«ملت عشق از همه دینها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست»
خداوند عزوجل انسان را خلق کرده و عشق و محبت را درون قلب او کاشتهاست. این محبت و عشق درونی انسان با به انسان دیگری نیز منتقل شود. ویروس عشق و دوست داشتن اگر در بین انسان منتشر نشود، قلب و دل انسان مانند آبهای شمالی یخ میزند. از ازل تا ابد کسانی هستند که عشق را زنده نگه داشتهاند. در بازار پرفریب عاشقان دروغین، بیشک عشق واقعی نیز یافته میشود.
کتاب حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه توسط مصطفی مستور نوشته شدهاست. این کتاب در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات نشر چشمه به چاپ رسید. کتاب پیشرو در زمره مجموعه داستانهای مصطفی مستور قرار میگیرد. این کتاب مجموعهای از شش داستان دلنشین و بسیار جذاب است. داستانهای آقای مستور از روانی و شیوایی خاصی برخوردارند. بیشتر خوانندگان به راحتی میتوانند با داستانهای او ارتباط برقرار کنند. نثر این کتاب آهنگین و رمانتیک است. کتاب حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه یکی از پرفروشترین آثار مصطفی مستور نیز محسوب میشود. این کتاب بیش از نه بار تجدید چاپ شد. شخصیتهای داستانهای کتاب حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه شخصیتهایی خاکستری هستند. این شخصیتها نه بد مطلق و نه خوب مطلق محسوب میشوند. در تمامی آثار مصطفی مستور و این کتاب واقعگرایی در داستانها کاملا دیده میشود.
شش داستان کوتاه کتاب حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه عبارتند از: مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت، چند روایت معنبر دربارهی اندوه، سوفیا، چند روایت دربارهی کشتن، چند روایت معتبر درمورد خداوند و حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه.
در داستان «حکایت مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفته»، داستان مرد عاشقی را میخوانیم که معشوقهاش او را رها کردهاست. عشق با تمام زیباییها و دلبریهایش، غمها و داغهای فراوانی نیز به همراه دارد. این غم بزرگ در داستان تمامی عاشق و معشوقهای جهان مانند خسرو و شیرین، رومئو و ژولیت، امیر ارسلان نامدار و ملکه فرخلقا، ناپلئون و دزیره، وامق و عزرا دیده میشود. عشقهایی ک معشوقها برای بدست آوردن یار، جانش را نیز فدا میکنند. مانند شیرین و فرهاد، که فرهاد از غم عشق شیرین کوه بیستون را کند. "بیستون را عشق کند، شهرتش فرهاد برد."
داستان «چند روایت معتبر دربارهی اندوه»، داستان یک زوج است. این زوج در رستوران نشستهاند و از مصاحبت باهم لذت میبرند. آنها بحث جالب و عجیبی را آغاز میکنند که آن هم صداقت و عشق است. این دو درمورد عشقی که نسبت به یکدیگر دارند صحبت میکنند. به علاوه از صداقت و اعتمادی که باعث دوام زندگیشان شده سخن میگویند.
داستان «سوفیا» نیز درمورد شیطانی چند بچه است. در یکی از محلهها مردی تنها زندگی میکرد. زمانی که بچههای بازیگوش و شیطان محل متوجه شدند که او همسرش را از دست دادهاست. با شمارههای مختلف با او تماس میگیرند و خودشان را سوفیا معرفی میکنند. داستان «چند روایت درمورد کشتن»، داستان مردی است که دو پسر خود را کشته است. او داستان این قتل را برای مرد دیگری به نام الیاس بازگو میکند. بخشی از این داستان نیز درمورد زندگی خود الیاس است.
داستان «چند روایت معتبر درمورد خداوند» داستان مردی است که همسرش او را ترک کرده و مادرش نیز از بیماری سختی رنج میبرد. در نهایت داستان «حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه» درمورد یک دختر پسر به نام امیرماهان و مهراوه است. این در شبکههای اجتماعی با یکدیگر دوست شدهاند.
نسخه الکترونیکی کتاب حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات مولف ۲۰۵ منتشر شد. نسخه صوتی کتاب نیز در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات نوین کتاب گویا منتشر شد.گویندهی این کتاب صوتی حمیرا افشار و مهدی پاکدل است. شما میتوانید کتاب صوتی حکایت عشقی بیقاف بیشین و بینقطه به قلم مصطفی مستور، صدای حمیرا افشار و مهدی پاکدل و انتشارات نوین کتاب گویا را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید.
