خیلی وقتها هیچچیز آنطوری که به نظر میرسد نیست و این میتواند سرآغاز یک ماجرای جالب بهخصوص در داستانهای جنایی باشد. آدمهای زیادی هستند که رازهای عجیبی در زندگیشان دارند، رازهایی که گاهی هرگز برملا نمیشوند و گاهی هم اتفاقات تلخی مانند مرگ باعث برملا شدنشان میشود. ژرژ سیمنون خالق کارآگاه مگره او را به سراغ ماجراها و آدمهایی میبرد که به ذهنتان هم نمیرسد بتوانند تا این حد پیچیده باشند. داستان مگره و دیوار سنگی یکی از همین ماجراهاست. با کارآگاه مگره همراه شوید و از قلم سیمنون لذت ببرید.
کتاب مگره و دیوار سنگی یکی از داستانهای کارآگاه مگره است که اولین بار سال ۱۹۳۱ به زبان فرانسه منتشر شد. عنوان انگلیسی این کتاب «the late monsieur Gallet» است.
این داستان، داستانی ویرانگر از بدبختی، خیانت و ضعف روابط خانوادگی است که کارآگاه مگره درگیر آن شده است. این داستان سومین داستان از مجموعه داستانهای مگره است و به مرگ موسیو گاله میپردازد. جزئیات مرگ موسیو گاله عجیب و غریبند. ظاهر ماجرا این است که یک مرد بسیار معمولی در هتلی در یک دهکدهی کوچک کشتهشده است. به نظر میرسد هیچ انگیزهای برای این قتل وجود ندارد. ازآنجاییکه پادشاه اسپانیا در حال بازدید از پایتخت است بیشتر نیروی پلیس برای حفظ امنیت او رفتهاند و مگره تنها افسر ارشد باقیمانده است و به سراغ جنازه میرود. وقتی مگره شروع به جمعآوری اطلاعات دربارهی قتل آقای گاله میکند همهچیز عجیبوغریب میشود. به نظر میرسد او زندگی دوگانهای دارد. نام، شغل و خانوادهی او همخوانی درستی باهم ندارند انگار این چیزی بیش از یک قتل ساده است.
کتاب مگره و دیوار سنگی طرفداران بسیار زیادی دارد و به زبانهای مختلف برگردانده شده است.
ژرژ سیمنون بزرگترین نویسندهی تاریخ بلژیک است. او سال ۱۹۰۳ در لیژ بلژیک به دنیا آمد و در همین شهر بزرگ شد. پانزدهساله بود که پدرش بیمار شد و او برای کمک به شرایط اقتصادی خانواده از کالج بیرون آمد و مشغول کار شد. او چندین شغل مختلف را گذارند تا اینکه در یک روزنامه محلی بهعنوان گزارشگر استخدام شد.
شغل روزنامهنگاری را میتوان یکی از بهترین شانسهای سیمنون در زندگیاش دانست زیرا او توانست هنر ویراستاری را یاد بگیرد و تجربهی کار با روزنامهنگاران بزرگ باعث شد او با سیاست و مسائل اجتماعی جامعهاش آشنا شود و البته چیزهایی هم دربارهی پروندههای پلیسی یاد گرفت که بعدها بسیار به کمکش آمد.
ژرژ سیمنون در دوران کار در روزنامه نوشتن داستانهای کوتاه را شروع کرد و آنها را با نامهای مستعار مختلفی چاپ میکرد. او بیش از ۱۷ نام مستعار مختلف داشته است و بیش از سیصد داستان با آنها منتشر کرده است.
ژرژ سیمنون پدرش را در سال ۱۹۲۲ از دست داد و پس از آن بود که همراه تیگی، دختری که یکسال بعد همسرش شد به پاریس مهاجرت کرد. آنها بعدها برای ازدواج به لیژ بازگشتند و در حضور خانوادههایشان در کلیسا ازدواج کردند. این ازدواج تا سال ۱۹۴۹ دوام داشت.
سال ۱۹۳۰ را میتوان نقطهی اوجی در کار نویسندگی ژرژ سیمنون دانست. این سالی است که او شخصیت کارآگاه مگره را خلق کرد، شخصیتی که بسیاری از منتقدان معتقدند که به شخصیت سیمنون بسیار نزدیک است. پس از آن مگره در بیش از ۷۵ داستان سیمنون حضور داشت. استقبال مخاطبان از داستانهای سیمنون و بهخصوص ژول مگره او را به مردی ثروتمند تبدیل کرد.
