در لغتنامه دهخدا آمده، دیپلماسی یا دیپلوماسی، فن و عمل رهبری مذاکرات بین ملتها بهمنظور حصول سازش است که مورد رضایت متقابل همگان باشد و نیز آیین و آداب و مراسم و طُرق رهبری این مذاکرات. تا قرن هفدهم میلادی روابط بینالمللی عموماً با مکاتبهی مستقیم بین سران ممالک یا اعزام ایلچیها و سفیرانی که برای مقصود خاصی اعزام میشدند صورت میگرفت، این روش نتائج مطلوب را نداشت و بتدریج احتیاج به ارتباط دائمی احساس شد. «ونیز» نخستین دولتی بود که در اواخر قرون وسطی نمایندگان مقیم به ممالک خارجه اعزام کرد و در اواخر قرن هفدهم میلادی، داشتن سفارتخانهی دایمی در اروپا معمول شده بود و بهسبب آشفتگیهایی که در امر عناوین و حق تقدم و مراتب ماموران سیاسی روی داد، گنگرهی وین ماموران دیپلوماتی را طبقهبندی کرد. در این طبقهبندی، بعدها تجدید نظر شد و مورد قبول همهی دولتهای بزرگ قرار گرفت. چهار مرتبهی نمایندگان دیپلوماتی بهترتیب نزولی عبارتند از: سفیر کبیر، وزیر مختار و فرستادهی فوقالعاده، وزیر، و کاردار. این ماموران در کشوری که بدانجا فرستاده میشوند، دارای مصونیتها و معافیتهای دیپلوماتی هستند؛ از قبیل معافیت از پرداخت مالیات و توقیف و محاکمه و غیره. مسکن آنها نیز از حقوق برونمرزی - حقوقی که کشوری به اتباع کشور دیگر که در خاک آن سکنی دارند میدهد و آنها را از حاکمیت محاکم محلی معاف مینماید - بهرهمند است. بعدها این مزایا و معافیتها شامل همهی کارمندان سفارتها نیز شد که اکنون از ماموران دیپلوماتی محسوب میشوند؛ مانند، مستشار رایزن، دبیر، وابسته و غیره. یکی از وظایف دیپلوماتها این است که در حدود موازین بینالمللی و بدون توسل به جاسوسی، ناظر وقایع سیاسی و اقتصادی و نظامی کشوری که در آن ماموریت دارند، باشند و اطلاعات دقیقی را که بهدست میآورند، برای دولت متبوع خود بفرستند. بهطور کلی، دیپلوماتها مسؤول وزیر خارجهی کشور خود هستند و سر و کار آنها با وزارت خارجهی کشوری است که در آن ماموریت دارند و کارهای خود را بهوسیلهی تذکاریههای کتبی و شفاهی و یادداشتهای رسمی انجام میدهند. زبان دیپلوماتی اصطلاحات و مدارج بخصوصی دارد. قبلا زبان رایج دیپلوماسی زبان فرانسه بود و بعد انگلیسی شد. در بعضی کشورها بین مشاغل دیپلوماتی و کنسولی تفاوتی موجود است؛ ولی در بیشتر کشورها این تفاوت از بین رفته است. (از دائرهالمعارف فارسی)
در تعریفهای مدرنتر اما واژهی «دیپلماسی» بهمعنای هدایت روابط بین افراد، گروهها و ملتها و از جمله واژههای سیاسی مورد استفاده در عرصه مناسبات بینالمللی است. دیپلماسی (Diplomacy) در کاربرد رسمی خود عمدتاً به دیپلماسی بینالملل که هدایت روابط بینالمللی از طریق دیدار و گفتوگوهای دیپلماتهای رسمی است، اشاره دارد.
واژهی دیپلماسی در اصل از فعل یونانی دیپلم گرفته شده است؛ به معنای «تا کردن». کلمهی دیپلما نیز از فعل مذکور مشتق شده و حاکی از نوشتهی تا شده یا طومارمانندی است که به هرکس اعطا میشد، از اختیارات خاصی برخوردار میشد. بعدها این کلمه به منشور یا سندی که به فرستادگان دولتها داده میشد، اطلاق شد. (آلادپوش، ۱۳۷۲:۳)...
-از متن کتاب-