0
ژان پل سارتر

معرفی کتاب‌های ژان پل سارتر

نویسنده

ژان پل سارتر فیلسوف، نویسنده، نمایش نامه نویس و منتقد ادبی برجسته و  پرآوازه فرانسوی است، این فیلسوف طرفداران و منتقدان بسیاری دارد و اظهارات سیاسی‌اش همواره صورتی جنجالی به خود گرفته است. سارتر را می‌توان از بنیانگذاران مکتب اگزیستانسیالیست به شمار آورد.

کودکی و نوجوانی سارتر 

ژان پل شارل ایمار سارتر در 21 ژوئن سال 1905 در شهر پاریس فرانسه به دنیا آمد، پدر او  ژان باپتیست سارتر، یک افسر نیروی دریایی میان رده در ارتش فرانسه بود و مادرش آنه مار شوایتزر به خانواده‌ای فرهیخته و مشهور تعلق داشت. ژان تنها 15 ماهه بود که پدرش در یکی از ماموریت‌های نظامی به بیماری مبتلا شد و جانش را از دست داد. پس از این واقعه، آنه و فرزندش شلوغی پاریس را رها کردند و به مودون بازگشتند. مودون جایی بود که پدربزرگ و مادربزرگ مادری سارتر در آن زندگی می‌کردند.

ژان به خانواده‌ای ثروتمند و از طبقات بالای جامعه فرانسه تعلق داشت به همین دلیل توانست از معلمان خوبی بهره‌مند باشد. او در کودکی زبان آلمانی را نیز آموخت. آشنایی زودهنگام با این زبان، او را به فلسفه علاقه‌مند کرد. ژان پل سارتر با وجود داشتن خانواده‌ای متمول، کودکی راحتی را تجربه نکرد. او در سن ده سالگی بینایی یکی از چشمانش را از دست داد و بیشتر اوقات کودکی‌اش را خانه نشین بود، اما همه خانواده‌اش می‌دانستند که او استعداد بسیار بالایی در یادگیری، فهم و طراحی سوال‌های سخت دارد. در سال 1915 مادر سارتر دوباره ازدواج می‌کند و این اتفاق موجب ناراحتی سارتر از مادرش می‌شود. هنگامی که وی 15 ساله شد برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان به مدرسه‌ای شبانه روزی در پاریس رفت و در آن‌جا با شخصی به نام پل نیزان آشنایی پیدا کرد آن‌ها رفاقتی صمیمانه با یک‌دیگر پیدا کردند.

جوانی و آشنایی با سیمون دو بووآر

سارتر در سال 1922  موفق به گرفتن دیپلم می‌شود و دو سال بعد  با دوستش پل در آزمون دانشسرای عالی پاریس شرکت می‌کند. و رتبه هفتم این آزمون را می‌آورد، او در آن‌جا به همراه پل نیزان یک نشریه دانشجویی را منتشر می‌کند که محتوایی سیاسی دارد و در آن، نقد ادبی آثار روز نوشته می‌شود.  با پایان تحصیل در  دانشسرای عالی، سارتر در آزمون فلسفه شرکت می‌کند برایش موفقیتی به همراه ندارد. زیرا او فردی نیست که حفظ کردن یکسری را از نکات را، فلسفه ورزی به حساب بیاورد.

سیمون دو بووآر در سال 1929 وارد زندگی سارتر می‌شود. آن دو با یک‌دیگر برای شرکت در آزمون فلسفه درس می‌خوانند اما به تدریج سیمون علاقه شدیدی به ژان جوان پیدا می‌کند. رابطه عاشقانه میان این دو تا پایان عمرشان برقرار می‌ماند. سیمون دو بووار یک نویسنده و فمینیست فرانسوی است که در خانواده‌ای متمول و اشرافی به دنیا آمده است و از او آثار ارزشمند بسیاری وجود دارد. سیمون و سارتر با این‌که سخت دل‌بسته یک‌دیگر بودند اما هیچ‌گاه با هم به صورت رسمی ازدواج نکردند. نگاه رادیکال و نقد گزنده آن‌ها به سنت، ثبت ازدواج را عملی « ارتجاعی» و بورژوآیی  می‌دانست.

با شرکت مجدد سارتر در آزمون فلسفه، او رتبه نخست را می‌آورد، جایگاه بعدی رتبه‌های برگزیده به ترتیب به سیمون دوبووآر، ژان ایپولیت و پل نیزان اختصاص پیدا می‌کند.

