- درباره کتاب:
کتاب صوتی «پدر سرگی» توسط «لئو تولستوی» نوشته شده است. گفتهها حاکی از آن است که لئو تولستوی هشت سال از عمر خود را صرف نوشتن این کتاب نموده و در نهایت در سال ۱۹۱۱ به چاپ رسانده است.
لئو تولستوی در کتاب صوتی پدر سرگی به واکاوی دنیای پیچیده یک مرد میپردازد؛ مردی که همواره از خود و زندگیاش ناراضی است و در جستجوی زندگی بهتری است، مردی که تنها هدفش از زندگی بزرگ نشان دادن خود در نگاه دیگران است کتاب صوتی پدر سرگی از ژانری رئال برخوردار است و از دیدگاه دانای کل روایت میشود.
از جمله موضوعاتی که در کتاب پدر سرگی به آنها اشاره شده است، میتوان به بحران روحی، شک و تردید در انجام احکام مذهبی، جستجو کردن خداوند و... اشاره نمود.
- خلاصه کتاب صوتی پدر سرگی:
کتاب صوتی پدر سرگی روایتگر زندگی شاهزاده جوانی است که یک روز قبل از مراسم نامزدیاش و با اطلاع از اینکه نامزدش قبلا معشوقه تزار بوده، نامزدیاش را به هم میزند و سپس با هدف راهب شدن راهی صومعهای میشود.
در ادامه داستان خواهیم دید که شاهزاده جوان با وجود پوشیدن لباس رهبانیت نیز نمیتواند بر خواهشهای نفسانی خود غلبه کند. او مردی است که همواره از زندگی خود ناراضی است و برای بزرگ شدن در نگاه مردم به هر کاری دست میزند. پس از مدتی زندگی در صومعههای مختلف، به چنان شهرتی دست مییابد که مردم از نقاط دور و نزدیک به ملاقات او میآیند.
در قسمتی از داستان میشنویم که روزی زنی جوان و زیبا به بهانه گم کردن راه در مسیر این عابد قرار میگیرد، مرد جوان نیز که خود را تسلیم وسوسههای شیطانی میبیند برای سرکوب و فروکش کردن خواهشهای نفسانی، یکی از انگشتان خود را با تبر قطع میکند.
- تحلیل کتاب پدر سرگی:
کتاب صوتی پدر سرگی با جمله زیر آغاز میگردد:
«پرنس کاساتسکی، فرمانده سواران هنگ رویینتنان، ظاهراً بیمقدمه، ازخدمت ارتش کناره گرفت و پیوندش را با نامزدش برید و راهب شد».
نویسنده با بهرهمندی از ذهن خلاق خود در شروع داستان ذهن خواننده را به چالش میکشاند و به نحوی مخاطب را وادار به پیگیر بودن در خصوص ادامه داستان میکند. شیوه نگارش کتاب به نحوی است که در واقع خواننده به جای اینکه به دنبال ادامه اتفاقات بعدی داستان باشد به دنبال علت و چگونگی رخداد این اتفاقات است.
کتاب صوتی پدر سرگی نشاندهنده نگاه فلسفی نویسنده به جهان و رویدادهای آن است، در واقع لئو تولستوی در کتاب صوتی پدر سرگی بستری برای بازنمایی مسائل عقیدتی ایجاد کرده است.
- قسمتی از کتاب پدر سرگی:
«در سیبری به کار در زمینهای دهقان متمکنی پرداخت. اکنون در آنجا در خانهی اربابش به سر میبرد، کشت و کار میکند، به بچهها نوشتن میآموزد و از بیماران پرستاری میکند».
«مادر همراه پسرش رفت و یک ماه بعد نوجوان شفا یافت و در آن ناحیه معروف شد که نفس مقدس پیر پارسا پدر سرگی شفابخش است. از آن به بعد هفتهای نمیگذشت که حاجتمندانی به نزد او نیایند و بیماران خود را نیاورند و از او شفا نخواهند و چون یکبار تسلیم شده بود نمیتوانست کمک خود را از دیگران دریغ کند و دستبرسر بیماران میگذاشت و دعا میکرد و بسیاری از دعای او شفا مییافتند و شهرت پدر سرگی فراگیرتر میشد»
«من به بهانه اینکه برای خدا زندگی میکنم برای انسانها زندگی کردم و این زن برای خدا زندگی میکند و حالآنکه گمان میکند برای انسانها زندگی میکند».
«پس این بود معنای خواب من. پاشنکا سرمشق خوبی میبود برای من. ولی من به راه او نرفتم. خدا و خدمت او را بهانه کردم و چشم به مردم داشتم. پاشنکا برای خدا زندگی میکند، به این خیال که برای مردم زنده است. بله یک کار نیک، یک پیاله آب که بیطمع پاداش به تشنهای داده شود ارجمندتر از همه کارهای خوبی است که من در راه مردم کردهام. از خود پرسید: آیا به راستی ذرهای نیت صدق نسبت به خدا در دل من بود؟ و جوابش این بود: بله بود، اما هر چه بود با علف هرز شهرت خواهی و شهوت نام در چشم مردم، پوشیده و آلوده شده بود. بله برای کسی که مثل من برای کسب نام در نظر مردم زندگی کرده خدا وجود ندارد. من ازاینپس به جستجوی خدا خواهم رفت».
