روزنامهی تایم:
«زنگها برای که به صدا در میآید، یک داستان عاشقانهی بزرگ از ارنست همینگوی، داستانی پرتنش از ماجراجوییهای جنگ، یک تراژدی سخت و غمانگیز از جنگ روستاییان اسپانیایی برای دفاع از زندگیشان است.»
کتاب «زنگها برای که به صدا در میآید» For Whom the Bell Tolls نوشتهی «ارنست همینگوی» در سال 1940 منتشر شد. این اثر داستان «رابرت جوردن» یک استادیار ساکن اسپانیا است که زندگیاش با جریانات مربوط با جنگ داخلی اسپانیا گره میخورد. او بهعنوان سربازی که در انفجار مواد متخصص است به جبههی جنگ داخلی اسپانیا میان جمهوری خواهان و سلطنتطلبان فاشیست میرود و داستان را شکل میدهد. این شخصیت تصویری واقعی، تکاندهنده و تأثیرگذار از جنگ را به خواننده نشان میدهد که با عشق، شکست و طبیعت جذابتر میشود. براساس داستان کتاب «زنگها برای که به صدا در میآید» نوشتهی «ارنست همینگوی»، «سم وود» Sam Wood کارگردان آمریکایی فیلم سینمایی جنگی و رمانتیک موفقی با همان نام کتاب در سال 1943 اکران کرد که برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن و کاندیدای ۸ اسکار دیگر شد.
«ارنست همینگوی» Ernest Miller Hemingway نویسندهی مطرح آمریکایی در سال 1899 در ایالت ایلینوی به دنیا آمد. او در کودکی به ماهیگیری علاقهمند شد که تأثیر آن را در آثارش میتوان دید. او در نوجوانی به روزنامهنگاری مشغول شد و نوشتن را از آن دوران بهطورجدی دنبال کرد. او از سال 1926 انتشار آثارش را آغاز کرد و در سال 1929 کتاب «وداع با اسلحه» را به چاپ رساند که به شهرت جهانی رسید. این اثر روایت داستانی عاشقانه در روزهای مربوط به جنگ جهانی اول است که در شهر کوچکی در شمال ایتالیا رخ میدهد. «همینگوی» پس از این اثر کتاب «داشتن و نداشتن» را منتشر کرد که دربارهی یک ناخدای قایق ماهیگیری به نام هری مورگان در فلوریدا است. این نویسنده در کنار داستاننویسی مدتی را هم در جبههی جنگ حضور داشت و از نزدیک با فضای خاکستری و سیاه آن آشنا شد. او به کشورهای اسپانیا، ایتالیا و آفریقا سفر کرد و در 2 ژوئیه سال 1961 خودکشی کرد.
«ارنست همینگوی» یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا است که با سبک منحصربهفردش آثار ماندگاری بهجا گذاشته است. او را یکی از پایهگذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی موسوم به وقایعنگاری ادبی میدانند که در سال 1954 موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شد. «همینگوی» در قرن بیستم بهعنوان پدر ادبیات مدرن شناخته شد و نامش تا امروز زنده است. آثار این نویسنده به زبانهای متعددی ترجمه شده است و کتابهایش در ایران هم جزو پرفروشها هستند. «پاریس جشن بیکران»، «پیرمرد و دریا»، «برفهای کلیمانجارو» و «سرزمین غریب» ازجمله برخی از آثار این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شدهاند.
آن سلمو پیرمرد سالخورده در محل دیدهبانی خود نشسته و در انتظار به سر میبرد. رابرت جوردان به او گفته بود که بعدازظهر به سروقت وی خواهد رفت. اینک مدتی از وقت میگذشت و این مرد عامی ولی باایمان و بااراده، این مرد که میدانست درراه چه هدفی میجنگد و چرا در این ساعات روز، یکه و تنها در زیر برف، بدون حفاظ نشسته و میلرزد ولی پست خود را ترک نمیگوید، همانطور نشسته و مراقب پاسگاه دشمن بود. به مسافت خیلی کم از او ساخلو فاشیستها دیده میشد. اینها هم از حیث سازوبرگ و هم از حیث نفرات، با یک عده جنگجوی غیرنظامی و غیرمسلح قابلمقایسه نبودند. تجهیزات آنها کامل بود. آن سلمو زیر درختی کز کرده و غرق اندیشههای دورودراز بود. راجع به فجایع و جنایات اولیای سابق امور راجع به بدبختیها و رنجهای طبقات گرسنه و مفلوک راجع به قیام یک ملت درمانده و مضطر در مقابل جورو بیداد جنایتکاران، راجع به اسلحهای که از هر طرف مانند سیل برای ارتش فرانکو سرازیر میشد، راجع به بیکسی و بیپناهی ملت اسپانیا که بدون اسلحه و تجهیزات کافی میبایست علیه ارتش مسلح و با پشتیبان فرانکو بجنگد فکر میکرد. گاه به فکر زندگانی گذشتهی خود میافتاد. از فرزندان وی هیچیک برای او باقی نمانده بود. همه در اوان کودکی به علت بیقوت و غذایی، به علت فقدان وسایل معالجه او را ترک گفته و در خانهی گور خوابیده بودند. حتی زنش نیز زودتر از وقت عادی از دستش رفته بود. در تمام عمر کار کرده و رنج کشیده بود ولی هیچگاه روی راحتی به خود ندیده و یکلحظه نتوانسته بود آسایش خانوادهی خود را فراهم کند.
