جهان با این عظمت و گستردگی بدون شک معماری بینظیر داشتهاست. معمار جهان تمامی زمین و آسمان را با نظم خاص خود آفریدهاست. دخالت در این نظم همیشه برای بشر دردسر ساز است.
کتاب لرد یکشنبه به قلم نویسنده استرالیایی گارت نیکس است. این کتاب در سال 2010 به چاپ رسید. کتاب لرد یکشنبه اول در زادگاه نویسندهاش و سپس در بریتانیا و آمریکا در اختیار مخاطبان قرار گرفت. این کتاب هفتمین و خاتمه مجموعه کتابهای کلید پادشاهی گارت نیکس است.
لرد یکشنبه مانند دیگر همراهانش فرزند معمار جهان است. او هم مانند آقای دوشنبه، سهشنبه عبوس، بانوی چهارشنبه، عالیجناب پنجشنبه،جمعه طلایی و شنبه والامقام درگیر یک سرپیچی و گناه بزرگ میشود. شخصیت اصلی کل این مجموعه جوانکی به نام آرتور پنالیگون است. او زمانی که در قسمت اول کتاب یعنی آقای دوشنبه وارد آن خانه مرموز شد، با هفت کلید به نام هفت روز اول هفته مواجه شد.
آرتور پس از باز پس گیری پادشاهی به حق خود از سرپیچی این شش روز به مقابله با روز آخر که لرد یکشنبه است میپردازد. در وصیتنامه معمار جهان (خداوند بزرگ) حق پادشاهی و حکومت به آرتور داده شدهاست. اما این شش نفر مسئول تحویل قدرت به آرتور هستند. آنها از این امر سرپیچی میکنند.
لرد یکشنبه معتقد از تحویل قدرت معمار جهان به یک موجود فانی نادرست است. به همین دلیل از فرمان معمار سرپیچی کرده تا قلمرو خود را حفظ کند. لرد یکشنبه مهمترین فرد نسبت به دیگر روزهای هفته است. او بر باغهای بینظیر جهان حکمرانی میکند. لرد یکشنبه اختیارات نهایی قبل از معمار جهان را دارد. آرتور به مقابله با وی میپردازد. در این امر او با سختترین و خوفناکترین موجودات روبرو میشود، از تمامی کوره راهها و موانع میگذرد و سرانجام پادشاهی که میراث دار اوست را باز پس گرفته و دنیای آرتور را به پایان میرساند.
تصویر سازی مجموعه کتابهای هفت کلید پادشاهی از گارت نیکس، با هنرمندی تمام انجام شدهاست. گارت نیکس با خلاقیت خود در سبک نوشتاری خواننده را کنار شخصیت اصلی داستان قرار میدهد. زبان و بیان این داستان روان و دلنشین است. به علاوه خواننده به راحتی میتواند حس همذات پنداری با ماجرا و شخصیت اصلی داستان داشته باشد.
کتاب لرد یکشنبه توسط مترجم خوش ذوق کشورمان مریم رفیعی به زبان فارسی بازگردانده شدهاست. این کتاب در فروردین سال 1393 توسط انتشارات بهنام به چاپ رسید. به دلیل سر و صدای بسیاری که مجموعه کتابهای هفت کلید پادشاهی در سراسر دنیا به پا کرده بود. علاقه مندان به داستانهای تخیلی در ایران نیز مشتاقانه منتظر کتابهای آن بودند. به همین دلیل کتابهای ترجمه شده این مجموعه طرفداران بسیاری در ایران نیز یافت. مریم رفیعی یکی از مترجمان نام آشنای کشورمان است. این نویسنده مترجم داستانهای بسیاری بودهاست. مریم رفیعی زاده اولین ماه بهار در سال 1364 است. وی در شهر زیبای رشت چشم به جهان گشود. خانم رفیعی فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران است. وی پس از فراغت از تحصیل به شغل خبرنگاری پرداخت. او اولین کتابهایش را با انتشارات بهنام به چاپ رساند. خانم رفیعی تا به حال 50 کتاب را به ترجمه رسانیده است. یکی از موفقترین کارهای وی ترجمه تمامی هفت جلد، کلیدهای پادشاهی است. مریم رفیعی یک سبک ترجمه خاص برای خود دارد. این سبک در تمامی آثارش مشاهده میشود. شما میتوانید کتاب الکترونیکی لرد یکشنبه به قلم گارت نیکس و ترجمه بانو مریم رفیعی و انتشارات بهنام را در همین صفحه از فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
گارت نیکس Garth Nix در سال 1963 و در کشور استرالیا چشم به جهان گشود. علاقه وی به نویسندگی باعث شد پس از اتمام تحصیلاتش در مدرسه، به انگستان سفر کند. وی در این سفر همراه با خود فقط یک چمدان کتاب برد و به گوشه گوشه این کشور سفر کرد. او پس از بازگشت مدتی در ارتش استرالیا به خدمت پرداخت. پس از آن در یک انشارات به شغل ویراستاری مشغول شد. در نهایت وی با انجام شغلهای نافرجام رو به نویسندگی آورد و تمام وقت خود را به نویسندگی اختصاص داد. گارت نیکس نویسنده مجموعه کتابهای بسیاری مانند مجموعه پادشاهی کهن، مجموعه برج هفتم و کلیدی به سوی پادشاهی است. داستانهای وی همگی در ژانر تخیلی و فانتزی نوشته میشوند. به علاوه وی یکی از بهترین نویسندهها در زمینه تصویر سازی است. گارت نیکس با هنرمندی تمام خواننده را سوار بر موج داستانهایش میکند. داستانهای مجموعه کلید پادشاهی آنقدر ذهن شما را درگیر خود میکند که ممکن است تا نیمههای شب نیز دست از خواندن آن برندارید.
