«مورچهی آرژانتینی» اثری فاخر و ماندگار اثر «ایتالو کالوینو» است. این کتاب شامل سه داستان کوتاه به نامهای «مورچهی آرژانتینی»، «ناظر» و «مهدود» است. کالوینو در بطن این داستانها موضوعاتی مانند روابط انسانها با یکدیگر و با طبیعت، آلودگی هوا، اعتصاب و انتخابات را بیان میکند. کالوینو توانسته در این سه داستان تمام مضامین و دلبستگیهای خود را نشان دهد؛ علم، سنت، طنز، زندگی روزمره، همه در کنار هم تصویر کاملی از جهان ذهنی نویسنده به مخاطب نشان میدهند. کتاب مورچهی آرژانتینی با ترجمهی «شهریار وقفی پور» در سال 93 در انتشارات قطره منتشر شده و انتشارات آوانامه نسخهی صوتی آن را با صدای «آرمان سلطان زاده» منتشر کرده است.
داستانهای مورچهی آرژانتینی دیدگاه کالوینو را به جهان، انسانها و روابط بین آنها نشان میدهد. همانطور که مترجم هم در مقدمهی همین اثر میگوید، این سه داستان به نوعی بازتابدهندهی نگاه نیچهایِ کالوینو را به مناسبات انسانی و نفرت او از میانمایگی است. ساختار این داستانها کمی با سایر آثار این نویسنده متفاوت است. در مورچهی آرژانتینی، روایت کاملا داستانی است، این روایت در داستان ناظر حالتی نیمهداستانی به خود میگیرد و در پایان در داستان مهدود فرم ژورنالیستی پیدا میکند. به نظر میرسد این روند زوال روایت داستانپردازی در این کتاب، آگاهانه و تعمدانه اتفاق افتاده است. آدمهایی که در ابتدای کتاب برای بقا و دوام زندگی خود از هیچ اقدامی فروگذار نمیکنند، در پایان تبدیل به آدمهای گیج و منگی میشوند که در دنیای درون خود اسیر شدهاند و هیچکس را به آن راه نمیدهند.
با این که این آدمها و ماجراها، همه زمینی و ملموس هستند، اما از همان ابتدای کتاب، فضایی ملموس و ملتهب در آنها احساس میشود؛ نوعی آرامش پر از اضطراب یا دلهرهای ناشی از سکوتی خطرناک. هر کدام از این داستانها با یک ماجرای خاص شروع میشوند، اما هنر نویسنده اینجاست که مخاطب را تا پایان کتاب درگیر روابط بین آدمهای داستان میکند و در عین حال، ماجرای اصلی کتاب را هم دنبال میکند. مورچهی آرژانتینی، داستان کوتاهی بسیار خوشساخت است که انسان و طبیعت را دربرابر هم قرار داده، آن هم بدون این که اغراق کند یا شاخ و برگی به داستان بدهد. یورش و ورود زیرکانه، آرام و حماسی مورچهها چیزی نیست که بتوان ماجرایی قهرمانانه از آن درآورد. انگار کالوینو هنگام روایت این داستان خودش در گوشهای ایستاده و ناظر به زانو درآمدن اشرف مخلوقات در برابر یکی از کوچکترین مخلوقات جهان است. مورچهها آمدهاند تا حق خود را از جهان و انسانها پس بگیرند: یک لشکرکشی آرام و بیسروصدا. در دو داستان دیگر هم بیش از داستان اول، شاهد ارتباط انسانها با خود و با دیگران هستیم. شخصیتهای تمام این داستانها همه قرص و محکم هستند و هویت دارند. کالوینو در نوشتن این کتاب چندان به حاشیه نرفته و هر چیزی که مخاطب باید بداند را به روانترین و روشنترین شکل ممکن بیان کرده است.
