داستان کوتاه «کاتیا» ماجرای عشقی است که در جنگ جهانی اول و در یکی از تاریخیترین اردوگاههای تاریخ میگذرد، عشقی که نقش عمیقی بر جان عاشق میگذارد و ما داستان را از زبان آن عاشق میشنویم. داستان صوتی «کاتیا» را به قلم صادق هدایت و صدای علیرضا ناصحی میشنوید.
مهندسی اتریشی که جنگ جهانی اول را دیده، به راوی داستان درباره زنی میگوید به نام کاتیا که در اردوگاه اسیرانِ جنگی در سیبری با او آشنا شده است. کاتیا تنها زنی است که به او نزدیک شده و بر او اثری فراموشنشدنی گذاشته است. او زنی بیوه بود که مرد مهندس را شیفته خود کرد. بعد از دیدن این زن دیگر نه خواب به چشم مهندس میآمد و نه میتوانست کاری کند. زندگیاش تغییر کرده بود. مساله اینجا بود که بعد از رهایی از اسارت هم دیگر خبری از کاتیا نشد و او در بهت و حیرت فرورفت. تا روزی که دوباره خبری از او میشنود...
محمد بهارلو، نویسنده و روزنامهنگار آبادانی، داستان کوتاه «کاتیا» را به داستان دیگری از صادق هدایت، با نام «اسیر فرانسوی»، تشبیه کرده است. هر دو داستان یک زاویه دید با درونمایهای جنگی و فضایی غیرایرانی دارند. با وجود این، بهارلو «کاتیا» را پیچیدهتر از «اسیر فرانسوی» میداند، چرا که حرکت و گسترش داستان نهتنها از زبان یکی از شخصیتهای داستان و حوادثی که بر او گذشته است میگذرد، بلکه موقعیت او در ارتباط با موقعیتِ دیگر آدمها نیز حائز اهمیت است. بهگفته بهارلو، تأثیر فراموشنشدنی «کاتیا» بر مهندس اتریشی کمابیش مانند همان تأثیری است که مرجان بر داشآکُل و زنِ اثیری بر راویِ بوف کور میگذارد.
در داستان «کاتیا»، از مجموعه «روایت آواهای سوپرانو»، به قلم صادق هدایت میشنوید:
«صدای کاتیا مثل زنگهای کلیسا در گوشم صدا میکرد. من به جای خودم مانده بودم. اولین بار بود که این آواز آسمانی را میشنیدم. از شدت کیف و لذت به خود میلرزیدم و حس میکردم که بدون کاتیا نمیتوانستم زندگی بکنم. این شب تاثیری در زندگی من گذاشت، تلخی گوارایی حس کردم که حاضر بودم همان ساعت زندگی من قطع بشود و اگر مرده بودم تا ابد روح من شاد بود. بالاخره برگشتیم. هرگز فراموشم نمیشود. صبح که بیدار شدم، کاتیار سماور را آتش کرده بود. برایم چای میریخت که در باز شد....»
صادق هدایت در داستانهایش عمیقترین درکهای زنانه و مردانه را که در جریان زندگی روزمره رخ میدهد، نشان میدهد و «کاتیا» یکی از همان داستانهاست.
زنان، این نیمی از جمعیت جهان، که بسته به اینکه فرهنگ زمانه در چه اوضاعی به سر ببرد، احساس خوشبختیشان کم یا زیاد میشود، هر یک داستانهایی ناگفته در دل دارند که اگر عیان شود، چه خندهها و گریهها و فریادها و آوازها که شنیده نخواهد شد؛ نوین کتاب در قالب مجموعهای به نام «روایت آواهای سوپرانو» صدای لطیف و گاه حزنانگیز و گاه سرخوشانه جمعی از زنان تاریخ ایران و جهان را منتشر کرده است که داستان پیش رو، یکی از آنهاست.
داستان «کاتیا» بخشی از مجموعه داستانهای زنانه «روایت آواهای سوپرانو» است که هر یک به شکلی به موضوع زنان میپردازند و دبیری این مجموعه بر عهده حسین مسعودی آشتیانی است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 19.۸۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۲۱:۰۵ |
نویسنده | صادق هدایت |
راوی | علیرضا ناصحی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۸/۱۱ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
من یک کتاب به اسم کاتیا میشناسم، ان هم درباره تزار روسیه و دختری به نام کاتیت بود، داستان اوااخر دوران تزاری را روایت میکرد.