آرتور چند بار پلک زد و سعی کرد حالت تهوع اش را کنترل کند. نور آفتاب بیش از حد تند بود و در پاهایش احساس ضعف میکرد... پاهایش آنقدر ضعیف بودند که کم مانده بود نقش زمین شود. با عجله روی چمنها نشست و متوجه شد پاهایش دوباره به اندازهی عادی برگشتهاند و شلوار جینش را به تن دارد. علاوه بر آن تیشرتی با علامت گروه رتز"(۴۵)" پوشیده بود و وقتی به موهایش دست کشید احساس کرد که... دوباره انسان شدهاست.
ولی او تا چند لحظه پیش معمار جدید عمارت بود و خیال ساختن عمارتی جدید را در سر میپروراند. اکنون آرتور به اطراف نگاه کرد... اکنون دوباره به الیسیوم برگشته بود. الیسیومی که در محاصرهی هیچ قرار داشت.
صدای نسبتا آشنایی پشت سرش گفت:«آرتور.»آرتور برگشت و مجبور شد دستش را جلوی صورتش بگیرد. موجود قدبلندی با بالهای برپشت سرش ایستاده بود. موجودی که نگاه کردن به او دشوار بود. آرتور فقط خطوط چهره اش را دید... صورت زیباتری از چهرهی خودش بود!
آرتور پرسید:«تو... تو منی؟»
معمارجدید گفت:«میشه گفت.»
آرتور پرسید:«ولی... پس من چی ام؟»تقریبا همهی کارهایی را که کرده بود به یاد داشت... از اولین لحظهی ملاقاتش با آقای دوشنبه و اسنیزر به بعد.
معمار جدید گفت:«تو خودتی. همونطوری که پیرمرد بخشی از وجود معمار بود، تو هم بخشی از وجود بزرگتری هستی که ما بهش تبدیل شدیم.»
آرتور حیرت زده گفت:«ولی من دوباره یه پسربچه شدهام. خود واقعیم.»
معمار جدید آهسته گفت:«درسته. این چیزی بود که من میخواستم.»
آرتورپرسید:«من فناپذیرم؟»
معمار جدید مجبور شد به خاطر خودش دروغ بگوید:«آره. ولی دیگه هیچ وقت مریض نمیشی.»
آرتور زیر لب گفت:«میتونم برگردم زمین!» دوباره چند بار پلک زد و با تظاهر به اينکه روشنایی معمار جدید آزاردهنده است. اشک چشم هایش را پاک کرد.«منظورم اینه که... زمین سر جاشه؟»
معمار جدید گفت:«متاًسفانه درست همونطور که بود. آرتور... نتونستم همه چیزو طبق میلم... یا میل تو برگردونم. اطلس چند دقیقه قبل از نابودی عمارت همه چیزو ثبت کرده بود.»
آرتور گفت:«آره. ولی لیف و سوزی، فرد و دکتر اسکاماندروس، اونا اینجا بودن. مطمئنا...»
معمار جدید گفت:«لیف اینجاست.»اشارهای کرد و آرتور متوجه لیف شد که روی چمنها دراز کشیده بود.«هنوز دربارهی برگردوندن ساکنان عمارت و بچههای نیزن تصمیم نگرفتهام. ولی کسایی که در قسمتهای دیگه باغهای بیهمتا نابود شدن... نمیتونم...»
آرتور گفت:«آهان.»باغچهی بیست و هفتم، گلدان پنجم. خانهای زمینی که زنی در آن بود...
اشک از چشمهایش جاری شد و این بار تلاش نکرد دلیلش را پنهان کند.
_مامان.
معمار جدید گفت:«آره.»لحظهای مکث کرد و بعد گفت:«نتونستم برش گردونم...»
آرتور نفس عمیقی کشید. اشکهایش را فرو خورد و گفت:«که اینطور.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۵۵ مگابایت |
تعداد صفحات | 272 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۰۴:۰۰ |
نویسنده | گارت نیکس |
مترجم |