مهدی پاکدل در 10 تیر ماه سال 1359 چشم به جهان گشود. او زاده شهر اصفهان است. آقای پاکدل فارغ التحصیل رشته گرافیک است. اعضای خانواده او همگی از اصحاب هنر هستند. دو برادر او حسین و مسعود پاکدل نام دارند. حسین پاکدل بازیگر و نویسنده و مسعود پاکدل عکاس است. به علاوه عاطفه رضوی یکی از بانوان بازیگر کشورمان همسر حسین پاکدل است. آقای مهدی پاکدل چندین سال با هنرمند محبوب بهنوش طباطبایی زندگی میکرد. سرانجام این ازدواج به جدایی ختم شد. او به تازگی با یکی از بازیگران خوب کشورمان به نام رعنا آزادیور ازدواج کردهاست. آقای پاکدل فراتر از بازیگری در زمینه موسیقی نیز فعالیت دارد. این هنرمند کار خود را با تئاتر آغاز کرد. او آنقدر در تئاتر «جنبش انفیه در کلکته» خوش درخشید که کارگردان حمید لبخند او را برای حضور در یکی از فیلمهای سینماییاش برگزید. مهدی پاکدل برای اولین بار در فیلم سینمایی «آبی» در سال 1379 حضور یافت. پس از آن این هنرمند در فیلمهای سینمایی بسیاری مانند ماجرای نیمروز، چهارراه استانبول، محمد رسول الله و ... به هنرنمایی پرداخت. آقای پاکدل در تئاترهای بسیاری مانند پدر، حضرت والا، همسایه آقا، روی زمین، قهوه تلخ و ... و مجموعههای تلویزیونی مانند کیمیا، ستایش، بیگناهان و ... و فیلمهای نمایش خانگی مانند همگناه، شاهگوش، شام ایرانی و وقت خواب حضور داشتهاست. مهدی پاکدل به علت علاقه بسیار زیادی که به قصههای مجید دارد، گویندگی این مجموعه را با عشق انجام دادهاست. زمانی که در اصفهان از پسران نوجوان برای بازی در فیلم قصههای مجید تست بازیگری میگرفتند، او نیز شرکت کرد. اما در نهایت مهدی باقر بیگی برای نقش مجید برگزیده شد. صدای آقای پاکدل یکی از بهترین صداها برای گویندگی کتاب است.
مصطفی مستور در سال 1343 در شهر اهواز به دنیا آمد. او پس از گذران دوران نوجوانی وارد دانشگاه شد. آقای مستور فارغ التحصیل رشتهی مهندسی عمران از دانشگاه شهید چمران اهواز است. او از کودکی علاقه بسیاری به نویسندگی داشت. به همین دلیل پس از اتمام دوران تحصیل در رشتهی مهندسی عمران، تحصیلات خود را در رشتهی ادبیات آغاز کرد. او هماکنون در تهران زندگی میکند و تمام وقت خود را صرف نویسندگی کردهاست. اولین اثر این نویسنده به نام «چشمخانه خیس» در سال 1369 به چاپ رسید. از آثار منتشر شده توسط این نویسنده میتوان به روی ماه خدا را ببوس، استخوان خوک و دستهای جزامی، من گنجشک نیستم، عشق روی پیادهرو و ... اشاره کرد.
چند روایت معتبر دربارهی کشتن
خبر مرگمان رفته بودیم فیلم ببینیم. دو هفته قبل از اینکه مرا بیاورند اینجا، خبرش را توی روزنامه خوانده بودم. کاش نخوانده بودم. من و الیاس با هم رفته بودیم. به الیاس گفتم نیاید. گفتم حالش بد میشود. قبول نکرد. الیاس را که میشناسی از آن بچههای غد و یک دنده.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 103.۱۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۵۱:۳۶ |
نویسنده | مصطفی مستور |
راوی | مهدی پاکدل |
راوی دوم | حمیرا افشار |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۷/۱۳ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
حکایت انسانی که به نام عشق و به خاطر عشق جنایت میکند، آدم میکشد، یکی همسر خیانتکارش را در خواب، یکی دیگر بچه هایش را برای رها کردنشان از رنج فقر، دیگری خودش را به خاطر عشقی خیالی و تلفنی، و یکی هم عشق همسرش را یکباره از دست داده و نمیداند به عشق معصومانه و سوالات بیپایان کودکش چطور پاسخ بدهد، اما درست در لحظه از دست دادن مادر تلفنی پر از سکوت به او میشود... همانطور که مادر گفته بود وقتی خدا چیزی را از انسان بگیرد چیز دیگری در عوض به او میدهد... و حکایت پایانی هم عشق مجازی در اتاق گفتگویی که آدمها برای خودشان و برای همدیگر خلق میکنند و خود را به نوعی در آن خفه میکنند... عشقهایی که از عشق، از ماهیت حقیقی عشق خالی شدهاند... با خواندن این کتاب یاد نیمه همیشه تاریک ماه افتادم...
از ۵قسمتش فقط دوتای اول رو تونستم گوش بدم.. این یک ستاره رو هم صرفا به خاطر صدای اقای پاکدل میدم وگرنه داستان هیچی عملا هیچی نداشت و انگار فقط یه سری کلمات پشت هم ردیف شده بودن! و نمیدونم آقای مستور چه اصراری دارن انقدر بی دلیل از جملات انگلیسی استفاده کنن اینو تو کتاب دیگشون من گنجشک نیستم هم دیده بودم که یه دفعه جمله هایی انگلیسی گفته میشد! یه زمانی هست بستر مناسبی تو داستان براش ساخته میشه مثلا شخصیت داستان از اوناست که میخواد کلاس بذاره انگلیسی صحبت میکنه! ولی اینجوری که ایشون یه دفعه ۴تا جمله انگلیسی لای داستاناشون میذارن ادم حس میکنه انگار اون تایم نویسنده در حال رفتن به کلاس زبان بودن!
من موندم اگه بخوان این کتاب رو به زبان دیگه ترجمه کنن اسمشو چیکار میکنن
من کتابش رو خوندم عاااالیه داستانهای کوتاه کاملا ملموس و بسیار شیرین به نظر من چندین بار بهتره خونده بشه
دوستش داشتم..مثل خیلی از کتاب های مستور...ولی چقدر صوتی این کتاب خوب بود....خیلی خوب بود....
داستانهای کوتاه همیشه فرصت بیشتری به ما میدن که وارد ماجراهای گوناگون بشیم .من دوستش داشتم .ممنونم