ذهن انسان دنیای بی نهایتهاست. تنها دنیایی، که هیچ حد و مرزی برای آن وجود ندارد. سفر روح و خیال آدمی همیشه پرپیچ وخم و هیجان انگیز بودهاست. شاید باور پذیر نباشد اما هرآنچه در زندگی وجود دارد و به وجود میآید از ذهن آدمی برون آمدهاست. از دیرباز تا کنون ذهن بشر خالق داستانهایی بوده که پای انسان را به دنیای اعجاب انگیز، ماجراهای مهیج و نفس گیر و گاها ترسناک و مخوف گشوده است. کتاب بانوی چهارشنبه یکی از این داستانها به شمار میرود.
کتاب بانوی چهارشنبه توسط نویسنده نام آشنای دنیای رمان «گارت نیکس» نوشته شده است. کتاب بانوی چهارشنبه در فوریه سال 2005 برای اولین بار چاپ شد و از آن زمان تاکنون مخاطبان داستانهای تخیلی را در سراسر دنیا به خود جذب کردهاست. این کتاب سومین اثر از مجموعهی کلیدی به سمت پادشاهی است. مجموعه کلیدی به سمت پادشاهی شامل هفت اثر خارق العاده به نامهای آقای دوشنبه، سه شنبه نحس، بانوی چهارشنبه، جناب پنجشنبه، بانوی جمعه، شنبه والامقام و ارباب یکشنبه است.
کتاب بانوی چهارشنبه داستان جوانی به نام آرتور پنالیگون است، وی برای یافتن هفت قطعه به قلمرو عرفانی سفر میکند. این هفت قطعه که گارت نیکس از آنها در هفت کتابش یاد میکند، هفت گناه مرگبار هستند. آرتور قبلا آقای دوشنبه و سه شنبه نحس را شکست داده و اکنون در مقابل شکم بارگیهای بانوی چهارشنبه قرار گرفته است. آرتور امیدوار است که طبق دستورالعملهای به جامانده از معمار یا خالق جهان و با اراده خود بار دیگر نظم را به جهان باز گرداند.
آرتور به همراه دوست جدیدش لیف، به دلیل شکستگی پا و مشکل آسم روی تخت بیمارستان است. وی از اتاق بیمارستان، با دزدان دریایی، طوفانها و هیولاهایی که هیچ چیز نمیتواند آنها را متوفق سازد مبارزه میکند. در این داستان از دزدان دریایی تا موجودات عجیب و غریب همه به دنبال آرتور هستند. آرتور با شخصیتهایی غیر معمول مانند دکتر Scamandros فردی مشکوک، دزدان دریایی و موشهای صحرایی مرموزی روبرو است که دوستش لیف را از وی دزدیدهاند و باید راهی برای نجات او بیابد. در این داستان بانوی چهار شنبه به عنوان یک آنتاگونیست به تصویر کشیده شدهاست.
بانو مریم رفیعی مترجم خوش ذوق کشورمان کتاب بانوی چهارشنبه را ترجمه کرده است. مریم رفیعی در اولین ماه بهار سال 1364 در شهر رشت چشم به جهان گشود. علاقه شدید وی در تمامی دوران زندگی به ویژه دوران نوجوانیاش او را به سمت دنیای بی انتهای رمان و ادبیات داستانی کشاند. رفیعی برای پاسخگویی به این علاقه تصمیم گرفت تا در دانشگاه به تحصیل رشته ادبیات زبان انگلیسی بپردازد. او فارغ التحصیل دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. مریم رفیعی اولین کتاب خود را با انتشارات بهنام به چاپ رساند. ترجمه مجموعه هفت گانه کلیدهای پادشاهی اثر گارت نیکس اولین فعالیت جدی او در زمینه کتابهای داستانی و ادبی به شمار میرود. مریم رفیعی پس از دریافت مدرک کارشناسی ارشد، با علاقه شدیدی که به ترجمه و آثار ادبی جهان داشت، تمامی وقت خود را صرف ترجمه نمود. رفیعی این توانایی را نشان داده است که میتواند متنی که به یک فرهنگ دیگر نوشته شده است را به فرهنگ ایرانی بازگرداند. یکی از ویژگیهای آثار ترجمه شده توسط ایشان نقل تمامی زیر و بمهای داستان بدون حذف و تغییر مطالب است. کتاب بانوی چهارشنبه برای اولین بار توسط انتشارات بهنام در سال 1394 به چاپ رسید. نسخه الکترونیکی کتاب بانوی چهارشنبه به ترجه مریم رفیعی و با همکاری انتشارات بهنام را میتوانید در همین صفحه از فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
