ژانر فانتزی بخش جدایی ناپذیر ادبیات داستانی بوده و مسیر خود را به سایر رسانهها نیز بازکرده است. ژانر فانتزی مملو از حوادث شگفت انگیز و غیرقابل پیشبینی است که مرزهای تکراری و خسته کننده را پشت سر میگذارد و مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد. به این ترتیب میتواند حوادث مضامین اخلاقی را به شیوهای متفاوت به مخاطب بیاموزد. کتاب «عالیجناب پنجشنبه» نوشتهی گارت نیکس رمانی خواندنی و هیجان انگیز است که شما را ساعتی از دنیای حقیقی دور میکند و به قصهها میبرد.
کتاب عالیجناب پنجشنبه با عنوان انگلیسی «Sir Thursday» در سال 2006 منتشر شد. این اثر، کتاب چهارم مجموعه هفتگانه کلیدهای پادشاهی است و به ردهی سنی کودکان و نوجوانان تعلق دارد.
کتاب عالیجناب پنجشنبه ماجرای آرتور پنالیگون را از کتابهای پیشین دنبال میکند و تلاش او را برای بازیابی کلید چهارم پادشاهی را به تصویر میکشد. این کتاب نیز مانند سایر کتابهای مجموعه هفتگانه کلیدهای پادشاهی با مضامینی همچون گناه و فضیلت همراه است. مخاطب کودک و نوجوان با مطالعهی این کتاب با موضوعاتی که ارتور با آنها دست و پنجه نرم میکند، مانند مهرورزی، انصاف، مهربانی ذاتی در برابر سایر افراد آشنا میشوند.
گارت نیکس نویسندهی کتابهای فانتزی با ژانر خیال پردازی است. او پس از انتشار مجموعه کتاب پنجگانهی پادشاهی کهن به شهرت فراوانی دست پیدا کرد. گارت نیکس در سال 1963 در شهر ملبورن استرالیا به دنیا آمد. زمانی که هنوز کودک بود، به همراه خانواده به شهر کانبرا نقل مکان کردند و او در این شهر بزرگ شد. گارت نیکس زمانیکه 19 ساله بود به دور اروپا سفر کرد و پس از بازگشت به استرالیا به دانشگاه رفت. او تحصیلات خود را در رشتهی نویسندگی حرفهای در دانشگاه کانبرا ادامه و داد و پس از اتمام تحصیلات به عنوان ویراستار در یک انتشارات مشغول به کار شد. او در سال 1998 تصمیم گرفت نویسندگی را به عنوان حرفهی اصلی خود انتخاب کند. اما پس از مدتی از آن دست کشید و مجددا در سال 2002 به صورت تمام وقت به نویسندگی مشغول شد. از آثار نیکس میتوان به «مجموعه پادشاهی کهن»، «مجموعه برج هفتم» و مجموعهی «مجموعه کلیدی به سوی پادشاهی» اشاره کرد.
نیکس علاوه بر نویسندگی رمانهای فانتزی، خلق سناریو بازیهای مطرحی مانند «سیاه چاله و اژدها» (Dungeons & Dragons) و تراولر (Traveller) را بر عهده داشته است.
مریم رفیعی کتاب «عالیجناب پنج شنبه» را به زبان فارسی برگردانده و انتشارات بهنام آن را در سال 1391 منتشر کرده است. . شما میتوانید نسخهی الکترونیک این اثر در همین صفحه از فیدیبو تهیه کنید. مریم رفیعی در سال 1364 در شهر رشت به دنیا آمد و در رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه علامه طباطبائی ادامه تحصیل داد و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه تهران اخذ نمود. او تاکنون آثار بسیار متعددی را به فارسی ترجمه کرده است و انتشارات متعددی با او همکاری داشتهاند. از میان آثار ترجمه شدهی به دست مریم رفیعی میتوان کتابهای «دریاچهی مه آلود»، «مدرسهی جاسوسی» و «نابغهی خبیث قرن به کمک احتیاج دارد» اشاره کرد.
ستوان کوربی دوربینش را پایین برد و چشم راستش را مالید. چشمهایش به دلیل استفادهی مداوم از دوربین درد گرفته بود. او و جوخهی مرزبانانش تمام طول روز مشغول بررسی و شمارش تعداد ستونهای دشمن که از زیر پایشان رد میشدند، بودند.
کوربی به گروهبانش که تعداد افراد دشمن را در دفترچهاش یادداشت میکرد. گفت: «پونصد نفر دیگه رو به فهرست اضافه کن. اکثرا نایتلینگهای معمولیان که یگانهای هزار نفری تشکیل دادهاند.»
گروهبان گفت: «با این میشن بیست و شش هزار نفر قربان. همه شون هم روی یه کاشیان.»
کوربی ضربهای به افمریسش که در کیسهی کمربندش بود زد و گفت: «اون کاشی با غروب خورشید به سمت شرق و شمال حرکت میکنه. میتونه چند نفر دیگهشون رو با خودش ببره.»
گروهبان آهسته گفت: «فکر کنم الان تعدادشون در هزارتو به یه میلیون رسیده. اگه همهی کاشیها پر شه چی؟ دیگه جابجایی شون فایدهای نداره.»
کوربی با عصبانیت گفت: «مثل آدمای شکست خورده حرف نزن» گروهبان! به هر حال هنوز یه عالمه کاشی خالی داریم و افرادمون هم با موفقیت در حال دفع حملات نایتلینگها هستند.
استراتژی ساختاری هم مثل هميشه جواب میده. در ضمن. شنیدم گردان دوم هنگ دیروز در یک جنگ دیگه پیروز شد.»
کوربی حرفی از اینکه گردان نوزدهم هنگ کم مانده بود یک روز قبل از آن در نبرد با نایتلینگها شکست بخورد، نزد. درست است که ارتش نایتلینگها هر روز با غروب خورشید و کاشیها پراکنده میشدند. ولی تعدادشان بسیار زیاد بود. گاهی مجبور میشدند تعدادی از کاشیها را کاملا حذف کنند. چون آنها طبق برنامهی قبلی باید از نزدیکی ستاد فرماندهی کل یا یک مکان ثابت دیگر سردرمیآوردند.
شش هفته از روزی که کوربی و افرادش دژ مرزی را ترک کرده بودند، میگذشت. دژ اکنون به دست نایتلینگها افتاده بود. سرهنگ نیج و همهی افراد پادگانش کشته شده بودند. ولی قبل از آن توانسته بودند به مدت دوازده ساعت از اتاق فرمان محافظت کرده و دروازهها را بسته نگه دارند؛ البته بعد از اينکه حدود پانصد هزار نایتلینگ از آن رد شده بودند. یک ماه بعد نیز دروازهها به نحو اسرارآمیزی مجددا باز شده و ده هزار نایتلینگ دیگر از آن گذشته بودند.
با این حال کوربی به گروهبانش اطمینان داد که استراتژی ساختاری هنوز جواب میدهد با توجه یه جابجایی کاشیها هنگام غروب خورشید، امکان نداشت دشمن یتواند نیروهایش را یکجا جمع کند. ارتش قادر بود با گروههای نایتلینگهای باقیمانده بجنگد و آنها را در نبرد مستقیم شکست دهد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۷۳ مگابایت |
تعداد صفحات | 310 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۰:۰۰ |
نویسنده | گارت نیکس |
مترجم |