پائولا هاوکینز متولد و بزرگ شده زیمبابوه است که در شهر هراره بهدنیا آمده و در آنجا بزرگ شده است. پدرش استاد اقتصاد و روزنامهنگار مالی بود. پائولا در سال ۱۹۸۹ در سن هفدهسالگی به لندن رفت، بعدها در دانشگاه آکسفورد لندن فلسفه، سیاست و اقتصاد خواند. به عنوان روزنامهنگار و گزارشگر مالی در نشریه تایمز و در تعدادی از مؤسسات انتشاراتی کار کرد و کتابی از توصیههای مالی برای زنان به نام «الههی پول» نوشت. او ۱۵ سال به عنوان روزنامهگار کار کرد و بعد به نوشتن داستان روی آورد. هاوکینز تقریباً در سال ۲۰۰۹ شروع به نوشتن داستان کمدی رمانتیکی به نام امی سیلور کرد، و چهار رمان دیگر هم نوشت. اما بعدها تصمیم گرفت یک داستان عمیقتر و جدیتر بنویسد. او در آن زمان از نظر مالی در مضیقه بود و برای کامل کردن کتابش مجبور شد از پدرش پول قرض کند. اما کتاب «دختری در قطار» پرفروشترین کتاب سال ۲۰۱۵ شد، کتابی که به فروش چندمیلیونی دست یافت و برای مدت نسبتاً طولانی در فهرست کتابهای پرفروش باقی ماند. رمان جنایی تحسین شده پائولا هاوکینز موفق شد تا در مدت سهماه به فروش سهمیلیون نسخهای در دو سوی اقیانوس اطلس دست یابد. به نقل از گاردین، این رمان جنایی، عشقی موفق شده تا در سراسر دنیا از فروش نسخه جلد سخت «کد داوینچی» هم فراتر برود. میتوان گفت این کتاب، مجوز ورود نویسنده به باشگاه نویسندگان میلیون دلاری را فراهم کرده است.
«دختری در قطار» نهتنها یک رمان مهیج و پلیسی، بلکه تریلری روانشناختانه است که موفق شد خیلی زود رکورد پرفروشترینهایی چون هری پاتر را بشکند و همچنان در صدر باقی بماند. برخی این رمان را جلد دوم «دختر گمشده» میدانند. ماجرای همیشگی عشق و شکست که این بار با همراهی افکاری سرگردان، به داستانی معمایی منجر شده است. «دختری در قطار» با روایتی مدرن، سراغ موضوعی کلاسیک میرود تا این بار، وحشت و خون را از میان درد و ترومای زنانه بیرون بکشد. زندگی سه زن این داستان در هم تنیده شده و پائولا هاوکینز برای بیان این داستان، کار مهمی کرده؛ او دقیق و موشکافانه به اطرافش و آدمها -آدمهای معمولی- چشم دوخته است. داستان او روایتی مدرن و چندصدایی از ماجرای سه زن است که هرکس از زاویهی دید خودش آن را برایمان تعریف میکند. و هر یک از آنها بخشی از روایت داستان را به دوش میکشند. دردسرهای خشونت، مواد مخدر و الکل، بسترِ کلیِ اثر را تشکیل میدهد. اما ماجراهای داستان (که شاید بتوان آن را روایت سیاه زندگی نامید) تنها ویژگی کتاب نیست.
اشتهای سیریناپذیر خوانندگان این کتاب که میتواند تیرهترین رمان داخلی محسوب شود، موجب شده تا رمان پائولا هاوکینز که با سبکی کاملاً انگلیسی نوشته شده، با اقبالی باورنکردنی روبهرو شود. این رمان درباره زنی است که الکل زیادی میخورد و قطاری سوار می شود و چیزی در جریان این سفر میبیند که هیچکس آن را باور نمیکند.
منتقدان، این کتاب را تعلیقآمیزترین کتابی که تاکنون خواندهاید توصیف کردهاند و میگویند پایانبندی آن باورنکردنی است.
پائولا هاوکینز به سیاست و فلسفه و ادبیات، علاقهی فراوان دارد و همین علاقه و مطالعه باعث شده که جملهها و حرفهایش در بخشهایی از داستان، از لحاظ زیبایی و عمق، فراتر از نقل یک داستان معمولیِ حسادت و چالش در روابط عاطفی باشد. این کتاب، سهگانه کاملی با موضوعاتی مانند خشونت خانگی، و استعمال الکل و مواد مخدر است.
دختری در قطار را میتوان یکی از موفقترین رمانهای انگلیسی چند سال اخیر دانست.
در همان سالی که کتاب منتشر شد، از آن فیلمی معمایی و مهیج به نویسندگی ارین کریسیدا ویلسون و کارگردانی تیت تیلور ساخته شد.
این کتاب در ۳۴ کشور ترجمه شدهاست از جمله: فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، آلمان، ترکیه، ایران و...
من آغاز قشنگ کتاب خوندنمو مدیون این رمان بسیار جذاب بودم در یکی از شبهای تابستون و هنوز شیرینی و جذابیت این نوع قلم از ذهنم جدا نشده که باخوردن کتاب &#۳۴;دختری که رهایش کردی&#۳۴;چندین برابر شد بعنوان دومین کتاب جدی که لذت خواندنش را تجربه کردم ....
3
این کتاب و نصفه خوندم از بس نظرهای ناامید کننده دیدم در موردش:( اما یه روز میخونمش :D
1
شاید داستان واقعا خوب باشه،اما این ترجمه خیلی بد بود،شدیدا گیج کننده
1
اصلا قشنگ نبود حوصله سربر و بی خود
نصفه ولش کردم انقدر بیخود بود??
5
کتاب دوست داشتنی و سرگرم کننده بود . قابل پیش بینی نبود آخرش
4
خيلي عالي و جذاب بود تصوير سازيها و اينكه تا اخر حدسي نداري