گارت نیکس نویسنده استرالیایی تبار در سال 1963 و در ملبورن چشم به جهان گشود. آغاز سفر وی به انگلستان، مصادف با آغاز سفر او در دنیای دیگری بود که او را به نویسندهای مطرح در ژانر فانتزی و تخیلی تبدیل نمود. نیکس در آن زمان 19 سال داشت و تنها با یک چمدان کتاب به گوشه گوشه انگلستان سفر کرد. ره آورد این سفر برای نیکس آتش شعله ور نویسندگی در درونش بود. وی بعد از بازگشت به زادگاهش به تحصیل در دانشگاه پرداخت و در سال 1986فعالیت خود را به عنوان ویراستار در یک انتشارات آغاز نمود. وی در سال 2002 پس از مدتی استراحت از نویسندگی، دوباره دست به قلم شد و آثار بسیاری از جمله مجموعه کتابهای کلیدی به سوی پادشاهی را به رشته تحریر درآورد. از دیگر آثار وی باید به مجموعه کتابهای پادشاهی کهن و برج هفتم اشاره کرد. البته این نویسنده پرتوان تک جلدیهایی نیز دارد. گارت نیکس جوایز متعددی مانند جایزه گلدن داک در سال 1999، جایزه آرلیاس در سال 1995را دریافت نمودهاست. وی برای مجموعه هفت جلدی کلیدی به سوی پادشاهی نیز سه جایزه در سالهای 2003، 2004 و 2005 برای داستانهای آقای دوشنبه و بانوی چهارشنبه دریافت کرده است. تمامی آثار گارت نیکس در ژانر فانتزی است و باید گفت شهرت وی در خلق استادانه تصویری مبهوط کننده از دنیای فانتزی است.
_دریا رو بگیرم... آه. ماهی! اینو تو بخور... ولی از این اتفاق خوشم نیومده بود. آخرش به این نتیجه
رسیدم که دارم تاوان کاری رو می دم که با وصیت نامه کردیم. واسه همین تصمیم گرفتم...
ناگهان ایستاد و خود را روی بشقاب دسرهای شکلاتی انداخت و بعد از اینکه صورتش حسابی شکلاتی شد، به حرفش ادامه داد.
_«تصمیم گرفتم بخش سوم وصیت نامه رو آزاد و کلید رو واگذار کنم. به اين نتیجه رسیدم که نمیتونم ازپس اتفاقی که برای دریای مرزی و برای خودم افتاده بود، بربیام.» چهارشنبه چند لحظه دست ازغذا خوردن کشید و چهره اش غمگین شد. «متأسفانه تصمیم گرفتم قبل ازهر کاری نقشه م رو با دوستم، شنبه ی والامقام درمیون بذارم، چون فکر می کردم اون هم با اين کار موافقه. دو نفری شانس بهتری داشتیم. حداقل من این طوری فکر می کردم.»
_نفس عمیقی کشید و تلوتلو خوران به سمت بشقاب کبابی رفت که با وجود آشکار نبودن منبع حرارتش، جلز و ولز می کرد. بشقاب دیگری پر از سوسیس های بزرگ و آبدار بود و چهارشنبه ی غرق شده آنها را مشت مشت در دهانش چپاند. آرتور متوجه شد دهانش از چند دقیقه قبل بزرگتر شده و خود چهارشنبه هم چاقتر به نظر میرسید.
_«شنبه بهم خیانت کرد! همه ی متولی ها غیر از اون دوشنبه ی احمق خواب آلود، منو به یه مهمونی انداختند. شکل واقعیم رو از دست دادم و اشتهام سیری ناپذیر شد!»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 332 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۰۴:۰۰ |
نویسنده | گارت نیکس |
مترجم |