یکی از دغدغههای امروز دنیای مدرن، بررسی و احقاق حقوق اجتماعی و مدنی زنان است. نوشتن از مشکلات زنان، اتفاق تازهای نیست. بسیاری از نویسندگان زن و حتی مرد در طول تاریخ موضوع سرکوب زنان را درونمایهی آثار خود قرار دادهاند و داستانهای ماندگاری خلق کردهاند. جین آستین نویسندهی برجستهی انگلیسی با توجه به نقش زنان در خانواده، داستانهای عاشقانهی زیادی خلق کرد که تلاش دختران جوان برای به دست آوردن زندگی و عشق را روایت میکردند. منسفیلد پارک یکی از رمانهای عاشقانهی جین آستین از زبان دختری جوان است که مشکلات زنان قرن هجدهم و نوزدهم میلادی را به تصویر میکشد.
جین آستین Jane Austen رماننویس قرن نوزده میلادی در دسامبر 1775 در انگلستان به دنیا آمد. او در خانوادهای مذهبی و شلوغ بزرگ شد که علاقهی فراوانی به خواندن کتاب داشتند. جین آستین با خواندن آثار نویسندگانی همچون «ساموئل ریچاردسون»، «فرانسیس برنی» و «هنری فیلدینگ» با دنیای شگفتانگیز ادبیات آشنا و از همان نوجوانی به نوشتن علاقهمند شد. آستین بیشتر زمان خود را در شهر همشایر گذراند و تا آخر عمر ازدواج نکرد و در تنهایی و انزوا به نوشتن آثارش مشغول شد. در سراسر زندگیش تنها چند بار به لندن رفت و برای مدتی هم ساکن شهر باث شد، شهری که سالهاست در آن مرکزی به نام «مرکز جین آستین» بنا شده و هر سال جشنوارهای به یاد این نویسندهی بزرگ برگزار میکند. جین آستین روزهای آخر عمرش را برای معالجه بیماریاش در شهر وینچستر انگلستان گذارند و در 1817 در سن 41 سالگی درگذشت و در کلیسایی در منچستر به خاک سپرده شد.
تاثیر قلم جین آستین تا امروز که بیش از 200 سال از زندگیاش میگذرد، بر هیچکس پوشیده نیست. در آستانهی دویستمین سالروز مرگ آستین، دولت انگلستان تصویر جین آستین را همراه با جملهی «من اعلام میکنم که هیچ لذتی مانند خواندن وجود ندارد» از رمان «غرور و تعصب» بر روی اسکناسهای ده پوندی چاپ کرد. همچنین در شهر بیزینگاستوک مراسم یادبودی برای جین آستین برگزار شد و مجسمهی برنزی از او نمایش داده شد.
همچنین جین آستین نویسندهی مورد علاقهی «جی کی رولینگ» خالق مجموعه داستانهای هری پاتر است. «رولینگ» به تاثیر از شخصیت کتاب منسفیلد پارک ، شخصیت «خانم نوریس» که گربهای مزاحم و فضول است را در داستانهایش خلق کرد.
جین آستین فعالیت حرفهای خود را با انتشار چهار کتاب «عقل و احساس»، «غرور و تعصب»، «منسفیلد پارک» و «اما» شروع کرد که به شهرت فراوان او در انگلستان منجر شد. انتشار این چهار رمان فقط چهار سال طول کشید. مدت زمانی که نبوغ و تسلط جین آستین در داستاننویسی و قصهگویی را نشان میداد. جین آستین پیش از مرگش کتابهایش را بدون نام منتشر میکرد و در آثارش زندگی قرن هفدهم و هجدهم میلادی را به تصویر میکشید.
دو اثر دیگر جین آستین، «نورثنگر ابی» و «ترغیب» پس از مرگ او در سال 1818 منتشر شدند و شهرت این نویسنده را بیش از پیش کردند. «سندیتن»، کتاب ناتمام او که دربارهی روزها و سالهای آخر زندگیاش بود هم بعد از مرگش منتشر شد و علاقهمندان و خوانندگان آثار جین آستین را با زاویههای متفاوتی از زندگی او آشنا کرد.
رمانهای آستین به بیش از 30 زبان مختلف ترجمه شده و بارها تجدید چاپ شدهاند. رمانهای آستین نه تنها ادبیات داستانی قرن نوزدهم را تحت تاثیر قرار داد بلکه آثارش با چنان قدرتی در شخصیتپردازی قابل باور نوشته شدهاند که خوانندهی امروز هم با آنها ارتباط برقرار میکند. آثار جین آستین آمیخته با طنز قوی، مفاهیم اخلاقی و روحیات انسانی است و داستانهای او چنان روان و صمیمی است که خواننده میتواند خود را به جای شخصیتهای داستان تصور کند. آستین بهخوبی توانسته دور از روایتهای شاعرانهی طولانی که پیش از او مرسوم بوده، زندگی زنان را به تصویر بکشد.