در آغاز انقلاب اسپانیا او نیز مانند میلیونها نفر امثال خود علیه دستگاه جور و فساد قیام کرد. انقلاب ابتدا فاتح شد، ولی خیلی زود دشمنان داخلی و خارجی اسپانیا، فرانکو را علیه ملت اسپانیا مسلح کردند. نهتنها دولتهای فاشیست با تمام قوا او را مجهز کردند، کلیه کشورهای دموکرات نما نیز پول و اسلحهی بیدریغ در اختیار او گذاشتند تا بهتر بتواند ملت اسپانیا را منکوب کند. جنگ خانمانسوز داخلی شروع شد. جنگ بین ملتی که میخواست آزادی بازيافتهی خود را از دست ندهد و عدهای مسلح و مزدور که میخواستند بار دیگر آن را به زنجیر بکشند.
خود را در نظر آورد که پس از زدوخوردهای فراوان اینک درحالیکه همهچیز و همه عزیزان خود را ازدستداده، یکه و تنها و بدون وسایل استحفاظی در زیر درختی نشسته و مشغول دیدهبانی است.
کتاب صوتی «زنگها برای که به صدا در میآید» نوشتهی «ارنست همینگوی» را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «آرمان سلطانزاده» منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. این اثر را «رحیم نامور» به فارسی ترجمه و آن را نشر امیرکبیر سال 1392 منتشر کرد که نسخهی الکترونیک آن نیز در فیدیبو موجود است. منظور از لغت زنگ در عنوان این اثر به معنای ناقوس (زنگ کلیسا) است که هنگام تشییعجنازه نواخته میشود. این اثر را «مهدی غبرایی» مترجم دیگر ایرانی بانام «این ناقوس مرگ کیست؟» ترجمه و منتشر کرده است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 563.۶۹ مگابایت |
مدت زمان | ۱۰:۱۱:۴۱ |
نویسنده | ارنست همینگوی |
مترجم | رحیم نامور |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۷/۱۴ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
در مورد راوی: آقای سلطانزاده به قدری هنرمند و حرفهای هست که من دیگه برای پیدا کردن کتاب صوتی، اسم ایشون رو جستجو میکنم. در مورد کتاب: کتابی هست که واقعا ارزش خوندن داره. هم قسمتی از تاریخ اسپانیا و دنیا رو یاد گرفتم، هم با تفکرات چپ بیشتر آشنا شدم، و هم این کتاب بعضی مفاهیم عمیق انسانی رو بازگو میکنه.
داستان این کتاب در بستر جنگ داخلی اسپانیا بین سالهای دهه سی میلادی روایت میشود. جنگی که سلطنتطلبان،کلیسا،فئودالها و فاشیستها در یکسو و جمهوریخواهان،کمونیستها وآنارشیستها در سوی دیگر آن بودند. شخصیت محوری این داستان &#۳۴;رابرت جردن&#۳۴; نیروی آزاد و داوطلب آمریکاییست که به جبهه ضدفاشیست اسپانیا میپیوندد و ماموریت دارد یک پل استراتژیک را منفجر کند و در این راه با گروهی از پارتیزانها آشنا میشود و از آنها کمک میگیرد و همچنین یک رابطه عاشقانه بین او و دختری که والدینش توسط فاشیستها تیرباران شدند،ایجاد میشود. همینگوی که خود سابقه حضور در ایتالیای زمان جنگجهانی اول و همچنین اسپانیا در دوران جنگ داخلی را دارد،این کتاب را به نوعی بر اساس مشاهدات خود نوشته است. کتاب کاملا فضای داستانها و فیلمهای کلاسیک همچون &#۳۴;بر باد رفته&#۳۴; که فضای جنگ،رنج،ظلم،مرگ و همچنین عشق را به نمایش میکشند،دارد. شاید در عصر جدید از این فداکاریها برای رسیدن به هدفی والا و همچنین عشقهایی رمانتیک به قهرمانبازیهایی تخیلی نام برده میشود اما گاهی کتاب برای این است که وقتی آن را باز میکنیم به بستر و دنیایی متفاوت در قدیم با تمام اِلِمانهایش پرتاب شویم.
