قرن بیستم را میتوان قرن داستانهای کارآگاهی دانست. در قرن بیستم نویسندگان مختلفی مانند آرتورکانن دویل، آگاتا کریستی و ژرژ سیمنون ظهور کردند و جذابترین کارآگاههای داستانهای پلیسی را برای علاقهمندان به این ژانر خلق کردند. ممکن نیست به داستانهای پلیسی علاقه داشته باشید اما نام مگره، شرلوک هولمز، خانم مارپل یا کارآگاه پوآرو را نشنیده باشید. مگره کارآگاه جذاب داستانهای جورج سیمنون است که درگیر ماجراهای مختلف میشود و خواننده را با خود به سفرهایی عجیب میبرد. مگره و مرد اسرار آمیز یکی از خواندنیترین داستانهای کارآگاه مگره است.
کتاب مگره و مرد اسرارآمیز از روی داستان «maigret and the enigmatic left» که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد به فارسی برگردانده شده است. در این کتاب نیز ژول مگره کارآگاه جذاب پاریسی و عضو گروه ضربت شمارهی یک نیروی پلیس شرکت دارد و باید از معمای جدیدی پرده بردارد.
در آغاز داستان مگره پیغامهایی دربارهی پیتر لتونیایی دریافت میکند. در پیغام اول سازمان بینالمللی پلیس جنایی خبر از عبور پیتر از برمن میدهد، تلگرام دوم خبر رفتن او به آمستردام و بروکسل است و در تلگراف سوم نیز پلیس هلند خبر داده است که پیتر لتونیایی به پاریس میآید. مگره به دنبال مرد جوان به ایستگاه راهآهن رفت اما چیزی که توانست پیدا کند جنازهی او بود...
مگره و مرد اسرارآمیز نیز مانند سایر داستانهای کارآگاه مگره توجههای زیادی را به خود جلب کرده و در کشورهای مختلف طرفداران خودش را دارد. از روی داستانهای ژول مگره سریالی ساختهشده است که یکی از قسمتهای آن به همین داستان تعلق دارد.
ژرژ سیمنون با نام کامل georges joseph Cristian Simenon مشهورترین نویسندهی بلژیکی قرن بیستم بود.
او سال ۱۹۰۳ در شهر لیژ به دنیا آمد. مادر او ریشههای هلندی و آلمانی داشت و در یک شرکت بیمه بهعنوان حسابدار کار میکرد. پدربزرگ پدری او گابریل برول نام داشت و سیمنون بعدها از نام برول بهعنوان یکی از نامهای مستعارش استفاده کرد.
ژرژ خواندن و نوشتن را خیلی زود فرا گرفت و بعد تحصیلاتش را در سن آندره و کالج سن لوئیس ادامه داد. در سال ۱۹۱۸ وقتی پدر جرج به بیماری قلبی مبتلا شد او کالج را رها کرد و به شغلهای مختلفی مشغول شد. یکی از شغلهای او کار در روزنامهی gazette de liege بود، هرچند او خودش درگیر ماجراهای مهم نمیشد اما کار در این روزنامه باعث شد چیزهای زیادی دربارهی سیاست، پلیس کشورش و روش کار آنها یاد بگیرد. او همچنین در این سالها ویراستاری را بهخوبی یاد گرفت. ژرژ سیمنون در همین سالها نوشتن را شروع کرد و اولین کتابش سال ۱۹۲۱ با نام مستعار منتشر شد. او بین سالهای ۱۹۲۱ تا سال ۱۹۳۴ بیش از سیصد رمان و داستان کوتاه نوشت و برای انتشار آنها از ۱۷ نام مستعار مختلف استفاده کرد.
سیمنون سال ۱۹۲۳ با همسرش تیگی ازدواج کرد و آنها در پاریس اقامت کردند. البته ژرژ سیمنون مرد چندان وفاداری نبود و هرچند وقت یکبار خبری از ماجراهای عشقی او میآمد. ژرژ سیمنون بعدها در کانادا و آمریکا نیز زندگی کرد. او سفرهای مختلفی به نقاط مختلف دنیا کرده بود و در داستانهایش میتوانید ردپای این سفرها را ببینید.
آثار بسیار زیاد از ژرژ سیمنون باقیمانده است و میتوان او را یک نویسندهی بسیار پرکار دانست. از میان مشهورترین آثار باقیمانده از این نویسنده میتوانیم به کتابهای «مردی که گذر قطارها را مینگریست»، «رمان یک تایپیست»، «بیگانگان در خانه»، «تحقیقات تازه مگره»، «دیوانهای در شهر» و «مگره از خود دفاع میکند» اشاره کنیم.
ژرژسیمنون در سالهای آخر عمرش بیمار بود و از عارضهی تومور مغزی رنج میبرد. سرانجام او چهارم سپتامبر ۱۹۸۹ در شهر لوزان سوئیس درگذشت.
