کتاب صوتی «بینایی» توسط نویسنده پرتغالی؛ «ژوزه ساراماگو» به رشته تحریر در آمده است. برخی از کارشناسان معتقدند که این کتاب در تقابل با کتاب کوری، اثر دیگری از همین نویسنده نوشته شده است. در واقع رمان بینایی نشانگر آغاز حرکت و کنش همان افرادی است که چهار سال پیش دچار کوری سفید شده بودند.
نکته قابلتوجه در مورد کتاب صوتی بینایی این است که نویسنده همچون کتاب قبلی خود؛ کوری برای شخصیتهای داستان اسمی انتخاب نکرده است. هدف نویسنده از نگارش کتاب بینایی نقد سرکوب سیاسی و انزوای اجتماعی است که گریبان گیر جامعه شده است.
کتاب بینایی در سال ۲۰۰۴ به زبان پرتغالی و در سال ۲۰۰۶ نیز به زبان انگلیسی منتشر شد. کتاب صوتی بینایی بهعنوان سیاسیترین اثر ژوزه ساراماگو شناخته میشود.
- خلاصهای از کتاب صوتی بینایی:
داستان کتاب بینایی از یک روز بارانی آغاز میشود که درست همان روز را برای رأیگیری در نظر گرفتهاند، بااینحال هیچ فردی برای رای دادن به باجههای رای حضور نمییابد و این امر موجب وحشت مسئولین میگردد.
در نهایت پس از قطع بارش باران به یکباره مردم شهر برای رای دادن به سمت باجههای رای سرازیر میشوند، اما پس از پایان رایگیری و شمارش آرا مشخص میشود که تنها ۳۰ درصد مردم رای موافق دادهاند و ۷۰ درصد مابقی رای سفید دادهاند. همین عامل موجب وحشت و سردرگمی بیش از پیش مسئولین میگردد؛ بنابراین تصمیم میگیرند که بار دیگر رایگیری را تکرار نمایند، اما این بار ۸۰ درصد مردم رای سفید میدهند.
همین امر موجب ایجاد تنش و درگیری بین مردم و دولت میشود. در ادامه داستان شاهد حضور شخصیتهای کتاب کوری در این داستان هستیم. در واقع این اتفاقات یادآور خاطرات وحشتناک کوری است که چهار ساله پیش در شهر همهگیر شده بود. مردم برای اعتراض به دولت با راهپیمایی سکوت به خیابانها میریزند....
- قسمتی از کتاب بینایی:
خداحافظ تا فردا... جالب است که هر روز زمان جدا شدن از یکدیگر، همین جمله را به کار میبریم و آرزو میکنیم روز بعد یکدیگر را ببینیم؛ بدون این که کمی فکر کنیم که آیا فردا همهچیز همانگونه که ما انتظار داریم خواهد بود یا خیر.
امید، مانند نمک است، غذا نیست، اما مزهی آن را مطبوع میکند.
فقط کافی بود به هشتادوسه درصد مردمی فکر کرد که رأی سفید داده بودند. آنها در برابر هفده درصد موافق قرار داشتند و باورکردنی نیست که هفده درصد بتواند در مقابل هشتادوسه درصد بایستد. دیگر دورهی رویارویی فقط با توکل بر خدا گذشته است.
یک اشتباه ابلهانه، هر چقدر هم کوچک باشد، قادر است مسیر زندگی دیگران را تغییر دهد.
جای خوشبختی است که با توجه به قانون توازن در جهان که سیارات را هم به همین دلیل در مسیر اصلی نگه میدارد، اگر چیزی از یک طرف دنیا برداشته شود، به جانب دیگری میرود و چیز دیگری از آنسو به اینسو برمیگردد و جانشین آن میشود که به نوعی با هم ارتباط دارند.
فرمانده: در عملیاتی که ما عهدهدار آن هستیم، باید با تندی عمل کنیم. دیگر روزگار پلیس خوب و بد به سرآمده است. بیش از یک نوع پلیس، آن هم خشن نباید داشته باشیم. در ضمن باید تاکید کنم که ما پلیس نیستیم، بلکه یک گروه کماندویی - امنیتی هستیم که عواطف برای ما بیمعنا است. باید خیال کنیم که ماشین هستیم و برای انجام دادن وظیفهای تعیین شده ساخته شدهایم. هرگز نباید به پشت سر و گذشته فکر کنیم، فقط باید به مقابل نگاه کنیم.