کالوینو، نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی، چندان نیازی به معرفی ندارد. او به خاطر آثار پستمدرنسیم و رئالیستهای جادوییاش در ایران شهرت زیادی دارد. او از نویسندگان و پیشگامان داستانهای بلند و کوتاه در ادبیات اروپا شناخته میشود. کالوینو استاد سبکی است که خودش آن را خلق کرده: تخیل قدرتمند، طنز ظریف، واقعگرایی و توجه به تاریخ همه چیزهایی است که آثار این نویسنده را مثل یک معجون جادویی به خورد مخاطب میدهد. او جهان تازهای خلق میکند، قوانین دنیا و آدمها را زیر پا میگذارد و بیمحابا هر چه در سر دارد را مینویسد. «زمان صفر و ماجراها»، «مارکو والدو» و البته «بارون درختنشین» از آثار محبوب و خواندنی این نویسنده هستند. کالوینو در سال 1985 در سن 61 سالگی در ایتالیا در گذشته است.
وقتی آمدیم این جا زندگی کنیم، چیزی در مورد مورچهها نمیدانستیم. آن روز فکر میکردیم که اینجا زندگی خوبی خواهیم داشت؛ آسمان و سبزه به چشم ما روشن میآمدند، شاید هم در مقابل نگرانیهای ما، من و زنم، بیش از حد روشن بودند -آخر چه طور میشد وجود مورچهها را حدس زد؟ وقتی به موضوع دقیقتر میشوم، مثل این که، عمو آگوستو یک بار اشارهای کرده بود: «شما آنجا باید هوای مورچهها را داشته باشید... آنها مثل مورچههای اینجا نیستند، آن مورچهها... ». ولی این حرف وسط صحبت دیگری گفته شد، اخطار بیاهمیتی بود، احتمالا وقتی مطرح شد که میان صحبت روی زمین چند تا مورچه دیدیم... چند تا مورچه، من این را گفتم؟ نه، فقط یک مورچهی معمولی راه گم کرده بود، یکی از آن مورچههای چاقی که همه در خانه دارند، (حالا در مقایسه با مورچههای این ناحیهی روستایی به نظرم چاق میآیند). به هر حال به نظر نمیرسید اخطار عمو آگوستو چیزی از قدر تعریفاتی که برای ما کرده، کاسته باشد، تعریفات در مورد منطقهای که به بعضی دلایل قادر به توضیحشان نبود، در آن زندگی آسانتر است و پیدا کردن شغل چندان مشکل نیست، و این موضوع را همهی کسانی که خودشان آنجا زندگی کرده بودند، تصدیق میکنند. حداقل خود عمو آگوستو که ظاهرا موضوع را تصدیق میکرد.
اولین غروبی که اینجا بودیم، در حالی که پس از خوردن شام به شفق نگاه میکردیم، اعتراف کردیم چه قدر دلپذیر است که آدم در طول این کوچهها توی دهکده قدم بزند یا روی دیوارهای کوتاه پل بنشیند، آن وقت کم کم حالیمان شد که چرا عمو آگوستو این جا را دوست داشت.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 403.۵۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۷:۱۸:۳۹ |
نویسنده | ایتالو کالوینو |
مترجم | شهریار وقفی پور |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۸/۰۷ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب شامل سه داستان کوتاهه: مورچه آرژانتینی، مه دود و ناظر بن مایه ی هر سه داستان انتقاد اجتماعیه اول از یک مشکل که گریبانگیر جامعه های کوچیک(مورچه آرژانتینی) و بزرگ(مه دود و ناظر) شروع میکنه و بعد تمرکز داستان ها میره سمت آدم ها و نگاهشون به مشکلات و روابط کتاب خوبی بود اما من بارون درخت نشین رو بیشتر دوس داشتم
نسبت به بقیه آثار کالوینو به نظرم فضای سیاهتری داشت. صدای آقای سلطان زاده خیلی مناسب طنز این کتاب نبود به نظر من (اشاره کنم که آثار دیگه ای با صدای ایشون هست که عالی هستند.) در مجموع من لذت بردم
کتاب از فصل ۱ میره تو دنیای دیگه انگار ی کتاب دیگه میشه.بنظرم خریدنش خوب نیست.من ک نتونستم ادامشو گوش کنم
از نظر صدا که آقای سلطانزاده اول هست ولی این کتاب کتاب خوبی به نظرم نبود امیدوارم که نظرم کمک کند به شما
خیلی حوصلهسربر و خستهکننده ، حیف از صدای آقای سلطانزاده
فقط گول راوی اونوخوردم خودم ۱۰۰۰ت حییفه
فقط آقای سلطان زاده?
چرت بود