الف. کتابی بسیار قوی و گیرا.. با مضمون جنگ و درونمایههای عشق، جوانی، مردانگی، مرگ و ... ب. راوی بسیار مسلط به لحن و شخصیتهای داستان ج. در ابتدا و انتهای هر فصل و گاهی در میانه برخی از فصول، آهنگهای "ویکتور یانگ"، آهنگساز فیلم اقتباسی این اثر به گوش میرسد (گری کوپر و انگرید برگمان بازیگران فیلم هستند که توسط شخص همینگوی برای بازی انتخاب شده اند). اما پایان فیلم مثل همیشه هالیوودی است که در اثر بسیار متفاوت و پر از شاعرانگی است. د. اثر طولانی و دارای ضربآهنگ ضعیفی است. کتاب سانسور نشده و صحنههای معاشقه با تیزهوشی برای خواننده ایرانی ترجمه شده است.
همینگوی همیشه برای من جزو محبوبترین ها بوده. آن سادگی، آن پاکی قلم (طوری که انگار کلمه ای کم یا زیاد ندارد)، آن آنی که دارد کم نظیر است. شاید تنها ریموند کارور توانسته به او نزدیک شود و البته فالکنر. از این کتاب ترجمه های متعددی به فارسی هست که گمانم ترجمه پرویز شهدی قدیمی ترین و ترجمه اسداله امرایی معروفترین باشد. شنیده بودم که ترجمه رحیم نامور از این کتاب چنگی به دل نمیزند و اینکه این ترجمه ممیزی زیادی خورده است. هر دو اشتباه بود. هم ترجمه خوب بود و هم تمام صحنه های نزدیکی رابرت جردن و ماریا کاملا بازگو شده بود و از همه مهمتر به زبان همینگوی کاملا نزدیک بود.
من حدود دو ماه پیش این کتاب را تمام کردم اما همچنان احساس می کنم کتاب پایانی درخور زیبایی اواسط کتاب و صدایه دل نشین آقای سلطان زاده نبود هرازگاهی به صفحه دانلود باز میگردم و با شک به دنبال پایانی منطقی تر و بهتر هستم مثل همین الان و هر دفعه با شک و شبه بسیار از صفحه کتاب خارج می شوم، دوستان به نظر بنده روایت زیبایی بود اما روایتی کوچک اندازه قطره در دریا به هر حال من به دنبال دریا و روایت کامل رویداد جنگ به همراه ادامه داستان بازماندگان بودم نه اتمامی نابهمگان و غیر ضروری پیشنهاد من برایه شنیدن کتاب ۵.۵ از ۱۰ هست فوقالعاده خیر اما فاجعه اصلا دوست داشتنی و روان همراهیت میکند. ^^ -با تشکر کراکن
ترجمه کتاب بسیار خوب و روان هستش. خوانش استاد سلطان زاده که صدای ایشان جزیی از زندگی روزمره ما شده معرکه است. کتاب با توجه به دیدگاه انسان های مختلف و طبع های مختلف میتواند دارای داستانی نسبتا جذاب و یا در عین حال کسل کننده باشد. خواننده باید تا حدودی عاشق تاریخ و گذشته حکومت ها باشد تا از این کتاب لذت ببرد. چیزی که در نوشتن این کتاب بسیار فوق العاده است شرح وقایع و جزییات به سبک ارنست همینگوی می باشد. با گوش دادن به این کتاب مطمنا چیزی را از دست نخواهید داد.
اثر که یک شاهکاره از همینگوی و اجرای آرمان سلطان زاده عزیز لذت دو چندانی به اثر داده . حقیقتش من سالها پیش عقاید یک دلقک با صدای ایشون رو بصورت صوتی گرفتم و چون اصلا لذت نبردم از تهیه هرگونه کتاب صوتی منصرف شدم. اما اجرای ایشان در این اثر مثل اجرای یک نمایشنامه بود . حتما توصیه میکنم تهیه و مطالعه و لذت ببرید .
مثل خیلی از آثار همینگوی جذاب و پر از نکته های دلپذیر با تصویر ناخوب از جنگ در کنار عواطف لطیف عاشقانه و نگاه تیز بین شاعرانه مثل زمانی که قهرمان قصه در میدان جنگ در انتظار انجام ماموریت انفجار پل ست و هم زمان شاهد حرکات یک سنجاب و نماد زندگی و زیبایی در برابر زشتی چهره جنگ البته با خوانش کم نظیر آقای سلطانزاده
گیرا و پرکشش کتاب قشنگی بود توصیف های خوبی داشت از جنگ و تاثیرش و از این که بعضی وقتا، جایی که انتظارش رو نداری، زندگی وجود داره جاهایی که رابرت جردن میرفت تو فکر و با خودش حرف میزد خیلی دوست داشتم پایانش میتونست به نظرم بهتر باشه پ.ن: گویندگی هم فوق العاده بود، انتخاب آهنگ ها هم خیلی خوب بود.
واقعا کتاب خیلی خیلی گیرایی بود و همینطور مهمترین بخش بنظرم احساسات هرکس در یک جنگ بیاحساس. هدفی که تا آخرین لحظه تورو به جنگیدن وا میداره واقعا همینگوی برام یه اسطوره بوده و خواهد بود. اولین بار صدای گوینده رو میشنیدم واقعا زیا و گیراست در کل بنظرم هم کتاب و هم اجرا زیبا بود^^