زندان یکی از مکانهای تلخ و تاریک دنیاست که به افکار فرصت هجوم میدهد. گاهی این هجوم افکار از جنس برداشتن دیدهها و شنیدن از زندانیان دیگر است و گاه امکان نوشتن خاطرات و تخلیه افکار خود نویسنده است. در دنیای ادبیات چهبسا در ادبیات فارسی نویسندگان زیادی بودند که در طول سالهایی که در زندان بودند دستبهقلم شدند و از این فضا برای نوشتن استفاده کردند. یکی از نویسندگانی که در طول چهار سالی که در زندان بود دستبهقلم شد، بزرگ علوی است. او در این برهه ازهر شی که میتوانست برای نوشتن استفاده میکرد تا نوشتههایش به دست حکومت پهلوی نیفتد. گاهی روی پاکت سیگار، گاهی روی ورقهای پاره و ... که حاصل این نوشتهها کتاب مجموعه داستان کوتاه به نام ورق پاره های زندان است.
کتاب ورقپاره های زندان متشکل از 5 داستان کوتاه است که بزرگ علوی بین سال های 1316 تا 1320 در زندان قصر زمانی که دوره محکومیتش را میگذراند نوشته است. او این کتاب را به خواهرش بدری علوی تقدیم کرده است. داستان های این مجموعه از واقعیات زندگی افرادی گرفته شده که علوی در زندان با آنها دور یا نزدیک ارتباط داشته است. داستانها حکایت روزهای زندان و زندانیان است. در این مجموعه بیشتر داستانها شرح چگونگی اسیر شدن زندانیان روایت میشود. بزرگ علوی نویسندهی سیاسی بود به همین دلیل شرایط زندانیان در این داستانها بیانگر شرایط سیاسی آن زمان است. بزرگ علوی در مقدمهی این کتاب نوشته است: «ورق پارههای زندان اسم بیمسمایی برای این یادداشتهایی که اغلب آن در زندان تهیه شده، نیست. در واقع اغلب آنها روی ورق پاره، روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و با پاکتهایی که در آن برای ما میوه و شیرینی میآوردند، نوشته شده است و این کار بدون مخاطره نبوده است. در زندان اگر مداد و پاره کاغذی، مامورین زندان، در دست ما میدیدند جنایت بزرگی به شمار میرفت. امان از آن وقت که اولیای زندان پی میبردند که کسی یادداشتهایی برای تشریح اوضاع ایران در آن دوره تهیه میکند. خانباباخان اسعد در زندان به سخت ترین و وقیح ترین وجهی مرد، فقط برای آنکه یادداشتهای او به دست مأمورین افتاد. محمد فرخی یزدی به دست جنایتکارانی بی شرم و رو کشته شد، فقط برای آنکه شعر میگفت و با اشعارش اوضاع ایران را در دوره استبداد سیاه برای نسلهای آینده به یادگار میگذاشت. من با علم به این مخاطرات یادداشت میکردم. چون ایمان قطعی داشتم به اینکه ملت ایران از این جریانات اطلاع کافی ندارد و برای نسلهای آینده لازم است بدانند که در این دوره سیاه با جوانان باغیرت و آزادیخواهان ایران چه معاملاتی میکردند. اگر یادداشتهای من، یعنی همین ورق پارهها به دست اولیای زندان میافتاد، من هم دیگر امروز زنده نبودم؛ اما بزرگترین دلخوشی من این بود که بالاخره وقایع یادداشت شده و ورق پارههای زندان خواهی نخواهی روزی به دست ملت ایران خواهد افتاد.»
پادنگ: مردی به نام غلامحسین به جرم قتل در زندان افتاده است اما هنوز مشخص نیست که او واقعا قاتل است یا نه
ستاره دنباله دار: ایرج یک فرد انقلابی ضد رژیم شاه است که در روز عروسیش دستگیر میشود و به زندان می رود.
