کتاب مدیریت برندهای صنعتی نشر انتشارات سیته

شرکت‌های تجاری همگام با تغییر و تحولات دنیای تکنولوژی، ایجاد و ساخت نام و نشان تجاری را به کار گرفتند و با تغییرات پیش آمده، خود را وفق داده‌اند. اما بسیاری از شرکت‌های صنعتی به واسطه‌ی نوع بازار خود چندان به این مسئله نپرداخته اند. اما در حال حاضر بسیاری از متخصصان سرتاسر جهان به مدیرت برند شرکت‌های صنعتی توجه بیشتری داشته اند و آن را فرصتی مغتنم برایایجاد مزیت رقابتی می‌دانند. فیلیپ کاتلر در کتاب «مدیریت برند صنعتی» به مخاطب می‌آموزد چگونه با نام گذاری مناسب برند صنعتی می‌توان جایگاه واقعی آنها را به نمایش گذاشت.  

درباره‌ی کتاب مدیریت برندهای صنعتی

کتاب «مدیریت برندهای صنعتی» با عنوان انگلیسی (B2B brand management) برای اولین بار در سال 2006 منتشر شد. نگارش این اثر با تحقیقات پیچیده در سه قاره‌ی آمریکا، آسیا و اروپا انجام شده و نتایج آن به صورت آنلاین جمع آوری شده است. کاتلر و پفورچ ابتدا به نام برندهای بازارهای مصرفی پرداخته‌اند. کوکا کولا، نوکیا، اپل به عنوان شرکت‌های مصرفی شناخته می‌شوند که سهم بزرگی از بازار را به خود اختصاص داده‌اند و دارای سرمایه و دارایی‌های پایدار هستند.

بازارهای صنعتی از معادلات دیگری پیروی می‌کند. تعداد معدودی از شرکت‌ها هستند که با انتخاب برند توانسته‌اند خود را به خوبی معرفی کنند. شرکت‌های اینتل، جنرال الکتریک، زیمنس و ... از جمله شرکت‌های صنعتی به شمار می‌آیند که نام تجاری آنها بسیار قدرتمند است. بنابراین این شرکت‌ها می‌توانند مانند شرکت‌های مصرفی، شناسایی محصولات یا خدمات خود را ساده‌تر کنند و خود را از سایر رقبا متمایز سازند. نام‌گذاری خوب قادر است تفاوت بسیار زیادی در سلامت مالی و آگاهی عمومی شرکت ایجاد کند.

کامبیز حیدرزاده دانشیار مدیریت بازاریابی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی کتاب «مدیریت برندهای صنعتی» را به زبان فارسی برگردانده و انتشارات سیته آن را منتشر کرده است.

فصل‌های کتاب مدیریت برندهای صنعتی

مقدمه

فصل 1: معروف بودن یا یکی از بسیار بودن

فصل 2: نام‌گذاری کنیم یا نام‌گذاری نکنیم؟

فصل 3: جنبه‌ها و ابعاد نام‌گذاری صنعتی

فصل 4: شتاب از طریق نام‌گذاری

فصل 5: داستان‌های موفقیت نام‌گذاری صنعتی

فصل 6: مراقب خطاها و اشکالات نام‌گذاری باشید

فصل 7: چشم‌انداز آتی

 

درباره‌ی نویسندگان کتاب مدیریت برندهای صنعتی

فلیپ کاتلر نام بسیار آشنایی برای متخصصین رشته‌ی  بازاریابی به شمار می‌آید. او یکی از چهره‌های تاثیرگذار در علم بازاریابی است و آثار بسیار زیادی اعم از کتاب و مقاله در این حوزخ منتشر کرده است. کاتلر نویسنده، مشاور و استاد دانشگاه است. او در سال 1931 در شیکاگو متولد شد و تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته‌ی اقتصاد ادامه داد. او سپس به بازاریابی روی آورد و دکترای خود را از دانشگاه MIT دریافت کرد. کاتلر هم‌چنین از جانب دانشگاه نورث وسترن درجه‌ی استاد ممتاز رشته‌ی بازاریابی بین المللی را دریافت کرده است. دانشگاه نورث وسترن یکی از مهم‌ترین مراکز تحصیلی در حوزه‌ی تجارت است.