- درباره لئو تولستوی:
لف نیکلایویچ تولستوی، نویسنده و فعال سیاسی_ اجتماعی در تاریخ ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در خانوادهای مرفه و اشرافی متولد شد. وی در دو سالگی، مادرش و چند سال بعد در نه سالگی پدرش را از دست داد و به همین دلیل یکی از خویشاوندان وی سرپرستی تولستوی را به عهده گرفت.
لئو تولستوی در سال ۱۸۴۴ میلادی برای تحصیل در رشته زبانهای شرقی وارد دانشگاه قازان شد، اما پس از سه سال از رشته خود انصراف داده و مجددا در رشته حقوق ثبتنام کرد. هدف او از تحصیل در رشته حقوق، رسیدگی به وضعیت ۳۵۰ کشاورزی بود که مسئولیتشان پس از مرگ پدرش بر عهده او بود.
در سال ۱۸۵۱ وارد میدانهای جنگ شد و تجربیات به دست آمده او از این جنگها زمینهساز نگارش داستانهای قفقازی او شد. لئو تولستوی در کتاب خود تحت عنوان قصههای سواستوپل به شرح جزئیات و صحنههای واقعی از جنگ پرداخت و همین عامل موجب محبوبیت و شهرت دو چندان وی گردید.
در سال ۱۸۶۲ با دختر جوانی به نام سوفیا آندر ژونا برس ازدواج کرد و در پی آن کتابهای معروف خود تحت عنوان آناکارنینا و جنگ و صلح را منتشر نمود. لئو تولستوی از چنان محبوبیتی در روسیه برخوردار است که به احترام وی سکه طلایی به عنوان یادبود ضرب شده است.
در نهایت لئو تولستوی در تاریخ ۲۰ نوامبر سال ۱۹۱۰ دار فانی را وداع گفت.
- از جمله دیگر آثار این نویسنده محبوب عبارتاند از:
رستاخیز، قزاقان، حرص باعث هلاکت است، به یکدیگر محبت کنید، مرگ ایوان ایلیچ، سعادت خانوادگی، سونات کرویترز، سونات کرویتسر، حاجی مراد، سرگیوس پیر، کوپن تقلبی، طبل میانتهی و هفت داستان دیگر، ارباب و نوکر، سه پرسش، پولیکوشکا، دو سوار، هنر چیست، داستانهایی برای بچهها، محکوم بیگناه، زمین نورد، نامههای تولستوی، جوانی بر باد رفته، عید پاک، مورچه و کبوتر، فیلیپ کوچولو، پول و شیطان، بیستوسه قصه، عشق بیپایان، محکوم بیگناه، اعتراف و سرشماری در مسکو، خداوند حقیقت را میبیند اما صبر میکند و....
تم کلنجار رفتن شیطان و راهب ظاهرا از موتیفهای رایج و مشترک در ادبیات شرق و غربه. در ادبیات خودمون هم داستان شیخ صنعان کمابیش همین تم رو داره. جالبه که در اکثر این داستانها شیطان در نهایت یا از راه غرور و خودبینی وارد میشه یا از طریق وسوسه زن و حداقل در مرحلهای مچ زاهد رو میخوابونه. در این کتاب البته محض احتیاط از هر دو راه وارد میشه که نتیجه کارش تضمینی باشه! کتاب پندآموزیه بخصوص که نشون میده از همه دنیا هم که کناره بگیری و درِ خونهتو بروی همه خلایق هم که ببندی باز هم در امان نیستی. دشمن اصلی در درون خودته و هر جا که بری با خودت میبریش و در نهایت از جایی که انتظارشو نداری زهر خودشو به کامت میریزه
1
صدای راوی خوبه اما اصلا شخصیت سازی نداره. صدای تمام شخصیت ها مثل همه. زن و مرد هیچ فرقی نداره....
فقط دارن روخوانی میکنن
منکه اصلا به دلم ننشست و فقط یک فصل کتابو شنیدم
3
جالب بود به جز فصل آخرش بقیه فصلاش برام جذابیتی نداشت، چون اتفاق خاصی نمیفتاد و یک نواخت بود
اما دلیلی که یک روحانی دینی این شغلو انتخاب کرده برام جالب بود و همچین این درگیری های روانیش
5
كتابي بسيار تامل برانگيز زيبا كوتاه و مختصر
درباره خلوص نيت در كارها و اينكه حتي كساني كه ادعاي پاكي ميكنن ممكن كردار و اعمالشون حقيقي نباشه
5
راوی فوق العاده شیوا و صحیح روایت میکنه.
دستمریزاد،
نوشته های تولستوی و ترجمه آقای حبیبی هم که حرف ندارن.