آغاز فعالیت حرفه‌ای ژان پل سارتر

سارتر پس از اتمام تحصیلاتش در رشته فلسفه به عنوان معلم در دبیرستان‌ها به تدریس می‌پردازد. علاقه وافر او به فلسفه پدیدار شناسی هوسرل، وی را به کشور آلمان می‌کشاند. اما قدرت گرفتن نازی در آلمان، زندگی در چنین فضایی را برای سارتر ناممکن می‌کند و او به فرانسه بازمی‌گردد تا به کار تدریسش بپردازد ولی حضور کوتاه مدت او در آلمان، موجب آشنایی‌اش با افکار فلاسفه برجسته آلمانی می‌شود.

سارتر از کودکی دوست داشت که نویسنده‌ای مشهور باشد، اولین اثر ادبی او، تهوع نام دارد که در سال 1938 منتشر شد. شخصیت اصلی این داستان، انسانی انزواطلب و فرسوده است نمی‌تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. رمان تهوع مشهورترین اثر سارتر به شمار می‌آید. با گوش دادن به کتاب صوتی تهوع می‌توانید به اعجاز کلمات سارتر پی ببرید.

یکی دیگر از آثار سارتر که در سال 1938 نوشته شده است، رمان تعلیق نام دارد. در این رمان نوعی اضطراب و بلاتکلیفی مشاهده می‌شود که تمام اروپا را در برگرفته است، در آن‌زمان رهبران اروپایی به دنبال انعقاد پیمانی به نام پیمان مونیخ بودند تا از وقوع جنگ جلوگیری کنند و هنوز یک سال تا شروع جنگ جهانی دوم باقی مانده بود.

داستان دیوار یکی دیگر از اثرهای جالب و کوتاه سارتر است که در آن به لحظات واپسین عمر یک زندانی محکوم به اعدام می‌پردازد. این داستان به علت شروع جنگ جهانی دوم ناتمام باقی ماند و در سال 1939 نوشته شده است. صادق هدایت این داستان را به فارسی ترجمه کرده است.

نمایشنامه روسپی بزرگوار داستان زنی زیبارو به نام لیزی است که در شهری واقع در جنوب ایالات متحده آمریکا زندگی می‌کند. در این نمایشنامه یک پرده‌ای، اتفاقات عجیبی رخ می‌دهد و با اضافه شدن فردی سیاه پوست به داستان که متهم به تجاوز جنسی است، داستان شکل پیچیده‌تری پیدا می‌کند. درون مایه این نمایشنامه نفی ظلم و اشاره به از خود بیگانگی است. پلیس تلاش دارد برای پایان دادن به پرونده، فردی سیاه پوست را به تجاوز به زنی سفید پوست متهم شده است، اعدام کند. سارتر با نوشتن این نمایشنامه تلاش دارد به وضعیت اسف‌بار و تبعیض آمیز سیاهان در ایالات جنوبی کشور آمریکا اشاره کند. قوانین تبعیض آمیز وجود در این ایالت‌ها تا پایان دهه شصت در آمریکا باقی ماندند. سارتر این نمایشنامه را در سال 1946 برای نخستین بار روی صحنه برد و در سال 1947 به صورت یک کتاب منتشر کرد. اثر فوق توسط نویسنده و مترجم چپگرای ایرانی، سید عبدالحسین نوشین ترجمه شده است. او را پدر تئاتر نوین ایران می‌دانند.

چرخدنده یکی از فیلم‌نامه‌های سارتر است که در سال 1946 و در سن 41 سالگی سارتر نوشته شد. اما از آن فیلمی نساختند. با کمک  ژان مرکور  که کارگردان و مدیر تئاتری شناخته شده بود. این اثر در سال 1970 بر روی صحنه رفت. این داستان در یک کشور خیالی در آمریکای لاتین اتفاق افتاد که در آن انقلابی ناکام به وقوع پیوسته است و  انقلابی‌ها به آرزوهای خود نرسیده‌اند. نمایشنامه فوق به وسیله انتشارات جامی و توسط روشنک داریوش در سال 1388 به زبان فارسی ترجمه شد.

فعالیت‌های سیاسی ژان پل سارتر

لازم است توجه داشته باشیم که دامنه فعالیت گسترده ژان پل سارتر به عنوان یک فیلسوف فرانسوی، سبب شده است که او الهام بخش بسیاری از اندیشمندان و نویسندگان کشورهای در حال توسعه نظیر ایران باشد، می‌توان گفت که احمد شاملو و صادق هدایت تحت تاثیر افکار و آراء ژان پل سارتر قرار گرفته بودند.

