سوئیس، این کشور کوچک در قلبِ اروپا که از شمال با آلمان، از شرق با اتریش و لیختن اشتاین، از جنوب با ایتالیا و از غرب با فرانسه مرز مشترک دارد؛ کشوری است کوهستانی، سرسبز، زیبا و ثروتمند. تا سال ۱۲۹۱ میلادی، آنچه که امروز سوئیس نامیده میشود، بخشی کوچک از امپراتوری گسترده رُم محسوب میشد، اما در میانه سده سیزدهم با اتحاد میان سه ناحیه عمده و مبارزه چندین ساله با حاکمان رُمی ـ اسپانیایی (دودمانهایسبورگ) سرانجام در آن سال به استقلال دست یافت. سه ناحیه عمده، هریک با رنگ و بویی خاص و ملی به ویژه زبان، فرهنگ و ادبیات ویژه خود: آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی، امروزه به بیست و شش ایالت (کانتون) تقسیم شده و همگی زیر عنوانِ «کنفدراسیون سوئیس» با مشئ سیاسی بیطرفی اداره میشوند. کشوری با هشت و نیم میلیون جمعیت با سه زبان رسمی: آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی و یک زبانِ نیمهرسمی؛ «رومانش».
از سده دهم میلادی، همچون دیگر نقاط اروپا، نمایشهای مذهبی، در سرزمینهایی که امروزه سوئیس نامیده میشود، پا گرفت. نخستین متنهایی که از این نمایشها باقی مانده، نشان میدهد که مردمان آن سامان، به خاطر روحیه کوهنشینی و شاد خود بیشتر به سوی جشنهای مذهبی تمایل داشتند تا نمایشهای مصایب مسیح. در میانه سده شانزدهم، شهرهای بزرگ از جمله: لوزان، ژنو، بال، برن، زوریخ و نوشاتل شکل گرفته و به تقلید از شهرهای بزرگ اروپا خود صاحب مراکز فرهنگی و نمایشی شدند. نخستین نمایشنامههای غیرمذهبی و به اصطلاح سوئیسی در فاصله سدههای هفدهم و هیجدهم نگاشته شدند و تئاتر غیرمذهبی رونق بسیار یافت. این نمایشها بیشتر به مسائل سیاسی روز میپرداختند؛ گاه در برخی از آنها رگههایی از طنز مشاهده میشد اما هنوز تا «کمدی» ـ با تعریف مشخصی که ما میشناسیم ـ فاصله بسیار داشتند. در این میان فراموش نکنیم سایه ممیزی سختگیرانه کلیسا را که بر تمام فعالیتهای فرهنگی و ادبی به ویژه تئاتری گستره شده بود.
در میانه سده هیجدهم، نسیم عصر روشنگری از سوی فرانسه، به جانب سوئیس وزیدن گرفت. سفر و اقامت «ولتر» به ژنو و حضور «ژان ـ ژاک روسو» ـ که نه فقط فیلسوف که موسیقیدان و تئاترشناس نیز بود ـ در شهر ژنو، سبب آغاز دوران طلایی تئاتر فرانسه زبان در سوئیس شد.
بخش آلمانی زبان نیز نفوذ آثار نمایشنامهنویسان بزرگ و اندیشمندان نامدار آلمان، از جمله: «ژرف ماریوس بابو» و از همه مهمتر آثار و اندیشههای «هانریش فن کلایست»، راهگشای دگرگونیهای بنیادین در زمینه اندیشه و تئاتر شد. در جنوب هم، سفر بازیگران «کمدی دلآرته» ایتالیایی، در تئاتر ایتالیایی زبان سوئیس تأثیر بهسزا گذاشت.
افکار عصر روشنگری به ویژه «اومانیسم» نوینِ این دوره با روحیه آرام و مسالمتجوی مردمان سرزمینهای سوئیس موافق آمده و سببساز دگرگونیهای فرهنگی و اجتماعی آن کشور میشود و آثارِ آن در سده نوزدهم در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و هنری خود را مینمایاند. سیاست بیطرفی سیاسی سوئیس (۱۸۱۵) ابتدا در عرصه اروپایی و سپس بینالمللی، سرآغاز تحولات اقتصادی، سیاسی میگردد. از این پس سوئیس به عنوان سرزمینی امن برای ثروتمندان و حتا نواندیشان و هنرمندان بزرگ اروپایی محسوب میشود. و تئاتر به ویژه در زمینه ساختوساز، اجرا و نظریهپردازی از میان بهره فراوان میبرد.
نمایشنامهنویسی در سوئیس را باید برحسب زبانهای رسمی آن سامان و ادبیات نمایشی کشورهای مبدأ (آلمان، فرانسه و ایتالیا) شناسایی و تقسیمبندی کرد.
نمایشنامهنویسی آلمانی زبان در سوئیس همیشه با آرا و افکار فلسفی و انسانی اندیشمندان آلمان همراه بوده و هست. کمدینویسی هم از این قاعده پیروی کرده و میکند.
برای این دفتر از مجموعه «طنزآوران جهان نمایش» دو تن از نامآورترین نویسندگان آلمانیزبانِ سوئیس را برگزیدهایم: ماکس فریش و فریدریش دورنمات.
-متن از پیشگفتار کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 206 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۵۲:۰۰ |
نویسنده | فریدریش دورنمات |
نویسنده دوم | ماکس فریش |
مترجم | داریوش مودبیان |
ناشر | گویا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۸/۳۰ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |