کتاب لذتهای ناممنوع اثر آدام فیلیپس، اثری تامل برانگیز در باب پیچیدگی لذات انسانی، و رابطه ما با لذت است. کتاب این تصور غلط را بررسی میکند که آیا لذتهای ممنوعه اساساً رضایت بیشتری نسبت به لذتهای مجاز در دل ما ایجاد میکنند، یا این گذاره فقط یک تصور عامیانه است. نویسنده استدلال میکند که ما اغلب از شادیها و لذات سادهای که در زندگی روزمره به وفور یافت میشوند غافل میشویم، در حالی که به دنبال لذتهای زودگذر و کسب شادکامی از تابوهایی هستیم که خارج از هنجارهای اجتماعیاند.
کتاب در لایههای زیرین با لحنی طنزآمیز به شیفتگی جامعه غرب به تابو پرستی و کام جویی بیحد و مرز طعنه میزند. فیلیپس این روند فرهنگی را به چالش میکشد و ادعا میکند که تلاش ما برای کسب خرسندی از لذتهای ممنوعه اغلب به سبب تمایل ما برای فرار از کسالت و یکنواختی است، نه تلاشی برای جستجوی خوشبختی. نویسنده استدلال میکند که رفتارهای ممنوعه ممکن است به هیجان موقتی و حس آزادی کوتاه مدت منتهی شوند، اما نتیجه این کامجویی به لذتی پایدار نمیانجامد.
این کتاب جوایز متعددی از جمله جایزه Wingate ادبی (۲۰۱۴)، جایزه welcome book سال ۲۰۱۴، جایزه Prix du Livre Inter را کسب کرده و برای جوایز Baillie Gifford و Ondaatje از انجمن ادبی سلطنتی نیز نامزد شده که این جایزه را دریافت نکردهاست.
کتاب لذتهای ناممنوع به دلیل سبک نوشتاری صریح و جذاب، کاوش روانشناسانه و دقیق در باب لذت، و ارتباط آن با زندگی روزمره مورد تحسین قرار گرفتهاست.
موضوع کتاب لذتهای ناممنوع چیست
فیلیپس مفهوم لذت ممنوعه را بسط میدهد تا بر شادیهای اغلب نادیده گرفته شدهای که به راحتی در زندگی روزمره ما یافت میشوند، تأکید کند. او به خوانندگان توصیه میکند تا آگاهی ذهنی خود را پرورش داده و شادیهای ساده روزمره را کشف کنند، شادیهایی چون نوشیدن یک فنجان قهوه، لذت بردن از یک پیادهروی در طبیعت یا ارتباط با عزیزان و نزدیکان و دوستان. از نظر فیلیپس کشف رضایت در امور عادی میتواند به زندگی پربارتر و متعادل تر منجر شود.
پیام اصلی کتاب فراخوانی برای بازنگری درک ما از لذت است. فیلیپس ما را تشویق میکند تا رضایت واقعی موجود در تجربیات روزمره را کشف کنیم و یکبار دیگر فرضیات خود را درباره لذت، به چالش بکشیم.
در پایان، لذتهای ناممنوع دیدگاه تازهای درباره ماهیت لذت و رابطه ما با لذت ارائه میدهد. فیلیپس حکمت متعارف را به سخره گرفته و خوانندگان را تشویق میکند تا رابطه خود با لذت را بررسی کنند. بینش کتاب و سبک نوشتاری جذاب آن، این اثر را به منبعی ارزشمند برای درک روانشناسی انسان و کشف جادهای نو در مسیر خوشبختی تبدیل میکند.