جین آستین نویسندهی تحسین شدهی «کازو ایشیگورو»، «ویرجینیا وولف» و «ولادیمیر ناباکوف» است و گروهی از منتقدان معتقدند قلم ماندگار جین آستین همتراز آثار «شکسپیر» است.
رمان منسفیلد پارک (Mansfield Park) سومین اثر جین آستین است که آوازهی شهرت آستین به عنوان یک نویسنده را از خانواده و دوستانش فراتر میبرد. او نگارش منسفیلد پارک را در سال 1812 شروع کرد و کتاب در می 1814 منتشر شد و تمامی نسخههای آن در عرض شش ماه به فروش رفت. جین آستین بعد از نوشتن داستان معروفی مثل «عقل و احساس» و «غرور و تعصب»، رمان منسفیلد پارک را نوشته و نثر او در این رمان پختگی و ظرافت بیشتری دارد. منسفیلد پارک رمانی مدرن و عاشقانه در دنیای ادبیات کلاسیک قرن نوزدهم است.
رمان منسفیلد پارک روایت زندگی دختری به نام «فانی پرایس» است که خانوادهی تنگدستی دارد. «سر تامس برترام» عموی « فانی» برای کمک به خانوادهی آنها سرپرستی برادرزادهی خود را برعهده میگیرد. «فانی پرایس» که دختری حساس و خوشقلب است در فراق مادر، مجبور میشود کنار چهار عموزادهی خود به نامهای تام، ادموند، مارى و جولى زندگی کند. «فانی» پس از مدتی که در خانهی عمویش زندگی میکند دلبستهی پسرعمویش، «ادموند» میشود.
«سر تامس برترام» به دلیل مشکلات مالی راهی سفر به هند میشود و «فانی پرایس» درگیر ماجراها و دسیسههای جدید میشود. «ادموند» به خواهرزن کشیش محله که «مری» نام دارد علاقهمند میشود و «فانی» را با عشق خود تنها میگذارد. داستان منسفیلد پارک با موضوع عشق، دلدادگیها و حتی فرار خواهران «ادموند» ادامه پیدا میکند.
داستان رمانتیک منسفیلد پارک مورد توجه سینماگران هم قرار گرفته است و براساس آن چند فیلم سینمایی ساخته شده است. ساخت یکی از اولین فیلمهای اقتباسی این رمان به سال 1983 برمیگردد که «دیوید گیلز» داستان کتاب را در قالب یک مینی سریال شش فصل ساخت. پس ازساخت این مجموعه، در سال 1999 «پاتریشیا رزما» کارگردان کانادایی، فیلم سینمایی با همان نام کتاب در ژانر عاشقانه ساخت. «یان بی مکدونالد» هم در سال 2007 فیلمی براساس داستان منسفیلد پارک کارگردانی کرد.
نخستین برگردان فارسی از آثار جین آستین مربوط به سال 1336 است، در این سال کتاب «غرور و تعصب» با ترجمهی «شمس الملوک مصاحب» منتشر شد و پس از آن آثار جین آستین توجه ناشران و مترجمان دیگر را هم جلب کرد.
«رضا رضایی» مترجم و ویراستار موفق ایرانی که کار ترجمهی خود را با اثر «جوان خام» نوشتهی « داستايفسكی» شروع کرده است؛ رمان منسفیلد پارک را به فارسی برگردانده است که میتوان ترجمهی او را یکی از بهترین ترجمههای رمان منسفیلد پارک دانست. «نشر نی» سال 1386 این ترجمه را منتشر کرد و نسخه pdf این کتاب برای دانلود در فیدیبو موجود است. رمانهای دیگر جین آستین هم با ترجمهی «رضا رضایی» از سوی «انتشارات نی» منتشر شده و نسخه الکترونیک آنها برای خرید و دانلود در سایت و اپلبکیشن فیدیبو موجود است.
«رضا رضایی» در گفتوگویی ادعا کرده که در ترجمههایش، «نجف دریابندری» را الگو خود قرار داده است. «میدل مارچ» از «جورج الیوت»، «شرلی» از «شارلوت برونته»، «اگنس گری» از «ان برونته» و «رویای آدم مضحک» از «فیودور داستایفسکی» از کتابهای دیگریاند که رضایی ترجمهی خوبی از آنها منتشر کرده است.