فیلیپ کاتلر به پاس فعالیت‌های با ارزش در حوزه‌ی بازاریابی جوایز متعددی را به خود اختصاص داده است. او در سال 1987 جایزه‌ی «پاول کانورس» و در سال 1989 جایزه‌ی سالانه‌ی تحقیقات بازاریابی را دریافت کرد و انجمن مدیران اجرایی بازاریابی او را بهترین بازاریاب سال 1995 نامیدند. از دیگر افتخارات کاتلر می‌توان به دریافت دکتری افتخاری از برخی دانشگاه‌های اروپا مانند دانشگاه زوریخ، دانشگاه اقتصاد و مدیریت بازرگانی وین و دانشگاه اقتصاد و بازرگانی آتن اشاره کرد.

از آثار ترجمه شده‌ی کاتلر به زبان فارسی می‌توان کتاب‌های «جوهر ناب مدیریت استراتژیک»، «بازاندیشی بازاریابی» و «چارچوبی برای مدیریت بازاریابی» را نام برد.

در بخشی از کتاب مدیریت برندهای صنعتی می‌خوانیم

سامسونگ یک گروه صنعتی کره‌ای است که گستره‌ی محصولات آن از وسایل الکترونیک تا خدمات، متغیر است. این شرکت با موفقیت؛ کسب وکار خود را از حالت محلی به حالت جهانی و بین‌المللی درآورد. دفتر مرکزی سامسونگ در سئول کره جنوبی واقع است. این شرکت در رده‌بندی اینتربرند در سال ۰۲۰۰5، رتبه‌ی ۲۰ از ۱۰۰ نام و نشان تجاری ارزشمند در سرتاسر جهان را به خود اختصاص داد. ارزش نام و نشان تجاری این شرکت در سال 2000، 2/5 میلیارد دلار بود که با افزایش ۱۰۰ درصدی به 5/12میلیارد در آن سال رسید. در سال 2005، این شرکت 175 هزار کارمند و گردش کل 6/43 میلیارد دلار داشت. نوآوری و نام‌گذاری بهتر به سامسونگ کمک کرد به سودی برابر 5/10میلیارد دلار در آن سال دست يابد.

سامسونگ به منظور صادرات سبزیجات و ماهی خشک شده در سال ‎۱٩۳۸‏ تاسیس و در اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰ در صنایع مختلف آغاز به تولید انبوه کرد. در سال 1۹۷۸ بخش نیمه رسانای سامسونگ تبدیل به یک هویت جداگانه و مستقل شد و تولید برای بازار داخلی را آغاز کرد. با ایجاد یک حافظه‌ی دسترسی تصادفی پویا، تراشه‌های الکترونیک تلفیق مقیاس بالا، گسترش جهانی پیدا کرد. در بحران مالی در سال 1۹۹۷ سامسونگ با بدهی میلیارد 20 دلاری مواجه و مجبور شد در یک فرایند بازسازی، 100 کسب و کار غیرضروری شرکت را حذف کند. این شرکت. تنها 7 شرکت تابعه را نگه داشت و به صورت راهبردی بر روی چهار بخش فنی تاکید و تمرکز مجدد کرد: دستگاه‌های نمایش، ابزارهای ذخیره، حافظه‌ی دسترسی تصادفی، و پردازش‌گرها.

فرایند بازسازی موجب شد که سامسونگ بر روی کسب وکار اصلی نیز تمرکز کند. این شرکت، کسب وکار خود را در چهار موضوع راهبردی کسب وکار، متشکل از شبکه‌های خانگی، شبکه‌ی موبایل، شبکه‌ی اداری و اجزای اصلی و مرکزی که محصولات شبکه‌ای را حمایت می‌کنند. بازسازی کرد. سامسونگ, یک رسالت و دیدگاه واضح را در سرتاسر تمام کسب وکارهای اصلی اجرا کرد.

دیدگاه سامسونگ: «هدایت جریان تکامل و تحول دیجیتال».

رسالت سامسونگ:«شرکت الکترونیکی دیجیتال». یعنی شرکتی که تکامل و تحول دیجیتال را از طریق محصولات دیجیتال خلاقانه و فرایندهای الکترونیکی؛ هدایت می‌کند.

همچنین سامسونگ, بر توسعه‌ی محصولات ابتکاری و تکنولوژی در زمینه‌ی نیمه رساناها، وسایل ارتباطات دوربرد» و لوازم خانگی که در بلندمدت سامسونگ را تبدیل به رقابتی‌ترین ارائه‌دهنده‌ی راهکارها در عرصه‌ی دیجیتال کرد مجددا تمرکز کرد.

راهبردهای توسعه‌ی بازارهای جدید و رویکردهای جدید، موجب شده که سامسونگ یک خلاق تکنولوژیکی با هدایت نام و نشان تجاری باشد. تخصص این شرکت، تاکید و تمرکز بر نیازهای مشتریان و سازگاری سریع با تغییرات در سلائق مصرف کنندگان است.