انتظار: يكی از زندانانیان در زندان دیوانه شده، اما دیوانگی او با دیگران فرق دارد.
عفو عمومی: همهی زندانیان چه سیاسی و چه عادی فکرشان فقط متوجه عفو است.
رقص مرگ: مردی عاشق زنی به نام مارگاریتا میشود و به جای او به زندان می رود.
یکی از موضوعاتی که شاید از عنوان کتاب بتوان برداشت کرد این است که بزرگ علوی در این داستانها از روزمرگیهای زندان نوشته است؛ اما بعد از خواندن داستانهای این مجموعه متوجه میشویم که علوی به موضوعات و مسائل عمیقتری پرداخته است. بهعنوانمثال او در هر داستان بهنوعی شخصیتهای زندانیان را زیر ذرهبین برده و آنها را در رهگذر داستان تحلیل و بررسی میکند. درواقع ما بهعنوان مخاطب تنها خواننده داستانهایی از سالهای زندان علوی نیستیم بلکه با لایههای شخصیتی یک فرد مواجهیم که زندان شخصیت او را تغییر داده است. بزرگ علوی خود بهعنوان فردی که چند سالی از عمرش را در زندان گذرانده بهعنوان یک راوی قابلاعتماد برای خوانندگان شرحی از دورهای از تاریخ را بیان میکند. او خوانندهی خود را با یکی از حساسترین و سیاسیترین برهههای تاریخی ایران آشنا میکند. یکی دیگر از نکات قابلتوجه داستانهای این مجموعه نقش پررنگ زنان در قسمتهای مختلف و تأثیر آنها درروند داستان است. بزرگ علوی در این داستانها نشان میدهد که زنان هم بهعنوان مبارزان سیاسی در جامعه حضور فعالی داشتهاند و بهقدری قدرتمند و متفاوت ظاهر شدهاند که خواننده را غافلگیر میکنند.
این غلامحسین نظافتچی ما دیروز مرخص شد.
آدم ریخت او را که نگاه میکند، باور ندارد که ممکن است پشت این پیشانی کوتاه و در پس این خنده لوس چیزکی سوای چیزهای معمولی چیزهای معمولی وجود داشته باشد.
محکوم شده بود به نه سال حبس.
من محکوم به هفت سال هستم.
او قتل کرده بود و یا اقلاً اتهامش این بود که قتل کرده است. اینجا در زندان از هرکس که بپرسی: «ترا چرا اینجا آوردهاند؟» میگوید: «من کاری نکردهام، توی مسجد سر نماز بودم، گرفتندم و آوردند اینجا».
بعضی دیگر میگویند: «آن دفعه بیتقصیر بودم اما چون با تامیناتچی ها معاملهمان نشده، توی چاله افتادم. من که صد تومان میدزدم، نمیتوانم که هشتاد تومانش را به آنها بدهم.» یک نفر دیگر هست که مامور غذای ما بود و فخر میکرد به اینکه دزد معمولی نیست: «ببخشید من دزد نیستم. من ۱۲ هزار تومان مال دولت را اختلاس کردهام.» حالا آنهم قصهاش دراز است. تمبر دولتی را دزدیده بود، رفته بود به محله بدنام و تمبرها را بهجای پول سر مامانش ریخته بود.