فضای حاکم بر دانشگاه‌ها و موسسات آموزشی فرانسه، متاثر از اندیشه‌های سوسیالیستی بود و سارتر نیز در چنین بستری باورهای چپگرایانه‌ای داشت. جنگ جهانی دوم و مقاومت اتحاد جماهیر شوروی در برابر آلمان نازی، تحسین بسیاری از روشنفکران و اندیشمندان اروپایی را برانگیخت. به طور کلی نیز حزب کمونیست فرانسه، قدرتمندترین حزب کمونیستی در اروپای غربی به حساب می‌آمد و سارتر را می‌توان به عنوان یکی از هواداران دو آتشه این حزب شناخت. هر چند او هیچگاه به طور رسمی عضو حزب نشد. علاوه بر این او مدافع سرسخت استالین در دهه 40 و 50 میلادی، علیرغم آشکار شدن بخشی از جنایت‌های استالین طی فرایند استالین زدایی، بود. سارتر و رومن آرون مباحثات قلمی گسترده‌ای درباره اتحاد جماهیر شوروی داشتند و انتشار کتاب افیون روشنفکران به قلم رمون آرون، واکنش‌ تندی را از جانب سارتر و طرفدارانش برانگیخت و منجر به انزوای آرون شد. از سوی دیگر این فیلسوف توجه فراوانی به وضعیت کشورهای در حال توسعه داشت و مبازرات آزادی‌خواهانه مردم آن کشورها حمایت می‌کرد و فعالی صلح‌طلب به حساب می‌آمد. سارتر و برتراند راسل در دهه شصت میلادی با برگزاری یک دادگاه بین‌المللی مردمی یا تریبونال به جنایات جنگی آمریکا در کشور ویتنام اشاره کردند و موجب افزایش توجه رسانه‌ها به حضور آمریکا در ویتنام شدند. این دادگاه مردمی پس از آن برای آفریقای جنوبی نیز برگزار شد.

به گفته احسان نراقی، ژان پل سارتر با نوشتن نامه‌ای به محمدرضا پهلوی مانع از اعدام آیت الله سید کاظم محمدی بجنوردی شده است.  البته سارتر خواهان آزادی او از زندان بود ولی شاه حکم اعدام او را به حبس ابد تغییر می‎‎n>‌دهد.

سارتر یکی از منتقدان جدی حکومت پینوشه در کشور شیلی بود و بارها  کودتای شیلی و سرکوب‌های پس از آن را محکوم کرد. اما برخی منتقدان باور دارند که ژان پل سارتر بنابر نگرش ایدئولوژیک خود نسبت به سرکوب‌های گسترده‌ای که در کشورهای بلوک شرق اتفاق می‌افتاده، اشاره‌ای نمی‌کند. او حتی اعتراض ساکنان آلمان شرقی به حکومتشان را شدیدا مردود می‌داند و با آن مخالف است.

یکی دیگر از اقدامات جنجالی سارتر، نپذیرفتن جایزه نوبل ادبی است. او در سال 1964 به خاطر نوشتن رمان تهوع شایسته دریافت نوبل شناخته شد. اما او از پذیرفتن جایزه سر باز زد  و با نوشتن بیانیه‌ای به دلایل شخصی و  عینی خود برای نپذیرفتن این جایزه اشاره کرد و گفت همواره از عناوین رسمی روی گردان بوده است و باورش به سوسیالیسم مانع از پذیرش این جایزه می‌شود. هر چند با انتشار اسناد جدیدی در سال 2015 معلوم شد که این نویسنده، پیش از اعلان عمومی خبر دریافت جایزه نوبل، با این آکادمی مکاتبه داشته و از آن‌ها خواسته است که به او جایزه نوبل را ندهند و هرگز نمی‌خواسته که این موضوع، رسانه‌ای شود و صورتی جنجالی به خود بگیرد.

درگذشت سارتر

سارتر در 15 آوریل سال 1980 و در حالیکه که 75 ساله بود، بر اثر بیماری ریوی در شهر پاریس درگذشت. فردای آن روز عکس سارتر در  صفحه اول همه روزنامه‌های فرانسوی قرار گرفت. بیش از 50 هزار نفر در مراسم تشییعش شرکت کردند، پیکر سارتر را با توجه به وصیتش به خاکستر تبدیل کردند و در گورستان مون پارناس به خاک سپردند. با وجود آن‌که 4 دهه است از فوت این فیلسوف نامدار می‌گذرد اما هنوز بحث بر سر میراث و افکار او وجود دارد.