کتاب چرا دریا طوفانی شده بود نوشته صادق چوبک توسط انتشارات نوین کتاب به چاپ رسیده است. این کتاب، یک داستان کوتاه و جذاب است که شخصیتپردازی فوقالعادهای دارد. داستان این کتاب با ورود سه مرد به یک روستای کوچک در جنوب ایران آغاز میشود و با فضاسازی هنرمندانهای خواننده را تا انتهای کتاب مجذوب شخصیتهای متعدد و مختلف داستان میکند. این کتاب بارها به زبانهای مختلف ترجمه و چاپ شده است. توصیفهای دقیق، جذاب و خاصی که در این داستان وجود دارد، در کنار استفاده از زبان محاورهای و پایان تأثیرگذار داستان همگی سبب شدهاند که این کتاب را یکی از بهترین داستانهای کوتاه ایرانی بدانند.
داستان کوتاه چرا دریا طوفانی شده بود به شکلی خاص به موضوع زنان هم میپردازد و بر نگاه ابزاری و جنسی مردان به زنان تأکید دارد. صادق چوبک در این داستان توانسته است به شکلی هنرمندانه و تحسینبرانگیز داستان هر شخصیت را با زبان مخصوص به همان قشر به رشته تحریر درآورد. داستان این کتاب واقعگرایانه است و هرچند با زبانی ساده و روان بیان شده است اما درونمایهای فلسفی دارد.
داستان چرا دریا طوفانی شده بود با ورود سه شوفر کامیون به یکی از روستاهای جنوب کشور شروع میشود. این سه مرد به سمت آبادان در حرکت بودند اما کامیون آنها به دلیل طوفان در یکی از باتلاقهای اطراف روستا گیر میکند. این سه مرد مجبود میشوند تا زمانیکه طوفان فروکش کند، در این روستا بمانند. در این مدت سه مرد با اهالی روستا و زندگی آنها آشنا میشوند و ضمن شنیدن درد دلهای آنها داستان زندگی خود را نیز به زبان میآورند.
چرا دریا طوفانی شده بود داستانی عمیق و تأثیرگذار است که به بررسی زندگی انسانها در شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی میپردازد. در این اثر، چوبک با توصیف دقیق شخصیتها و تعاملات آنها، واقعیتهای تلخ و ناامیدیهای روزمره را به تصویر میکشد. داستان حول محور چالشهای مختلفی که افراد در زندگی با آن مواجهاند، میچرخد و به مضامینی چون فقر، نابرابری و جستجوی امید پرداخته میشود. نثر زیبا و توصیفهای شاعرانه چوبک، خواننده را به تفکر درباره وضعیت جامعه و ارزشهای انسانی وامیدارد و در عین حال، احساس همدلی با شخصیتها را تقویت میکند.
در ادامه، چوبک به شکل هنرمندانهای نشان میدهد که چگونه انسانها در برابر شرایط دشوار، راههای مختلفی برای مقابله با تلخیهای زندگی پیدا میکنند. شخصیتها با چالشهای درونی و بیرونی خود دست و پنجه نرم میکنند و روایتهای آنها به هم پیوسته، تصویر جامعتری از جامعهای در بحران ارائه میدهد. این داستان نه تنها به مسائل اجتماعی میپردازد، بلکه به عمق روانشناختی شخصیتها نیز توجه دارد و نشان میدهد که چگونه امید و ناامیدی میتواند همزمان در دل یک فرد وجود داشته باشد.
صادق چوبک نویسنده کتاب چرا دریا طوفانی شده بود در ۱۴ تیرماه ۱۲۹۵ در بوشهر دیده به جهان گشود. این نویسنده یکی از معروفترین پیشگامان داستان نویسی مدرن ایران است که از مشهورترین آثار او میتوانیم به سنگ صبور، تنگسیر، مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود، روز اول قبر، خیمه شب بازی و نمایشنامههای توپ لاستیکی و هفخط اشاره کنیم. صادق چوبک را میتوانیم یک رئالیست تمام عیار بدانیم که در اغلب داستانها و نوشتههایش دردها و رنجهای اقشار ضعیف و درد کشیدهای را بیان میکند که هریک به نوعی اسیر خرافه و نادانی هستند.
صادق چوبک دوره کالج آمریکایی تهران را گذراند و در سال ۱۳۱۶ در وزارت فرهنگ استخدام شد. این نویسنده را یکی از نویسندگان ناتورالیست میدانند زیرا در نوشتههایش با زبانی ساده به ترسیم زشتیها و سیاهیهای جامعه میپردازد. او با هنر و مهارت خود در نویسندگی و شخصیتپردازی، در نوشتههای خود به جمود زیستی اشاره دارد که مانع خلق باورهای بزرگ در افراد اسیر خرافه میشود. صادق چوبک در کنار صادق هدایت و بزرگ علوی از پدران داستان نویسی ایران شناخته میشود. این نویسنده در ۱۳ تیر ۱۳۷۷ در ۸۱ سالگی درگذشت و به خواست خودش پیکرش را سوزاندند.
