هنري جيمز ، نويسنده امريكايي قرن 19 كه بعدها تبعه انگليس شد، خالق رمان هاي رئاليستي و مدرن روان كاوانه است . آثار او امروزه معروف به رمان هاي روان شناسانه هستند. او پايه گذار نوعي رمان مدرن در اوايل قرن بيستم در غرب شد. بعدها سبك كار او ميزان و معياري براي رمان نويسان نسل آينده گرديد. دقت و ريزبيني در شرح و توصيف روان خيال پردازانه قهرمان رمان ، از جمله اهدافي شدند كه هيچ گاه نويسندگان آينده به اوج آن نايل نيامدند. جيمز مي گفت در رمان نو، نويسنده بايد به به جهان رمز و راز و ناخودآگاه روان انساني سفر كند و به جاي اعمال ، كردار و رفتار قهرمان داستان ، به توصيف تغيير و تحول شخصيت وي در طول رمان بپردازد. بدين سبب خواننده به جاي رفتار و عمل قهرمان داستان ، شاهد شرح تصاويري از حوادث و امكانات در خيال و افكار وي مي شود. نوشتههای آسپرن، در کنار «دیزی میلر»(1878) و «چرخش پیچ»(1898)(یا همان «تنگ اهریمنی»)، از معروفترین داستانهای بلند، یا رمانهای کوتاه هنری جیمز به حساب میآید. این داستان نخستین بار در سال 1888 و به همراه دو داستان دیگر در یک کتاب چاپ شد. جیمز بعدها تغییراتی جزئی در این نسخه به وجود آورد. او در این اثر خود هم مضامین عمدهای که در رمانهای خود به آنها پرداخته را وارد کرده است. 1.تفاوتهای امریکا و اروپا 2.تقابل زندگی و هنر 3.استفاده از معیارهای روانشناختی به جای ملاکهای اخلاقی خیر و شر این داستان هم مثل بسیاری از داستانهای جیمز در اروپا میگذرد، ولی شخصیتهایی امریکایی دارد. سایهی جفری آسپرن شاعر، با این که سالها پیش درگذشته، در تکتک صفحات کتاب سنگینی میکند. به گفتهی منتقدان، تعلیق و کشمکشی که در این داستان وجود دارد، و حتی تا آخرین صفحهی کتاب هم ادامه پیدا میکند، بینظیر است. شخصیتها، یعنی راوی بینام، و به قول هنری جیمز«دوشیزههای بوردرو» باور پذیر و واقعی هستند و خصوصیات اخلاقی و رفتاری آنها به درستی و با دقت پرداخته شدهاند. جیمز طوری ونیز را توصیف کرده که این شهر خود به عنوان یکی از شخصیتهای کتاب در آمده است.