ژرژ سیمنون در طول زندگیاش سفرهای زیادی به نقاط مختلف دنیا داشت که ردپایش در داستانهایش پیداست. او همچنین چند سالی در ایالات متحده زندگی کرده است. از سیمنون کتابهای جذاب زیادی باقیمانده است که از میان آنها میتوانیم به «مشتری شنبهها»، «مسافری که با ستاره شمال آمد»، «دیوانهای در شهر»، «مگره و شاهدان خاموش» و «مگره و مرد اسراسر آمیز» اشاره کنیم. اقتباسهای سینمایی و سریالی زیادی نیز از روی آثار این نویسنده ساختهشده است.
ژرژ سیمنون ۴ سپتامبر ۱۹۸۹ در ۸۶ سالگی در لوزان سوئيس درگذشت. او لقب بزرگترین بلژیکی تاریخ را از دولت این کشور دریافت کرده است.
داستانهای کارآگاه مگره داستانهای پرطرفداری در سراسر جهاناند. کتاب مگره و دیوارسنگی در ایران چند بار ترجمه و منتشر شده است. حسن زیادلو این کتاب را با عنوان «مسیو گاله درگذشت» به فارسی برگردانده است و ترجمهی ابراهیم اقلیدی نیز باعنوان «مگره و دیوار سنگی» در بازار موجود است. اقلیدی این کتاب را از روی نسخهی انگلیسی به نام «maigret stonewalled» به فارسی ترجمه کرده است و نشر هرمس آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این ترجمه را میتوانید در همین صفحه دانلود کنید و با نصب اپلیکیشن فیدیبو روی گوشی موبایلتان در هر موقعیتی از خواندن این کتاب خواندنی لذت ببرید.
سیمنون نویسندهی فوقالعادهای است. او روایتگری کمنظیر است و میداند چطور بنویسند تا مخاطب مجبور باشد او را دنبال کند. وقتی خواندن داستانهای سیمنون را شروع میکنید دیگر زمان معنایی نخواهد داشت، ناگهان به خودتان میآیید و میبینید چند ساعت گذشته است و شما هنوز درگیر یکی از ماجراهای سیمنون و کارآگاه مگره هستید. داستان مگره و دیوار سنگی یکی از معماهای جذاب و پیچیدهی کارآگاه مگره است که سیمنون در آن آهسته آهسته معما را برای مخاطب شکل میدهد و بعد با حذف غیرممکنها معما را حل میکند. داستان مگره و دیوارسنگی داستان جذابی است سن و سال نمیشناسد، این کتاب را میتوانید به نوجوانان هم پیشنهاد کنید تا لذت خواندن یک داستان معمایی جذاب را تجربه کنند.
گروهبان ژاندارمری لابد آن روز صبح فکر کرده بود تکالیفی که بردوش یک کارآگاه است جاذبههای خاصی دارد.
او از ساعت چهار سرپا بود و تا آن موقع حدود چهل کیلومتر را با دوچرخه پیموده بود، اول در هوای سرد صبح و بعد در آفتاب داغ داغ تا برای وارسی دفتر ثبت میهمانان به هتل بیاید.
ساعت ده بود. بیشتر مهمانها در حاشیه رودخانه قدم میزدند یا در آن آب تنی میکردند. دو اسب فروش روی تراس جروبحث میکردند و صاحب هتل، دستمال به دست، میخواست مطمئن شود که میزها و همچنین درختان غار در جعبههایشان در صفهای مرتب چیده شده باشند.
آقای تاردیوون پرسید:
-نمیخواهید به سربازرس سلامی بکنید؟
و پسازآن پایین آوردن صدایش به لحنی مطمئن گفت:
-او واقعاً در همان اتاقی است که جنایت انجامشده! یک عالمه کاغذ و اسناد و چند عکس در قطع بزرگ از پاریس آورده است.
کمی بعد بود که گروهبان در زد و به خاطر ایجاد مزاحمت از او معذرت خواست.
-سربازرس! صاحب هتل بود که وادارم کرد مزاحم شوم، چون به من گفت که شما برای بررسی صحنه جنایت آمدهاید. خیلی توجهم جلب شد چون میدانم شما روشهای بخصوصی در پاریس دارید و اگر مزاحم نیستم خیلی دوست دارم کار شما ر تماشا کنم تا چیزی یاد بگیرم...
او آدم صاف و سادهای بود که در چهره گرد و سرخ و سفیدش میل بیشائبه به خوشحال کردن دیگران پیدا بود. او خودش را به حد کافی کوچک کرده بود که با آن پوتینهای میخدار و گترهایش و آن کلاه کپیاش که نمیدانست آن را کجا بگذارد، کار راحتی هم نبود.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۴ مگابایت |
تعداد صفحات | 133 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۲۶:۰۰ |
نویسنده | ژرژ سیمنون |
مترجم |