«در عشق باش که مست عشقست هر چه هست بی کار و بار عشق بر دوست بار نیست
گویند عشق چیست بگو ترک اختیار هر کو ز اختیار نرست اختیار نیست
عاشق شهنشهیست دو عالم بر او نثار هیچ التفات شاه به سوی نثار نیست
عشقست و عاشقست که باقیست تا ابد دل بر جز این منه که به جز مستعار نیست
تا کی کنارگیری معشوق مرده را جان را کنار گیر که او را کنار نیست
آن کز بهار زاد بمیرد گه خزان گلزار عشق را مدد از نوبهار نیست
آن گل که از بهار بود خار یار او اوست وان می که از عصیر بود بیخمار نیست.»
کتاب عشق روی پیادهرو توسط نویسنده خوب کشورمان مصطفی مستور نوشته شدهاست. این کتاب در سال 1377 توسط انتشارات رسش به چاپ رسید. این کتاب مانند بسیاری از آثار مصطفی مستور مجموعهای از داستانهای کوتاه است. کتاب عشق روی پیادهرو در بردارندهی دوازده داستان کوتاه و دلنشین است. این دوازده داستان عبارتند از «دو چشمخانهی خیس»، «مثل یک قاصدک»، «بعد از ظهر سبز»، «شبهای یلدا»، «مردی که تا زانو در اندوه فرو رفت»، «عشق روی پیادهرو»، «آرزو»، «چند خط کج وکوله بر دیوار»، «آن مرد داس دارد»، «هل من محیص؟»، «زلزله» و «مهتاب».
تمامی این داستانها درون مایههای تقریبا یکسان دارند. تمامی داستانها، به شیوه خود از عشق میگویند. اما عشق در هرکدام از این داستانها متفاوت است. عشق برای هر فرد تعریف خاص و ویژهای دارد. به همین دلیل دشوار است که به یک تعریف واحد از عشق برسیم. از نگاه برخی افراد عشق، احساسی فرا انسانی و از نگاه دیگر افراد عشق احساسی صرفا انسانی است. زمانی که سخن از عشق به میان آید محال است که واژههایی مانند خداوند و غم به خاطر نیایند. دلیل این تداعی این است که خداوند سرچشمه عشق است. هر چه ما به معنی عشق آن را میشناسیم از خداوند است. غم نیز جزئی از عشق است، غم از دست دادن معشوق. تعدادی از داستانهای این مجموعه خیالی و تعدادی دیگر خاطرات کودکی خود نویسنده هستند. این خاطرات آنقدر شیرین و دلنشین هستند که انسان میتواند خود جای شخصیتها تصور کند. عشق احساسی است که کمتر کسی میتواند به صورت حقیقی آن درک کند. زمانی که خداوند از روح خود درون کالبد انسان دمید، به اون عشق لایزال خود را نیز هدیه داد.
نسخه الکترونیکی کتاب عشق روی پیادهرو در سال 1395 توسط انتشارات مولف 205 منتشر شد. نسخه صوتی کتاب نیز در سال 1398 توسط انتشارات نوین کتاب گویا منتشر شد. گویندهی این کتاب صوتی هنرمند خوب کشورمان مهدی پاکدل است. شما میتوانید کتاب صوتی عشق روی پیادهرو به قلم مصطفی مستور، صدای مهدی پاکدل و انتشارات نوین کتاب گویا را از همبن صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
مصطفی مستور در سال چشم به جهان 1343 گشود. او در شهر زیبای اهواز به دنیا آمده است. آقای مستور یکی از فارغ التحصیلان رشتهی مهندسی عمران از دانشگاه اهواز است. آقای مستور اولین اثر خود را در سال 1369 در مجله کیهان به نام «دو چمخانه خیس» منتشر کرد. او پس از فارغ التحصیلی، به تحصیل در رشتهی زبان و ادبیات فارسی مشغول شد. مصطفی مستور در سال 1377 اولین مجموعه داستان خود را با نام «عشق روی پیاده رو» را منتشر کرد. این کتاب شامل دوازده داستان است و توسط انتشارات رسش به به چاپ رسید. مصطفی مستور دوسال بعد از انتشار اولین مجموعه داستان خود، رمان بلند و محبوب «روی ماه خداوند را ببوس» را منتشر نمود. روی ماه خداوند را ببوس یکی از پرافتخارترین اثر مصطفی مستور است و میتوان آن را نقطهی عطفی در زندگی او دانست. او در این کتاب به داستان وجود خدا و شک در آن میپردازد. از این حیث نمیتوان آن را کتابی زرد و یا عامه پسند تلقی کرد. کتاب روی ماه خداوند را ببوس توانست به راحتی توجه مخاطبان سختگیر را به خود جلب کند.
آقای مستور فراتر از داستان نویسی، نمایشنامه نویس، مترجم و پژوهشگر نیز هست. او تاکنون داستانهای بسیاری از جمله پرسه در حوالی زندگی، عشق روی پیادهرو، روی ماه خدا را ببوس، حکایت عشقی بیشین بیقاف و بینقطه، زیر نور کم و ... منتشر کردهاست. این نویسنده ایرانی جوایز بسیاری از جمله جایزه بهترین رمان سال 1382، جایزه بهترین رمان سالهای 1379 و 1380 و لوح تقدیر مسابقه داستان نویسی صداق هدایت را دریافت کردهاست. از آثار این نویسنده کتابهای بسیاری مانند سه گزارش کوتاه دربارهی نوید و نگار، رساله دربارهی نادر فارابی، دویدن در میدان تاریک مین، پیاده روی در ماه و ... در فیدیبو هم به صورت کتاب الکترونیکی و هم به صورت کتاب صوتی در فیدیبو موجود است.