زمانی که به دنیا میآییم، قراردادی را برای زندگی کردن امضا میکنیم، ولی سالها بعد، لحظاتی میرسد که از خود میپرسیم چه کسی این قرارداد را به جای من امضا کرده است؟
باید افراد را به سه دسته قسمت کرد: احمق، باهوش و بسیار باهوش. با احمق هر چه بخواهیم میتوانیم انجام دهیم، باهوش را میتوانیم به خدمت درآوریم، اما بسیار باهوش، حتی اگر در کنار ما هم باشد، خطرناک است؛ نمیتواند دست از کنکاش خود بکشد و همواره باید مراقب او باشیم.
زمانی که احتیاط، رکن اصلی ماموریت باشد، از افراد باتجربه رایگیری نمیشود.
منتظر تقدیر بودن، دشوار و پوچ و راههایی که برای انتظار کشیدن برمیگزینیم، عموما بیهوده و گاهی پرخطر است. از جمله این راهها میتوان به اندیشیدن به بدترین اتفاق ممکن، فکر کردن به بهترین اتفاق ممکن و یا وسوسه شدن، اشاره کرد.
- تحلیلی از کتاب صوتی بینایی:
همانطور که در مطالب بالا نیز بدان اشاره شد، هدف نویسنده از نگارش کتاب به نمایش گذاشتن سرکوب سیاسی و انزوای اجتماعی است که از سوی حکم رانان و مسئولین بر مردم عادی جامعه روا داشته میشود. سرکوب سیاسی و انزوای اجتماعی از جمله بحرانهای گریزناپذیر هستند که اکنون گریبان گیر مردم عادی شده است.
در جایی از کتاب نیز گفته شده که مردم برای اعتراض به وضعیت کنونی و به دنبال بمبگذاری و کشته شدن تعدادی از شهروندان، راهپیمایی سکوت در نظر گرفتهاند و نویسنده دراینباره اینگونه میگوید که گویی مردم از حرف زدن خسته شدهاند. چرا که دولتمردان اگرچه ادعای دموکراسی و آزادی میکنند، اما در واقعیت به دنبال پیش بردن مقاصد خود در جامعه هستند.
- درباره ژوزه ساراماگو:
ژوزه ساراماگو؛ نویسنده موفق پرتغالی در تاریخ ۱۶ نوامبر سال ۱۹۲۲ در دهکدهای کوچک در لیسبون چشم به جهان گشود. وی به دلیل مشکلات مالی از ادامه تحصیل در دوره دبیرستان باز ماند و برای کسب درآمد در شغلهایی نظیر آهنگری، کارگری و... مشغول به کار شد. همچنین وی بهعنوان مترجم نیز فعالیت مینمود.
در نهایت در سال ۱۹۷۴ اولین کتاب خود را تحت عنوان کشور گناه به چاپ رساند و در سال ۱۹۸۲ با انتشار کتابی تحت عنوان بالتازار و بلموندا به شهرت جهانی رسید.
از جمله دیگر آثار این نویسنده موفق میتوان به مبانی نقاشی و خطاطی، همه نامها، دخمه، بلم سنگی، همزاد، غار، سال مرگ ریکاردو ریس، کوری، وقفه در مرگ، دفتر یادداشت، سفر فیل، تاریخ محاصره لیسبون و... اشاره نمود.
ژوزه ساراماگو مدتی از بیماری لوسمی رنج میبرد. در نهایت در تاریخ ۱۸ ژوئن سال ۲۰۱۰ درگذشت.
نمیدونم چه کسی به بهرام ابراهیمی گفته برای کتاب صوتی خوبه... این یه حوضه تخصصیه اگر بازیگری و چهره شناخته شده، دلیل نمیشه کتاب صوتی بخونی. این حرفه رو به اهلش بسپار. مشکل خوانشش هم اینه که فرق دیالوگ گفتن برای فیلم و خواندن کتاب رو درک نکرده!
یک نمره به ناشر کتاب صوتی ای دادم که شاهکار ساراماگو رو به این شکل خراب کرده و گمان کرده اگر یک چهره که برای عموم شناخته شده است کتاب رو اجرا کنه پر فروش میشه.