کارآگاه مگره یکی از کارآگاههایی است که در ایران طرفداران زیادی دارد. کارآگاه جذاب فرانسوی با روش کاری خاص خود توانسته است مخاطبان را قانع کند داستانهایش را دنبال کنند. نشر هرمس ناشری است که سالهاست داستانهای مگره را با ترجمههای مناسب در اختیار مخاطبان ایرانی میگذارد. مگره و مرد اسراسرآمیز نیز یکی از همین کتابهاست که فائزه اسکندری به فارسی برگردانده است و میتوانید در میان کتابهای کارآگاه نشر هرمس پیدایش کنید. نسخهی الکترونیک مگره و مرد اسرارآمیز با ترجمهی فائزه اسکندری در همین صفحه قابل خرید و دانلود است.
مگره یک کارآگاه متفاوت و جذاب است. برخلاف هرکول پوآرو و شرلوک هولمز که فعالیت مستقلی دارند او عضو نیروی پلیس فرانسه است و خودش را درگیر پروندههای جالبتوجهی میکند. ژرژ سیمنون در خلق ژول مگره دقت زیادی به خرج داده است. جزئیات شخصیتی او بهقدری زیاد هستند که گاهی خوانندگان فراموش میکنند این شخصیت واقعی نیست. مگره و مرد اسرار آمیز یکی نیز داستان یکی از ماجراجوهایی جذاب مگره است که هیچ علاقهمند به داستانهای پلیسیای نباید آن را از دست بدهد. کارآگاه مگره میتواند انتخاب خوبی برای علاقهمند کردن نوجوانان به کتابخوانی نیز باشد. اگر نوجوان کنجکاوی در خانه دارید میتوانید این کتاب را به او هدیه بدهید و او را با قلم جذاب و خواندنی سیمنون آشنا کنید.
این آدم غول پیکر که در راهروهای پشتی پرسه میزد حسابی مرد جوان را ترسانده بود. مخصوصاً که پالتو سیاهی از شانهاش آویزان بود و یکی از آستینهایش خالی بود. یکی از دستهایش هم بیحرکت روی سینهاش قرار داشت و زیر جلیقهاش چیزی برآمده بود.
مگره بیصبرانه گفت:
-پلیس
سرش گیج رفت. زخمش میسوخت. انگار در آن خنجر فروکرده باشند.
بالاخره آشپز راه افتاد. پشت سرش را نگاه نمیکرد. کمی بعد مگره فرش را زیر پایش حس کرد. از قسمت خدمتکارها خارجشده و در قسمت اصلی هتل بود. نگاهی به شماره اتاقها کرد. در قسمت شمارههای فرد بود.
بالاخره یک مستخدم زن مضطرب دید:
-این اتاق آقای لوینگستون کجاست؟
-طبقه پایین... ولی... شما...
با آسانسور رفت پایین. خیلی زود همهجا پیچید که آدم عجیب مجروح ترسناکی در هتل میچرخد.
چند لحظه به دیوار تکیه داد و لکهای خون روی دیوار به جا گذاشت و سه قطره کوچک قرمز تیره روی فرش افتاد.
بالاخره سوئیت لوینگستون را پیدا کرد. اتاق کناری هم اتاقی بود که تورانس استفاده میکرد. به سمت اتاق رفت. پاهایش درهم میپیچید. در را هل داد و باز کرد.
-تورانس!
چراغ روشن بود. میز هنوز پر بود از بشقاب غذا و بطری.
ابروهای پرپشت مگره درهم رفت. همکارش را نمیدید ولی بوی بیمارستان میآمد.
چند قدم برداشت. هنوز گیج بود. ناگهان کنار مبل متوقف شد.
یک جفت پا با کفشهای سیاه از زیر مبل بیرون زده بود.
مجبور شد کارش را سه بار رها کند. بهمحض اینکه دستش را از روی زخم برمیداشت دوباره بشدت شروع میکرد به خونریزی.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 865.۲۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 154 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۰۸:۰۰ |
نویسنده | ژرژ سیمنون |
مترجم | فائزه اسکندری |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Maigret and the emigmatic left. |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۸/۲۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 27,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این همان داستان مردی که با ستاره شمال آمد است که سال ۸۶ کاوه میرعباسی ترجمه و منتشر کرد، فیدیبو هم برای فروش داردش، حالا مترجم جدید به اسم دیگری منتشر کرده، فکر کردم داستان جدیدی است و خریدم و حالا عصبانی هستم، اگر فیدیبو به جای یک پاراگراف تصادفی از متن کتاب واقعا خلاصه کتاب را بگذارد، چنین اشتباهاتی پیش نمی آید.
یک داستان سرگرم کننده... یک داستان پیچیده ی پلیسی را در آخر به سادگی باز کردن درب نوشابه حل می کنند...???
زیاد جالب نبود . ۳ تا کتاب از مگره خوندم همشون بد بودن. نمیدونم چرا انقدر ازشون تعریف شده
خواستم اطلاع بدم که کتابهایی رو که خریدم نمی تونم دریافت کنم لطفا اشکال رو برطرف کنید
به خوبی سایر کتاب های مگره نیست، شاید به خاطر صحنه های بریده و بدون مقدمه باشه.
داستان جالبیه . به خوبیه کتابهای اگاتا کریستی نیست . ولی ارزش خواندن داره
وای چه عالی, بالاخره کاراگاه مگره رو هم آوردین مرسی
فوالعاده س..
عااالی
عالی