شبهای یلدا
برای معصومه، به خاطر مُهر مِهر سپیدِ او
که بر تک تک این کلمات سیاه خورده است
ملافه را روی محسن میکشم و عینک کوچک ستاره را از چشمهاش برمیدارم. چراغ را خاموش میکنم و به رخت خواب میروم. شاید امشب خواب زودتر سراغم بیاید. اما نمیآید. چراغ را که خاموش میکنم انگار به دنیای دیگری میروم. همه چیز به نظرم غیب میشود و هیچ چیز نمیبینم. حتی محسن و ستاره را که کنارم خوابیدهاند. بعد همه چیز میشود ابراهیم. خیلی سعی میکنم افکارم را به کارهای روزمرهای که انجام دادهام مشغول کنم. به مدیر و مدرسه و بچههای کلاس. اما ذهنم مثل اسب چموشی رو برمیگرداند و ابراهیم میپرد درست وسط کلاس. آنگاه ذهن را از تصاویر آشفته و آميخته به ابراهیم میتکانم تا ابراهیم هم پاک شود و خیال به جایی برود که ابراهیم نباشد. به بعد از ظهر که بی بی صدیقه از روضه آمده بود؟ آمده بود تا عروسکی که برای ستاره خریده بود به او بدهد یا کار دیگری داشت؟ آمده بود به دخترش، نرگس خانم، سر بزند یا عروسک و نرگس خانم بهانه بودند تا آن یک جمله را به من بگوید و برود؟ بی بی صدیقه از آن خبرهها است. هزار و یک مقدمه میچیند تاحرفی را به غیر مستقیمترین شکلش بزند. از وقتی ابراهیم شهید شده بود بیشتر سر میزد تا هم به دخترش نرگس خانم، که حالا مادر شهید شده بود. دلداری داده باشد و هم به من که در واقع عروس دخترش بودم. چه بود آن جمله؟ «امروز نشد فردا، این یکی نشد دیگری، گله چوپون میخواد، زن باید صاحاب داشته باشه.»
دو سال از شهادت ابراهیم میگذشت و این اولین باری بود که چنین حرفی میشنیدم و خیلی ترسیدم. مگر میشود دو بار عاشق شد؟ باز که رفتم توی عالم هپروت. باز که ابراهیم از بهشت سرک کشید و پرید وسط خیالات من. اما بگذار بیاید. این هم مثل شبهای قبل. حالا که تسلیم شدهام دیگر بیحس میشوم و خیالهایم را که تا حالا مهار کردهام. متراکم کردهام. رها میکنم تا مثل بادکنکی پر از دود بروند به آسمان، به جبهه، به کودکی، به هر کجا که میخواهند. بگذار خیالهایم منفجر شوند و بروند آسمان. بگذار هر قدر دلشان میخواهد از ابراهیم تصویر بسازند تا آن قدر با تصویرها حرف بزنم که ذهنم کرخ شود و خسته شود و بعد پلکهام روی هم سنگین بشوند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 204.۱۹ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۴۱:۰۶ |
نویسنده | مصطفی مستور |
راوی | مهدی پاکدل |
آهنگساز | رامین وطننیا |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۵/۲۷ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
آقای پاکدل، یه کم آهسته تر...انقدر سریع میخوانید که انگاری دنبالتان کرده اند و سریع باید کتاب را تمام کنید. من دوست دارم قبل خواب به کتاب صوتی گوش بدم، ولی نحوه خواندن جناب پاکدل زیاد دلچسب نبود...خود کتاب هم ال بته چندان چنگی به دل نمیزد.
من بخاطر علافه به اقای مهدی پاک دل راوی هستن ،کتاب انتخاب کردم ولی از بس اقای پاک دل تند تند و بی روح با صدای بلند نا به جا ا ین کتاب را میخوانند بی خیال شنیدن و ادامه کتاب شدم متاسفم
نمونه رو گوش دادم... پیشنهاد میکنم هرکس توحوزه تخصص خودش فعالیت کنه... آقای پاکدل شاید بازیگر خوبی باشن اما اصلا مناسب خوانش نیستن.... خوانش بسیار بد و تند و بی روح بود از خرید منصرف شدم
خوب بود اما موسیقیش زیاد بود و کلافه کننده . اجازه نمیده آدم متوجه داستان بشه، یکم هم سرعت خوانششون زیاد بود. جمله های کتاب های مستور رو باید مزه مزه کرد. با آرامش.
خیلی دوسش داشتم جملاتش با عشق بیان شده بود و آدم و غرق میکرد تو ی دنیای دیگه چقدر قشنگ وصف حال آدمای عاشق بیان شده توی این کتاب
خوانش آقای پاکدل و طنین صدای ایشون مناسب بیداری و آگاهی است. کتاب و خوانش ایشون رو دوست داشتم.ممنونم
هرداستان روایت خاص وشنیدنی داره. وقلم آقای مستور روباید دوست داشته باشی تا کتابشو بتونی بخونی وگوش بدی من دوست دارم
#کتاب_بعدی_من فک میکنم قبل ازدواج یبار بخونید قبل ۳۰ سالگی حتما فک میکنی خیلی ساده ای بازم حتما
دوستان عزیز، نسخه نمونه را قبل از خرید کتاب بررسی کنید تا خرید بهتری داشته باشید ?
هم اقای پاک دل و هم مصطفی مستور کنار هم یک اثر بی نظیر رو برای ما فراهم کردند