کتاب چرا دریا طوفانی شد نوشته صادق چوبک یک داستان کوتاه جذاب و خواندنی است که خواننده را در کنار لذت بردن از داستان و همراهی با شخصیتهای مختلف به تفکر نیز دعوت میکند. در این داستان به عشق، سنتهای اجتماعی، باورهای خرافی، نابودی و تأثیراتی که این موضوعات روی هم دارند اشاره میشود.
این اثر نه تنها به بررسی عمیق مسائل اجتماعی و اقتصادی در ایران میپردازد، بلکه با نثر زیبا و تصویرسازی قوی، خواننده را به دنیای شخصیتهای داستان میکشاند. چوبک با به تصویر کشیدن چالشهای انسانی و تضادهای درونی، احساس همدلی و درک عمیقتری از شرایط زندگی را در مخاطب ایجاد میکند. همچنین، این کتاب از طریق مضامین امید و ناامیدی، به تفکر درباره ارزشهای انسانی و شرایط اجتماعی دعوت میکند. این اثر به عنوان یک نمونه برجسته از ادبیات معاصر فارسی، میتواند درک بهتری از تاریخ و فرهنگ جامعه را برای خواننده فراهم کند.
با خواندن این اثر، خواننده میتواند نگاهی عمیقتر به واقعیتهای زندگی و مشکلاتی که بسیاری از افراد با آنها مواجهاند، پیدا کند و همزمان با شخصیتها همذاتپنداری کند. در نهایت، این کتاب میتواند به عنوان یک منبع الهام و تفکر، درک بهتری از شرایط انسانی و اجتماعی را در ذهن خواننده شکل دهد و او را به یادآوری ارزشهای انسانی و همدلی دعوت کند.
اگر به خواندن داستانهای کوتاه ایرانی علاقه دارید، خواندن کتاب چرا دریا طوفانی شده بود میتواند برای شما جذاب باشد. خواندن کتاب این کتاب به گروههای زیر پیشنهاد میشود:
· علاقهمندان به ادبیات معاصر: کسانی که به دنبال آثار تاثیرگذار و عمیق ادبی هستند و میخواهند با سبکهای مختلف نویسندگی آشنا شوند.
· دانشجویان و پژوهشگران: افرادی که در زمینههای ادبیات، جامعهشناسی و فرهنگ ایران مطالعه میکنند و به تحلیل مسائل اجتماعی و فرهنگی علاقه دارند.
· علاقهمندان به روانشناسی: کسانی که به مطالعه رفتار و احساسات انسانی و چالشهای درونی افراد علاقه دارند.
· طرفداران ادبیات فارسی: افرادی که به ادبیات و فرهنگ ایران اهمیت میدهند و میخواهند با آثار برجسته این ادبیات آشنا شوند.
· نویسندگان و شاعران: افرادی که خود در حال نوشتن هستند و به دنبال الهامگیری از نثر و سبکهای ادبی متفاوت برای بهبود آثار خود میباشند.
· معلمان و مدرسان: کسانی که در زمینه ادبیات و علوم انسانی تدریس میکنند و میخواهند با استفاده از این کتاب، بحثهای عمیقتری را در کلاسهای خود ایجاد کنند.
· علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران: افرادی که میخواهند با زمینههای اجتماعی و فرهنگی دورههای مختلف تاریخ ایران آشنا شوند و تأثیرات آن بر جامعه را بررسی کنند.
عباس تو ششدانگ چرت بود. از خندههای بلند اکبر و سر و صدایی که راه انداخته بود تکان نخورده بود. لب پایینش آویزان بود و رشته دندانهای ساختگیش از زیر آن پیدا بود. پشت چشمهاش نازک وقلنبه بود. گویی دو تا بالشتک مار تو صورتش زیر ابروهاش چسبیده بود و خونش را میمکید. بینی تیر کشیده باریکش رو لبهاش افتاده بود و پرههایش تکان تکان میخورد. مثل فانوس چین خورده بود.
سیاه خونش خونش را میخورد. دلش میخواست گلوی اکبر را بجود. دلش میخواست برود جلو ماشینش رو صندلی شوفر بخوابد. اما باز همانجا نشسته بود. یک چیزی بود که او را آنجا گرفته بود. جلو ماشینش سرد بود. شیشه بغل دستش شکسته بود و باران میخورد. اینجا گرم بود. رو پنبهها نرم بود. جادارتر بود. میخواست همانجا بخوابد. ماشین مال عباس بود. نه مال اکبر. دودلیش از میان رفت خودش را با تمام سنگینی روی پنبهها فشار میداد. میخواست بخوابد. کنار منقل لم داد. بعد طاقباز خوابید و پالتو لجنیش را رویش کشید. سر و سینه و ساق پاهایش از زیر پالتو بیرون بود.
در صورتی که از خواندن کتاب چرا دریا طوفانی شده بود لذت بردید و به داستانهایی در این سبک علاقه دارید، کتابهای زیر نیز میتوانند انتخابهای خوبی برای شما باشند:
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 54.۶۳ کیلوبایت |
مدت زمان | ۵۷:۳۷ |
نویسنده | صادق چوبک |
راوی | علیرضا ناصحی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۴/۰۶ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستانی شنیدنی از صادق چوبگ با اجرای خوب علیرضا ناصحی بشنوید و لذتش رو ببرید.