از ترجمههای قدیمیتر کتاب منسفیلد پارک میتوان به ترجمهی «مریم حقیقی» اشاره کرد که «انتشارات کوشش» آن را در سال 1364 راهی بازار کرده است. ناشران دیگری هم این اثر خواندنی جین آستین را با ترجمههای مختلف منتشر کردهاند. «انتشارات جامی» کتاب را با ترجمهی«وحید منوچهری واحد» و «نگارستان کتاب» رمان منسفیلد پارک را با ترجمهی «سوسن اردکانی» منتشر کردهاند.
از قرار معلوم، آقای کرافرد روز بعد روانه لندن شده بود، چون دیگر در خانه آقای پرایس پیدایش نشد. دو روز بعد، نامهای از خواهر آقای کرافرد به دست فانی رسید که حاکی از همین بود. فانی، البته به دلیلی دیگر، نامه را باز کرد و با کنجکاوی بسیار زیادی خواند: فانی عزیز، باید به تو بگویم که هنری فقط برای دیدن تو به پورتسموث سفر کرده بود. شنبه گذشته با تو تا لنگرگاه قدم زد، یک بار دیگر هم روز بعد، کنار ساحل. هوای لطیف، دریای خشن و قیافه دلنشین و گفتوگوهای شیرینتان، همه و همه به بهترین نحو سازگاری داشتند و به احساساتی دامن میزدند که حتی یادآوریشان هم هیجانانگیز است. تا جایی که من میدانم. این بود لب مطلب. به من میگوید بنویسم، ولی من نمیدانم دیگر چه باید بنویسم جز همین سفر به پورتسموث، همین دوباره پیادهرویتان، آشناییاش با خانواده تو، بخصوص با یکی از خواهرهای قشنگ تو، دختر نازنین پانزده سالهای که همراه شما به ساحل آمد و از قرار معلوم اولین درس عشقش را فرا گرفت. وقت ندارم زیاد بنویسم، اما اگر وقت هم داشتم دلیلی نداشت زیاد بنویسم، چون این نامه به کار و بار ما مربوط است و من این مطالب را برای این مینویسم که اطلاعات لازم را به تو بدهم، و اگر نامه را عقب میانداختم شاید گران تمام میشد. عزیزم، اگر اینجا پیش من بودی چه صحبتها که با تو نمیکردم!... مجبور میشدی همینطور به حرفهایم گوش کنی تا خسته بشوی، بعد هم نصیحتم کنی تا باز هم خسته بشوی. من نمیتوانم حتی ذرهای از فکرم را روی کاغذ بیاورم، به خاطر همین به کلی سکوت میکنم و تو را به حال خودت میگذارم تا هر چه میخواهی حدس بزنی. خبری هم برایت ندارم. البته تو دوز و کلکهای خودت را داری. هیچ لطفی ندارد سرت را با اسم آدمها و مهمانیهایی درد بیاورم که تمام وقتم را گرفتهاند. میبایست از اولین خاله زادههایت برایت بنوسم، ولی تنبلی کردم، و حالا هم که دیگر مدت درازی گذشته است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 3.۲۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 543 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۸:۰۶:۰۰ |
نویسنده | جین آستین |
مترجم | رضا رضایی |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۴/۱۶ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
قیمت چاپی | 120,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نظر من کاملا برعکسه. اوایل جالب بود و سرگذشت متفاوتی رو تعریف می کرد اما به نصف کتاب که رسیدم، نتونستم ادامه بدم. احساس کردم داستان جلو نمیره و در کل چیزی هم عوض نمیشه. حرفای الکی... اتفاق های تکراری... . فانی (قهرمان جوون داستان) هنوزم مثل ۱۰ سالگیش، توسریخور و فاقد اعتماد به نفسه. هنوزم اگه پسرخاله اش (ادموند) به جاش حرف نزنه، نمی تونه خواسته اش رو بیان کنه. حتی خاله نوریس یه بار جلوی جمع فانی رو تحقیر کرد اما اون بازم چیزی نگفت! حوصله ام سر رفت از بس نقش اول داستان رو تا نصف کتاب تحقیر کردن و خودش هم این اجازه رو به بقیه میده. ادموند هم هنوز توی اوایل عاشقی