کتاب صوتی دو دنیا نشر ماه آوا

گلی ترقی با نوشتن کتاب دنیا هفت داستان به هم پیوسته را با چیزی بیش از 45000 واژه بیان کرده است. داستان این کتاب را می‌توان جلد دوم از کتاب خاطرات پراکنده دانست که به عنوان داستان و رمان فارسی توسط بهناز بستان دوست خوانده شده و توسط انتشارات ماه آوا روانه بازار شده است. این کتاب با داستان (اولین روز) آغاز شده و با ( آخرین روز) به پایان می‌رسد. دو داستان گل های شیراز و آن سوی دیوار از این کتاب به عنوان داستان برگزیده در دوره سوم جایزه هوشنگ گلشیری انتخاب شده است. کتاب مذکور اولین بار در سال 1381 شمسی در تهران به چاپ رسید. کتاب از زبان راوی که خود نویسنده است بیان می‌شود که به دلیل مشکلات روحی هم اکنون در بیمارستان روانی بستری شده است.

درباره نویسنده

گلی ترقی با نام اصل زهره مقدم ترقی در سال 1318 در تهران متولد شد. وی یکی از نویسندگان مطرح ایرانی است و هم اکنون در فرانسه ساکن است. وی در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمد. لطف الله ترقی پدر وی مدیر مجله ترقی بوده است. گلی ترقی ابتدا به آمریکا رفت و در رشته فلسفه از آن کشور فارغ التحصیل شد. پس از بازگشت به ایران، وی در دانشکده هنرهای زیبای تهران به تدریس در زمینه شناخت اساطیر پرداخت و پس از چند سال برای زندگی به فرانسه رفت. اولین داستان وی به نام من چگوارا هستم در سال 1348 توسط نشر مروارید منتشر شد. کتاب بزرگ بانوی روح من نوشته مطرح وی است که به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده و به عنوان بهترین قصه سال فرانسه نیز برگزیده شده است. ترقی در سال 2009 برنده جایزه بیتا نیز شده است. این جایزه توسط مرکز مطالعات ایرانیان دانشگاه استنفورد اهدا می‌شود.

چرا باید کتاب صوتی دو دنیا گوش دهیم؟

کتاب صوتی دنیا خاطراتی جذاب و نوستالژیک است که می‌تواند برای هر خواننده‌ای یادآور خاطرات جالب گذشته باشد. زبان کتاب ساده است و بیانی شیوا و لطیف دارد. چه چیزی بهتر از مطالعه یک داستان روان و جذاب که خاطرات را یادآوری کند؟ تصویرسازی‌های کتاب بی‌نظیر است و از محله‌های قدیمی تهران تا آسایشگاه روانی پاریس را به خوبی به تصویر می‌کشد و این موضوع به قلم حرفه‌ای گلی ترقی باز می‌گردد. یکی دیگر از ویژگی‌های جذاب این کتاب، استفاده از اصطلاحات عامیانه ایرانی است که خواندن کتاب را لذت‌بخش‌تر کرده است. نویسنده در این کتاب با قلمی شیوا با استفاده از خاطرات خود داستانی بدیع پدید آورده که قلب هر خواننده‌ای را با خود همراه می‌کند.

در بخشی از کتاب صوتی دو دنیا می‌شنوید

اوت ۱۹۸۸. کلینیک روانى ویل دَورى. حومه پاریس.

من اینجا چه ‌کار مى ‌کنم؟

آدم ‌هاى مچاله، با صورت‌ هاى مقوايى و چشم ‌هاى مسدود، روي نیمکت‌ های چوبی کنار هم نشسته اند. آدم‌ هاى ویران با دست‌ هاى پیر.

از این پرستارهاى سفیدپوشِ موطلایی وحشت دارم، از این باغ خاموش بیگانه، از این درخت هاى سوگوار با سایه هاى غمگین خاکسترى، از این شمشادهای صاف منظم، یک اندازه، یک شکل، ایستاده کنار هم، مثل سربازهاى آماده به خدمت.

به باغ شمیران فکر می‌کنم، به درختان تبریزی که همبازى هاى من بودند، به مجسمه ‌هاى گچى توى باغچه ‌ها و پرى دریایى چاق و چله ‌اى که پاى استخر ایستاده بود. پدرم را مى ‌بینم که روى صندلى راحتى اش، زیر درختان چنار، کنار جوی آب نشسته و سایه بزرگش تا انتهاي باغ شمیران گسترده است.

مى گوید: «من خانه اى بزرگ با باغ و استخر و مجسمه هاى سنگى دوروبر باغچه ‌هایش می‌ خواهم، خانه‌ اى با اتاق‌هاى آفتاب‌گیر و زیرزمین‌هاى خنک براى روزهاى داغ و ایوان وسیع براى خوابیدن زیر صاف‌ ترین آسمان جهان.»

برای علاقمندان به کتاب صوتی دو دنیا

اگر شما نیز از علاقمندان به کتاب صوتی دو دنیا هستید، مطالعه کتاب‌های زیر را به شما توصیه می‌کنیم.

کتاب صوتی هفتاد و سومین نفر، یاسین حجازی

کتاب صوتی یک عاشقانه آرام، نادر ابراهیمی

کتاب صوتی سلوک، محمود دولت آبادی