- در میان قصهنویسان مطرح معاصر غزاله علیزاده پایگاهی ویژه به خود دارد. هر چند که از عمر دراز و طبیعی بیبهره ماند (بهمن ۱۳۲۷ - اردیبهشت ۱۳۷۵) اما آثارش طالعی ماندگار خواهد داشت.
غزاله زندگی را، نبض برآمدن را در نوشتن مخیل پویا دنبال کرد، و از آنجا که معتقد بود: «خود اصل من همان خود داستان سراست» در هر وضعیت و موقعیتی که قرار میگرفت، این کلمات بود که در ساخت قصه و داستان واگوی دنیای اثیری نگاهش میشد.
غزاله گاه نثری روشن و تراشداده شده دارد و کندوکاو در قصههای کوتاه و داستانهای بلندش این نکته را به خوانندۀ نوشتههایش برمیتابد که اگر درد ناخواسته و مرگ زودرس سراغ این بانوی نویسنده را نمیگرفت چه بسا از تخیل خلاق و چشم نوشتارش، آثار با ارزش دیگری، بر دفتر و کارنامۀ زمانۀ ما میافزود.
غزاله در داستانهای کوتاه و بلندش معمار الگوهای درونی و بیرونی آن فضایی است که نهایت، نگر به ناکجا دارد و آنچه از ذهن متخیل و باور نگاههایش، به دوروبر خویش، و جهان ناشناخته است، بیرون از متن «من» و «ما» و جامعۀ انسانی نیست، که در وجه قومی، او نقاشی چیرهدست مینماید، روایت میکند. چون مادربزرگی که پای خانوادهاش پیر شده و از آینده همه نگران است. غزاله در «موقعیت اضطراب» قلم میزند، و در مه انبوهی که او نیز گرفتار آن است، دل شورههای دور و نزدیک آرامش نمیگذارد، و از همین گذر، و عبور معصومانه است که از «ندبه تکرار» به «تکرار ندبه» وانمانده و قصهگوی رباط مغموم تا ناکجای ادراک شخصی است. با نگاه از دریچه ممکن آثارش را مینویسد و آنگونه میزید و تن به مرگ میسپارد که بیرون از کلامی نبوده است.
- داستان رمان دربارهٔ شهری است به نام عشق آباد و گروهی به قدرت رسیده که وارد شهر شدهاند تا حق ستم دیدگان را از ثروتمندان بگیرند و آنها را از خانه هاشان بیرون کنند، و به دیگر بیان آنان را به سزای کارهای ناشایستشان برسانند. همه ماجرا در خانه بزرگ و کهنهای میگذرد. ادریسیها ساکنان نخستین خانه هستند: مادربزرگ یا خانم ادریسیها یا زلیخا، لقا (دختر میانسال خانم ادریسیها که سالهای زندگانی اش را به تنهایی و به دور از مردها به سر بردهاست)، وهاب (نوه پسری خانم ادریسیها که درسش را در خارج از کشور گذراندهاست و پس از سفر در جستجوی رحیلا بازگشتهاست). هر سه خود را در خانه و خاطرات خیلی دورشان زندانی کردهاند. هرگز خانه را ترک نکردهاند و به گفته وهاب آنچه سبب شده هرگز خانه را ترک نکنند و به جمع دیگران نروند، «خو گرفتن، ناچاری و تن آسایی بودهاست». و یاور باغبان و مستخدم پیر خانه.
خانه ادریسیها اندوه بار است و پر از رخدادهای شگفتآور و باورنکردنی. زنهای این خانواده همواره تسلیم خودخواهی مردان شدهاند (مردسالاری). مادربزرگ وقتی خیلی جوان است به آقای ادریسیها شوهر داده میشود، در حالی که دلبسته جوانکی عاشق و آشوبگر بوده به نام قباد، که برای آزادی و دادخواهی از مردم مبارزه میکردهاست. سالها گذشته و قباد رفته به دنبال هدفش و مادربزرگ مانده و ازدواج کرده و اکنون قباد با یک پای سالم، کنار گذاشته شده از سوی آتشخانهای که خود به وجودش آورده، با سکوت و حسرت به گذشته از دست رفته خود، به زندگی ادامه میدهد. خانم ادریسیها با تولد فرزند سومش رحیلا جوانی از سر میگیرد.
شاهکار ناب ادبیات معاصر ایران که متاسفانه خوب درک نشده!
و ما چقدر خوش شانس هستیم که اینک با صدای پرطنین سلمی الهی و قرائت درستش میتونیم این کتاب را گوش بدیم!
a
ase***@gmail.com
۱۴۰۱-۱۱-۱۴
5
این اثر شاهکار است. نثر زیبا و صیقل خورده و شخصیت پردازی قوی دارد. با یکبار خواندن وهاب و شوکت و خانم ادریسی تا پایان عمر با خواننده می ماند.
9
936375****
۱۴۰۱-۱۱-۲۳
5
چه جالب الان فهمیدم راوی دختر خانم علیزاده اس
m
mar*************@gmail.com
۱۴۰۲-۰۱-۲۵
1
با احترام به خانم الهی ولی حیف این کتاب با این خوانش مثل اجرای مجری های صدا و سیما اذیت کننده هست مثل صبا راد و .....
گ
گلنوش سیاوشی
۱۴۰۱-۱۲-۱۱
4
بهترین کتاب غزاله علیزاده که به بدترین شکل ممکن خوانده شد چرا مثل اینکه روی فیلم مستند حرف کی زنه همش جمله ها رو اخباری میگه و تاکید داره واقعا حیف دلم می خواست تا آخر گوش بدم ولی با این نوع گویش نصفه موند
m
meh***********@gmail.com
۱۴۰۲-۰۱-۰۲
1
متاسفانه غیر قابل شنیدنه
من کتاب رو نخوندم
ولی بخاطر خوانش بشدت نامناسب نتونستم بیشتر از ده دقیقه گوش بدمم
اصلا پیشنهاد نمیکنم
پ
پرستو گله داری
۱۴۰۱-۱۲-۲۰
5
برخلاف نظر دوستان من صدای گوینده رو دوست داشتم، درواقع خیلی زود عادت کردم به سبک خاص راوی و هماهنگی خوبی هم با روح کتاب داشت
این رمان شاهکار بود خوشحالم سراغش رفتم 🙃
البته چقدر ۱۰ ۱۵ صفحه اول ارتباط برقرار کردن باهاش سخت بود
بالای ده بار گوش دادم تا تونستم ادامه بدم
انگار دنیای دیگهای داشت که برای متصل شدن بهش باید تو مود خاصی باشی ولی بالاخره اتفاق افتاد
راستی کلی اتصالات و ارتباطهای عجیب و رازآلود تو کتاب هست که ممکنه از دستتون در بره پس با دقت بخونید 😉
r
rey****************@gmail.com
۱۴۰۱-۱۱-۱۳
5
شین های خانم الهی اذیتکننده شنیده میشن.
9
921068****
۱۴۰۱-۱۱-۱۸
5
خانه ادریسیها شعر نابه. بین بهترین قصههای فارسی، مثل تئاتر بین فیلمهای سینما. با کلی شخصیت خیلی خوب پرداخت شده. دیگه چی میخوایم
b
bey****@yahoo.com
۱۴۰۱-۱۲-۱۳
1
گویش و خوانش بسیار بد ،بحدی بده که اجازه درک درست کتاب رو نمیده نه تنها متن رو درست نمیخونه لرزش صدا عجیب و خیلی زیاده و فوق العاده سرد و بی احساس