مونده و احساسش پخته نشده. طرز فکر ادموند و دوشیزه کرافورد اینقدر با هم تفاوت داره که من انتظار داشتم بعد از این همه صحبت کردن، پسر عاقل قصه بالاخره فهمیده باشه که بهتره دنبال یه دختر دیگه بگرده. ادموند خودش انتخاب کرده کشیش بشه و به اصول اخلاقی بیشتر از مادیات پایبنده. اما ظاهرا سرکار دوشیزه خانوم نگاه چندان مثبتی به عبادت های دسته جمعی، شغل کشیشی، و خود کشیش ها نداره. شغلهای نظامی رو به خاطر اینکه درآمد بالا و شان اجتماعی رو باهم دارن، به کشیشی ترجیح میده. حتی صادقانه گفته بود آدمهای ثروتمند به نظرش بیشتر از بقیه قابل احترام هستن. با این همه، ادموند هنوزم دوستش داره و این به نظر من مسخره ست. من کتابهایی مثل غرور و تعصب، اما، یا حتی نورثنگر ابی رو به این ترجیح میدم. در اون کتابها آدم دوست داره دنباله داستان رو بخونه و از بقیه جریان سر در بیاره اما اینجا چیزی جز دیالوگ های بی هدف و زندگی کسالت آور شخصیت اصلی نمی بینم. در مورد ترجمه هم به نظر من لازم بود که آقای رضایی یه کم خوشمزگی به کارش اضافه کنه. هر جا که درباره جین آستن خوندم، از طنزش حرف زدن. اما وقتی متن اصلی یا ترجمه های دیگه رو بخونین، چیز خنده داری نمی بینین. پس این طنز که ازش حرف می زنن چیه؟ موضوع اینه که خندوندن ما ایرانی ها سخته و سقف هیجانمون برای خندیدن بالاست (جزو غمگین ترین کشورهای دنیا هم هستیم) پس برای اینکه ما هم لبخند بزنیم، به چیزی قوی تر احتیاج هست؛ برای همین مترجم نمک کار رو یه کم زیاد کرده. اطلاعاتم در مورد انگلیسی ها زیاد نیست ولی یه نویسنده انگلیسی رو می شناسم که توی آثارش خیلی روی لطیفه ها و مهمونی ها و غذاهای خوب تاکید کرده بود. احتمالا اونا روحیه خوبی دارن و عاشق جوک و مهمونی هستن؛ پس ممکنه به هر نکته ای راحت بخندن. اگه سریال "بله آقای وزیر" رو از تلویزیون دیده باشین، متوجه اختلاف مسائل خنده آور بین ما و اونا میشین.
خانم جین آستین رمان نویس چیره دستی هستند و جناب آقای رضایی با ترجمه محشرشون شاهکار کردن و واقعا حق مطلب رو نسبت به نویسنده و خواننده ادا کردند خدای سبحان حفطشون کنه، غیر از مطالعه رمان و زمانی رو برای مطالعه گذاشتن این ترجمه عالی رو هم برای یادگیری و تمرین ادبیات فارسی پیشنهاد میکنم، سپاس از شما فیدیبو عزیز و سپاس از مترجم بزرگوار
کتاب بسیار زیبا و پرکشش با توصیفات و توضیحات دقیق و بحث برانگیز در مورد شخصیت ها که با وجود قابل تصور بودن جانب دارانه بود و در واقع شخصیت ها رو به خوب ها و بد ها تقسیم میکرد و مثل تمام کتاب های خانم آستین دو المنت عقل و احساس به وضوح در شخصیت ها دیده میشدند . با این حال بسیار لذت بردم و می برم از کتاب های بانو جین آستین
فضای داستانهای جین آستین مشابه هستش. ولی من غرور و تعصب رو بیشتر دوست داشتم. در کل رمانی بود که به خوبی شخصیت ها را با جزییات به تصویر کشیده بود و از خوندنش بخصوص اواخر داستان اصلا خسته نمیشی.
کتاب خیلی خوبی که میتونی ازش یاد بگیری و سرگرم کننده هم هست فقط باید وسط هاش کمی صبور باشید البته فانی شخصیت اصلی رو دوست نداشتم خصوصیت های یه شخصیت اصلی رو نداشت
خیلی لذت بردم و ترجمه عالی هم داشت.آخرا دیگ کتابو نمیتونستم ول کنم
من هنوز داستان رو کامل نخوندم ولی تا اینجایی که خوندم به نظرم خیلی جذاب بود
به نظر من آثار جین آستین جایی برای بحث نداره و نویسنده قابلی ست
جین آستین نویسنده بسیار خوبیه
دوستش نداشتم،زندگی مسخره ای داشتند انگلیسی ها