بزرگ علوی نویسنده، سیاستمدار و روزنامهنگار در بهمن سال 1282 در پایتخت ایران متولد شد. خانواده علوی از مرفهان، روشنفکران و سیاسیهای جامعه بودند. پدربزرگش از اولین نمایندگان ورودی به مجلس بوده است و مادرش هم نوهی آیتالله طباطبایی بود. میتوان گفت خانواده علوی سیاسی و روشنفکر بودند؛ اما پدرش «سید ابوالحسن علوی» که از فعالین سیاسی بود در برلین خودکشی کرد. بزرگ علوی یکی از نویسندگان توانمندی است که در کنار صادق هدایت و محمدعلی جمالزاده ادبیات داستانی ایران را متحول کرده است. علوی و صادق هدایت از طریق غلامعلی فریور با یکدیگر آشنا شده بودند و دوستی آنها آغازشده بود. کتابِ «پروین دختر ساسان» صادق هدایت باعث شد تا علوی به سبک هدایت علاقهمند شود و بهنوعی نثر هدایت و بزرگ علوی ازلحاظ سبک شباهتهایی باهم دارد اما تفاوت نوشتههای آنها در خلق شخصیت است. شخصیتهای قصههای علوی در مقایسه با شخصیتهای هدایت از لحاظ اجتماعی فعالتر و پویاتر هستند.
بزرگ علوی نویسندهای واقعگراست که مضامین سیاسی و اجتماعی را به خوبی در بستری عاشقانه روایت میکند. یکی از نکات برجسته در نثر علوی شرح و توالی وقایع داستان است به گونهای که خواننده میخواهد خود را هرچه زودتر به پایان داستان برساند. سردبیری مجله پیام نو در کنار صادق هدایت یکی از مسئولیتهای قابلتوجه بزرگ علوی در طول حیاتش بود. در این زمان این نویسنده بهعنوان مبارز سیاسی و طرفداری از حقوق افراد ضعیف و زحمتکش جامعه از این سمت برکنار شد و به زندان افتاد. کتابهای بزرگ علوی هم که محتوای مبارزطلبی داشت باعث شد تا اجازه انتشار به آنها داده نشود.
بزرگ علوی با توجه به شرایطی که داشت توانست در 18 سالگی به آلمان سفر کند و تحصیلات دانشگاهی را در آنجا ادامه دهد. بزرگ علوی بعد از اینکه تحصیلات دانشگاهی را با موفقیت به پایان رسانید به ایران بازگشت و در گروه مارکسیستی تقی ارانی عضو شد. او در سال 1315 به اتهام داشتن افکار سوسیالیستی، با عدهای دیگر از همفکرانش به زندان افتاد و تا برکنار شدن رضاشاه (شهریور 1320) در زندان ماند. علوی به همراه ۵۲ نفر دیگر که کم و بیش در یک زمان با هم دستگیر شدند و به گروه ۵۳ نفر معروف شدند در این زمان در زندان بودند. او چهار سال و نیم از سالهای جوانیاش را در زندان قصر گذراند. «ورقپارههای زندان» شامل داستانها و دستنوشتههای بزرگ علوی در زندان قصر در فاصله سالهای 1316 تا 1320 است. او در این زمان که شرایط سیاسی جامعه بسیار سخت و سیاه بود سعی میکرد نوشتههای خود را اغلب روی ورق پاره، روی کاغذ قند، کاغذ سیگار و ... بنویسد. مجموعهی این نوشتهها بعدها در کتاب ورقپارههای زندان منتشر شد.
«چشمهایش» مشهورترین اثر بزرگ علوی است که دربارهی رابطهی عاشقانه یک زن از طبقه بالای جامعه با یک مبارز سیاسی است. کتابهای «سالاریها»، «پنجاه و سه نفر»، «چمدان»، «گیله مرد»، «میرزا»، «موریانه» و «نامهها» از دیگر آثار بزرگ علوی هستند.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 935.۰۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 157 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۱۴:۰۰ |
نویسنده | بزرگ علوی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 15,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
واقعا دو بخش آخرش خیلی خیلی قشنگ بود... زیاد بخش های اولش هیجان بخش نبود اما دوبخش آخر واقعا جبران کرده...حتما بخونیدش
همین الان تمومش کردم ، با دو تا از بخش هاش خیلی متاثر شدم مخصوصا آخری ، خوندنش برای هر کسی خوبه
شوخی میکنید ۴۵ هزارتومن برای کتاب پی دی اف؟