در بخشی از کتاب لذتهای ناممنوع میخوانیم
اسکار وایلد با آن جملۀ مشهورش، مبنی بر اینکه مشکل سوسیالیسم این است که زیادی وقت آدمها را میگیرد، داشت بهمان خاطرنشان میکرد که همواره چیزهایی وجود دارند که حتی از مهمترین چیزهای زندگیمان برایمان مهمترند؛ و اینکه، هر چقدر هم چیزی برایمان اهمیتِ بسیار داشته باشد، همیشه چیزهای دیگری هم هست که دوست داریم انجام بدهیم. سوسیالیسم ناگزیر وجهی بازدارنده دارد؛ احتمالا ازمان بخواهد از خیر چیزهای زیادی بگذریم. درست مثل سایر تعهدات ما، سوسیالیسم هم از چیزهای زیادی محروممان میکند، از چیزهای زیادی منعمان میکند. ما انسانها، با رواداشتن چیزهایی به خودمان، خود را از چیزهایی دیگر منع میکنیم. همۀ ایدئالهایی که برای خود داریم ــــــ همۀ هدفهایمان، آرزوهایمان و باورهایمان ــــــ به معنی واقعی کلمه محدودکنندهاند. البته که مقصود و هدف آنها همین است. ولی از نظر وایلد، در این واقعیتِ روشن و ساده ــــــ که نمیتوانیم همه کاری انجام دهیم، که نمیتوانیم به همهچیز اعتقاد داشته باشیم، که نمیتوانیم عاشق و خواهان همه باشیم ــــــ نوعی اراده و انتخابِ سهلانگارانه هست. چهبسا ما کمی زیادی مشتاقِ از خودگذشتگی هستیم؛ چهبسا خودمان دلمان میخواهد از خیر چیزهایی بگذریم. در واقع شاید ما کاری را از آن رو انجام میدهیم که میخواهیم با انجامدادنش از چیزهایی دیگر چشمپوشی کنیم.
به نظر میرسد وایلد قصد داشته بگوید هر چیزی در صورتی امکانپذیر میشود که بسیاری چیزهای دیگر ناممکن، غیرقابلتصور و دور از ذهن شوند. و بااینحال، عجیب آنجاست که بعضی چیزها و آدمها که مجاب میشویم کنارشان بگذاریم، ذهن ما را بهتمامی به تسخیر خود درمیآورند. ممنوع کردن چیزی همانا فراموشنشدنی کردن آن است (بچهها نباید بدون نگاه کردن به خیابان از آن بگذرند؛ آدمبزرگها هم نباید زیادی به سکس یا سکس نامشروع فکر کنند). در بهترین حالت ممکن، ممنوع کردنِ چیزی یعنی جلب کردن توجه و تضمین جذابیت آن. منع چیزی یعنی مهیا کردن موقعیت برای تسخیر ذهن آدمها. مسلماً ما همیشه جایی در ضمیر آگاهمان متوجه این هستیم که خودمان را از چه چیزهایی منع کردهایم؛ وقتی دست به چنین کارهای ممنوعهای میزنیم، بهاصطلاح میگوییم موقع انجامدادنشان به خودمان مسلط نبودهایم؛ هرچند نمیشود این نتیجه را گرفت که وقتی کارهای نا ممنوع انجام میدهیم به خود مسلطیم. در واقع، اساساً ایدۀ تسلط بر خود حاصل این است که چیزهایی را ممنوعه اعلام کردهایم. افکار و تجارب توأم با لذتِ ما از منع و نهیِ خود جداییناپذیرند. بنابراین، وقتی از لذتهای ناممنوع حرف میزنیم، مسلماً باید بدانیم که دیگر به آن زبان منعکننده، به آن زبان مهارکننده، به مراقبت و تنبیه، نیاز نداریم. میتوانیم آن تعابیر را کناری بگذاریم. این همان چیزی است که وایلد به آن اشاره میکند، جایی که در مقالۀ «منتقد در مقام هنرمند» (۱۸۹۱) مینویسد: «ما به آدمها یاد میدهیم چطور چیزهایی را به یاد بسپارند، ولی هیچوقت یادشان نمیدهیم چطور بزرگ شوند.» چهبسا نتوانیم به آدمها یاد بدهیم چطور بزرگ شوند، ولی چیزهایی هست که باید بتوانید برای بزرگشدن از خاطر بزدایید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 393.۱۶ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۷:۱۵:۲۴ |
نویسنده | آدام فیلیپس |
مترجم | نصراله مرادیانی |
راوی | نسیم رفیعی |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۰/۰۹ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |