مقالاتی که در این دفتر گرد آمدهاست از ابتدا به این قصد که فصول یک کتاب باشند نوشته نشده است، اما همه به هم پیوستهاند وجزئی از یک طرحند یا بهتر بگویم، در حکم تمهید مقدمهای برای پاسخ دادن به این پرسشند که در سیر تاریخ، ما از کجا آمدهایم و به کجا رسیدهایم و چه امکان هایی داریم و به کجا میخواهیم برویم.
اگر در این مقالات به سیاست، توسعه، تاریخ و تجدد پرداختهام، قصد تتبع در تاریخ و علوم سیاسی نداشتهام و درس تاریخ و سیاست ندادهام. پیداست که یک معلم و دانشگاهی تتبع و پژوهش و تدریس و تحقیق را ناچیز نمیشمارد و از آنها رو نمیگرداند،چنان که خود من گاهی تتبع کردهام و بیش از پنجاه سال در مدارس و دانشگاهها درس دادهام. اما معمولاً آنچه مینویسم تتبع و پژوهش نیست. به این جهت با اینکه برای نوشتن و در هنگام نوشتن به کتب و مقالات بسیار مراجعه میکنم، خود را ملزم به ذکر مأخذ نمیدانم و لزومی نمیبینم که برای اثبات نظر خود به اقوال و آرای دیگران استناد کنم.
استناد به آثار و مقالات موجود روش مناسب و لازم برای مطالعات تاریخی و ادبی و حقوقی است، اما در علوم ریاضی و فیزیک و زیستشناسی و شیمی و حتی در علوم انسانی استناد کمتر مورد پیدا میکند. وقتی کسی میخواهد بداند کهمثلاً کشور ما در اقتصاد جهانی یا در علم پژوهش چه جایگاهی دارد قهرا باید به آمارها رجوع کند، اما در تحلیل و نتیجهگیری استناد دیگر وجهی ندارد.
همه علوم در جوهر و باطن خود و در آغاز تجربیاند، زیرا تا زمانی که یک تجربه درونی دانشمند را به علم و به مسئله علمی متوجه نسازد پرسشی ندارد و نمیداند به کدام سو باید برود. در مرحله دوم علم به علم عقلی و نقلی تقسیم میشود. هر یک از علوم عقلی و نقلی هم یا عملی اند یا نظری. (هرچند که هیچ علمی نظریِ صرف یا عملی صرف نیست؛ در بعضی از علوم وجه نظری غالب است و در بعضی دیگر وجه عملی.) علوم عقلی نظری را نیز میتوان به ریاضیات و علوم تجربی و علوم تاریخی تقسیم کرد. مراد از علوم تاریخی صرف تاریخ نگاری نیست، بلکه جلوههای تاریخی را لااقل در مقدمه همه علوم میتوان یافت. در این بخش از علوم عقلی نظری و در علوم نقلی عملی استناد و ذکر اسناد و مأخذ ضروری است، اما اخیرا در بعضی گزارشهای آزمایشگاهی (که این گزارشها احیانا به عنوان مقاله در مجلات بین المللی چاپ میشوند) کسانی که یک آزمایش را دنبال میکنند به کار همکار یا سلف خود استناد میکنند و این استناد به عنوان ملاک و میزان علمی بودن و معتبر بودن گزارش ذکر میشود. در مسائل تاریخی و انسانی متفکران و محققان میتوانند با یکدیگر همزبان باشند و تجربه یکدیگر را درک کنند، اما در این وضع نه ضرورت دارد که یکی به تجربه دیگری استناد کند و نه این استناد وجهی یا ضرورتی دارد.