده» ترجمه کرده و مترجمانی چون حسین شهرابی، نوشین ری شهری، مهراوه فیروز، کیان رضوی و شبنم سعادت آن را با نام «نماد گمشده» به فارسی برگرداندهاند. بهمن رحیمیان نام «نشان گمشده» را برای ترجمهاش از این کتاب برگزیده است و انتشارات بهنام این ترجمه را در بازار ایران عرضه کرده است. نسخه الکترونیک ترجمه بهمن رحیمیان را میتوانید در همین صفحه از فیدیبو تهیه کنید.
قلم دن براون قلمی فوقالعاده است. او نویسندهای است که در نوشتن داستانهای معمایی مهارتی بینظیر از خود نشان داده و بهقدری همهچیز در داستانهای او حسابشده و با جزئیات در کنار هم قرار میگیرد که خواننده احساس میکند مشغول تماشای یک ماجرای زنده است. دن براون در کتاب نشان گمشده هنرش را بهطور کامل به نمایش گذاشته است و با بیان جزئیات دربارهی فراماسونری و نمادهای این فرقه و توضیحات عجیبوغریبش نوعی حس ترس و تعلیق در خواننده ایجاد کرده و در نهایت او را وادار میکند ادامهی داستانش را بخواند. دن براون یک رمان تاریخی یا یک مستند ننوشته است بلکه او دنیای مدرن و رمز و رازهای فراماسونرها را درهمآمیخته و داستانی فوقالعاده نوشته است که میتواند لحظات خوبی را برای خوانندهی عاشق معما و رمز و رازهای پیچیده رقم بزند.
دفتر رئیس کلیسا کوچک اما شیک بود، قفسههای بلند کتاب، یک میز و یک گنجه کندهکاریشده در آن قرار داشت. چند قالیچه مربوط به قرن شانزدهم و چند تابلوی مذهبی روی دیوارهای آن آویزان بود. رئیس پیر کلیسا به دو صندلی چرمی که درست جلوی میزش قرار داشت اشاره کرد. لانگدون به همراه کاترین روی آنها نشست و از این که میتوانست کیف سنگین خود را روی زمین قرار دهد بسیار خوشحال شد.
لانگدون درحالیکه روی صندلی راحتی مینشست پیش خودش فکر کرد. پناهگاه و جواب.
پیرمرد کورمال کورمال پشت میزش قرار گرفت و روی صندلیاش مشست. سپس با آهی حاکی از خستگی سرش را بلند کرد و با چشمهایی نگران نگاه خیرهای به آنها انداخت. هنگامیکه صحبت کرد صدایش به نحو غیرمنتظرهای رسا و محکم بود.
پیرمرد گفت:«من میدونم که ما قبلا همدیگه رو ندیدیم. با این حال احساس میکنم هردوی شما رو میشناسم.» دستمالی را از جیبش درآورد و دهانش را پاک کرد.«پروفسور لانگدون من با نوشتههای شما از جمله مقاله هوشمندانهای که درباره نمادشناسی این کلیسا نوشتید آشنام و خانم سالومون من و برادرتون پیتر سالهاست که برادرای فراماسونی هستیم.»
کاترین گفت:«برادرم تو دردسر بدی افتاده.»
پیرمرد آه کشید و گفت: «شنیدهم و من هرچی در توان دارم انجام میدم تا به شما کمک کنم.» لانگدون انگشتر فراماسونرها را روی انگشت کلیسا ندید اما میدانست بسیاری از فراماسونرها به ویژه کسانی که کشیش بودند، ترجیح میدادند آشنایی خود را با این فرقه تبلیغ نکنند. هنگامیکه گفتوگویشان را آغاز کردند معلوم شد که کشیش گالووی به وسیله اس. ام. اسهای کوتاه وران بلامی در جریان برخی از رویدادهای آن شب قرارگرفته بود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 5.۰۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 775 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۲۵:۵۰:۰۰ |
نویسنده | دن براون |
مترجم |