خانم گنجشکه سرش را از زیر پرهای گرم ونرمش بیرون آورد وجیک جیکی کرد و گفت:
- چه خبره آقا کلاغه، کمی یواش تر جوجههایم را از خواب ناز بیدار کردی!
کلاغه بالهایش را به هم زد و قارقارکنان گفت:
- آهای خبر،خبرهای جدید دارم.
بعد روی شاخهای نشست وادامه داد:
- خیلی زود همه روی درخت گیلاس جمع شوید تا ازهمه چیز خبر بشید...قاروقاروقار خبر دار/ کی خوابه وکی بیدار/ پاشین بیاین روی درخت گیلاس/خبرهای تازه میخواین همین جاست.